جامعه شناسی سیاسی
مصطفی قربانی
چکیده
متاثر از کاهش میزان اعتماد سیاسی به عنوان یک واقعیت مشهود در سالهای اخیر، ایران امروز با معضلات متعددی در حوزه حکمرانی سیاسی مواجه است. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که «اعتماد سیاسی در ایران امروز چگونه قابل احیا میباشد؟» فرض بر آن است که بازآفرینی اعتماد سیاسی در ایران امروز، علاوه بر تقویت کارآمدی حکومت در ارائه ...
بیشتر
متاثر از کاهش میزان اعتماد سیاسی به عنوان یک واقعیت مشهود در سالهای اخیر، ایران امروز با معضلات متعددی در حوزه حکمرانی سیاسی مواجه است. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که «اعتماد سیاسی در ایران امروز چگونه قابل احیا میباشد؟» فرض بر آن است که بازآفرینی اعتماد سیاسی در ایران امروز، علاوه بر تقویت کارآمدی حکومت در ارائه پاسخ معتبر به خواستههای شهروندان، منوط به شالودهشکنی و واسازی فضای حادواقعیتی است که بر اذهان ایرانیان سیطره پیدا کرده است. با تلفیق رویکرد فرهنگی با محوریت حاد واقعیت ژان بودریار و رویکرد نهادی در قالب نظریه سیستمی به عنوان چهارچوب نظری و همچنین استفاده از روش فراتحلیل با رویکرد سیاست پژوهانه، این نتایج به دست آمده که بازآفرینی اعتماد سیاسی در ایران امروز، علاوه بر تقویت ماهیت تعادلی دولت، حداکثرسازی بهرهگیری از ظرفیتهای متکثر جامعه، ترمیم عدالت توزیعی، تسریع در پاسخگویی به تقاضاهای جامعه و تقویت ظرفیتهای رفرم درونی، در گرو میدان دادن به کنشگران مرزی، رؤیتپذیرسازی حکمرانی، تقویت نهادهای واسط، تقویت عقلانیت ارتباطی، استخدام نمادهای عام به منظور نمایندگی کردن کل جامعه، ارائه روایت اول از رویدادهای کشور، ضابطهمند کردن رقابت نخبگان سیاسی، دقت در وعده دادن از سوی مقامات، تقویت مرجعیت رسانههای رسمی و... میباشد..
جامعه شناسی سیاسی
سجاد ستاری
چکیده
نویسنده دولت را «یک پارادایم قدرت» تعریف میکند و درصدد شرح رابطۀ اَبَرارگانیستی آن با سرمایهداری است. به زعم وی، در هر جامعه یک پارادایم قدرت مستقر و سه طبقه اجتماعی (شامل طبقه پارادایمی، طبقه ضدّپارادایمی و طبقه غیرپارادایمی) وجود دارد. هر یک از این سه طبقه، سرمایهداری ویژه خود را در جامعه در قالب «سرمایهداری پارادایمی، ...
بیشتر
نویسنده دولت را «یک پارادایم قدرت» تعریف میکند و درصدد شرح رابطۀ اَبَرارگانیستی آن با سرمایهداری است. به زعم وی، در هر جامعه یک پارادایم قدرت مستقر و سه طبقه اجتماعی (شامل طبقه پارادایمی، طبقه ضدّپارادایمی و طبقه غیرپارادایمی) وجود دارد. هر یک از این سه طبقه، سرمایهداری ویژه خود را در جامعه در قالب «سرمایهداری پارادایمی، سرمایهداری ضدّپارادایمی و سرمایهداری غیرپارادایمی» ایجاد میکند. با این حال، همه این اَشکال سهگانه سرمایهداری، فرصت برابر برای رشد نمییابند بلکه فقط شکل خاصّی از آنها (یعنی سرمایهداری پارادایمی) تکامل یافته و مسلط میشود. به زعم نویسنده، هر پارادایم قدرت فقط نیروهای پارادایمی خود را رشد میدهد. بنابراین در هر جامعه، فقط آن دسته از نیروهای سرمایهداری امکان تکامل طولانی مدت مییابند که جزو «طبقه پارادایمی» محسوب شده و با نظم پارادایمی (یا ساختار انباشت، هژمونی، هویت و مشروعیت پارادایم قدرت مستقر در آن جامعه) تناسب و سازواری قوی داشته باشند. وی در ادامه، فرایند تاریخی خاصّی را شرح میدهد که طی آن، پارادایم قدرت مستقر در هر جامعه، یک «الگوی جبری بقاء» و «حافظه خطّی انباشت و رشد» در ذهن همه انواع سهگانه سرمایهداری در جامعه ایجاد میکند و آنها را متقاعد و مجبور میسازد که برای تضمین بقاء و تداوم رشد خود، وارد مسیر سازواری با نظم پارادایمی شوند و فراتر از آن، بکوشند تا با استحاله خویش، خود را به جزئی از ابرارگانیسم دولت یا پارادایم قدرت مستقر در جامعه تبدیل سازند. در نتیجه، به زعم نویسنده انباشت بنیادین سرمایه در هر جامعه، تابع منطق سهپایه «سازواری اقتضائی؛ استحاله-الحاق؛ و مالکیت طبیعی دوگانه» میشود و نتیجه آن، «ازخودبیگانگی خودبخود سرمایهداری» و «ظهور یک سرمایهداری پردازش شده» در همه جوامع است. وی این سرمایهداری پردازششده را «سرمایهداری آدامانتین یا الماسگونه» مینامد و ماهیت، منطق درونی و وجوه اصلی آن را شرح میدهد.
جامعه شناسی سیاسی
فاطمه میرعباسی
چکیده
پژوهش حاضر درصدد فهم ماهیت و علل بحرانهای دیوانسالاری در ایران از منظر جامعهشناسی سیاسی است. این بررسی نشان دهنده آن است که چگونه ماهیت و ساخت دوگانه قدرت در دوره جمهوری اسلامی ایران باعث شکنندگی نظام دیوانسالاری و زایش بحران در آن میشود؟ نویسنده با این پیشفرض که «بحران دیوانسالاری در درجه نخست بازتاب ماهیت دولت و ساختار ...
بیشتر
پژوهش حاضر درصدد فهم ماهیت و علل بحرانهای دیوانسالاری در ایران از منظر جامعهشناسی سیاسی است. این بررسی نشان دهنده آن است که چگونه ماهیت و ساخت دوگانه قدرت در دوره جمهوری اسلامی ایران باعث شکنندگی نظام دیوانسالاری و زایش بحران در آن میشود؟ نویسنده با این پیشفرض که «بحران دیوانسالاری در درجه نخست بازتاب ماهیت دولت و ساختار انباشت سرمایه آن است»؛ استدلال نموده که ماهیت دوگانه «رانتی/ ایدئولوژیک دولت» در ایران (1400- 1357)، به تدریج باعث «اعوجاج ساختی/ نقشی بوروکراسی»، «افول کیفیت نخبگان بوروکراتیک»، «زوال استقلال نسبی بوروکراتها از سیاست»، «سیطره روح و اخلاق پریبندالیستی»، و در نهایت، پیدایش نوعی «دیوانسالاری شکننده» در جامعه ایران میشود که به مثابه حائل بین دولت (به تعبیر وبری) و جامعه عمل میکند. این موقعیت حائل شدگی دیوانسالاری، بیش از پیش بحران مشروعیت نخبگان قدرت را تشدید مینماید، زیرا دیوانسالاری نه تنها روح توسعهطلبانه خود را از دست خواهد داد؛ بلکه در ادامه، به مانعی در برابر توسعه تبدیل خواهد شد. برآیند نهایی این وضعیت، ناتوانی دستگاه دیوانسالاری در ایفای نقش وساطت و ایجاد سازش و تعادلی بین منافع دولت و طبقات اجتماعی از یکسو و عمل نمودن آن به مثابه یکی از عوامل تضاد دولت و ملت، تأخیر توسعه سیاسی و اجتماعی نشان میدهد که ضمن تمرکززدایی از ساختار قدرت سیاسی-اداری، مستلزم ایجاد رفرمی اساسی بهواسطه ارائه مصادیق و جزئیات کارآمد و سالم برای یک نظام دیوانسالاری مطابق قوانین نظام اداری و تشکیلاتی، البته بهصورت کارشناسی شده است.
جامعه شناسی سیاسی
مظاهر گودرزی فر؛ فائز دین پرستی
چکیده
اعتماد سیاسی موجب حمایت سیاسی شهروندان از حکومتها، ثبات سیاسی نظام و کارآمدی سیاسی دولت میشود، در حالی که پژوهشهای متعددی در سالهای اخیر نشان دادهاند که سطح اعتماد سیاسی در ایران کاهش یافته است. برای بازتولید اعتماد سیاسی دو رویکرد وجود دارد، رویکرد جامعه محور و نهاد محور. در رویکرد جامعه محور بنیادهایی مانند کیفیت تشکلهای ...
بیشتر
اعتماد سیاسی موجب حمایت سیاسی شهروندان از حکومتها، ثبات سیاسی نظام و کارآمدی سیاسی دولت میشود، در حالی که پژوهشهای متعددی در سالهای اخیر نشان دادهاند که سطح اعتماد سیاسی در ایران کاهش یافته است. برای بازتولید اعتماد سیاسی دو رویکرد وجود دارد، رویکرد جامعه محور و نهاد محور. در رویکرد جامعه محور بنیادهایی مانند کیفیت تشکلهای اجتماعی نقش پررنگی در بازتولید اعتماد دارند، در عوض در رویکرد نهادی، این نهادهای رسمی هستند که نقش پررنگتری را ایفا میکنند، نهادهایی مانند آموزش، بهداشت، پلیس و نهاد دادرسی. هدف این پژوهش بررسی اثر عملکرد دستگاه قضایی بر اعتماد سیاسی در ایران است. چارچوب نظری پژوهش از تلفیق نظریه رابینسون-عجم اوغلو و نظریه اعتماد نهادی روثستاین ساخته شده است. دادههای این پژوهش از طریق انجام مصاحبههای عمیق با حقوقدانان گردآوری شدهاند. این دادهها با روش تحلیل مضمون و همچنین روش ردیابی فرآیند تحلیل شدهاند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که، «وجود ضعف در کادر متخصص»، «وجود فساد»، «تحدید استقلال در قوه قضائیه» و «ضعف ساختاری در قوه قضائیه» سبب ایجاد اختلال در دادرسیهای سریع و منصفانه شده است، اختلال در دادرسی سریع و منصفانه نهاد قضاوت را از دایره فراگیر بودن دور میکند که این وضعیت از دلایل کاهش اعتماد سیاسی در ایران است. نتیجه پژوهش مؤید فرضیه پژوهش مبنی بر وابستگی بازتولید اعتماد سیاسی به کیفیت نهاد قضاوت است.
جامعه شناسی سیاسی
محمد جواد موسی نژاد؛ محمد باقر خرمشاد
چکیده
زمین و نحوه توزیع و بهرهبرداری از آن، به عنوان یک مؤلفه مهم در نظام طبقاتی جامعه روستایی، از دیرباز مورد توجه حکومتها بوده و مخصوصاً پس از وقوع انقلابهای کمونیستی، دستخوش تغییراتی بنیادی میگردد. از جمله در انقلابهای کمونیستی این مورد به چشم میخورد. در این کشورها، دولت سوسیالیستی نوپا بلافاصله به سیاست زمین و اصلاحات ارضی ...
بیشتر
زمین و نحوه توزیع و بهرهبرداری از آن، به عنوان یک مؤلفه مهم در نظام طبقاتی جامعه روستایی، از دیرباز مورد توجه حکومتها بوده و مخصوصاً پس از وقوع انقلابهای کمونیستی، دستخوش تغییراتی بنیادی میگردد. از جمله در انقلابهای کمونیستی این مورد به چشم میخورد. در این کشورها، دولت سوسیالیستی نوپا بلافاصله به سیاست زمین و اصلاحات ارضی توجه ویژهای نشان میدهد و تلاش میکند تا زمین، مطابق با آرمانهای یک جامعه کمونیستی باز توزیع شود. شوروی، چین و کوبا سه کشوری هستند که انقلاب کمونیستی را تجربه کردهاند. هدف این مقاله، بررسی و تبیین اصلاحات ارضی و سیاست زمین دولتهای سوسیالیستی منبعث از انقلابهای کمونیستی چین، روسیه و کوبا است. روش تحقیق این پژوهش، روش مقایسهای و با استناد به منابع کتابخانهای از زبانهای اصلی است. بر اساس یافتههای این تحقیق، سیاست زمین در انقلاب شوروی عبارت بود از: سیاست زمین متصلب کالخوزی، سیاست زمین منعطف کالخوزی و سیاست زمین بریگاردهای قراردادی. سیاست زمین در انقلاب چین عبارت بود از: سیاست زمین به شیوه کشاورزی خانوادگی، سیاست زمین به شیوه کشاورزی جمعی، سیاست زمین به شیوه کمون، سیاست زمین به شیوه تعاونی روستایی. سیاست زمین در انقلاب کوبا عبارت بود از: سیاست زمین به شیوه مالکیت عمومی، سیاست زمین مبتنی بر ملی کردن اراضی و سیاست زمین به شیوه تعاونیهای مشارکتی.
جامعه شناسی سیاسی
مصطفی قربانی
چکیده
رواج مصرف مدرن به عنوان یک پدیده خُرد در شبکه روابط اجتماعی سالهای اخیر در ایران پدیدهای است که به عنوان یک متغیر محیطی، جامعه و سیاست در ایران را در برگرفته است. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که «ماکروفیزیک یا کلان قدرت سیاسی در ایران در اثر رواج مصرف مدرن دچار چه قبض و بسطهایی شده است؟» فرض بر آن است که این پدیده ...
بیشتر
رواج مصرف مدرن به عنوان یک پدیده خُرد در شبکه روابط اجتماعی سالهای اخیر در ایران پدیدهای است که به عنوان یک متغیر محیطی، جامعه و سیاست در ایران را در برگرفته است. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که «ماکروفیزیک یا کلان قدرت سیاسی در ایران در اثر رواج مصرف مدرن دچار چه قبض و بسطهایی شده است؟» فرض بر آن است که این پدیده (رواج مصرف مدرن) ماهیت و ساخت قدرت و سیاست در ایران را دچار تغییر کرده است. با تلفیق جامعهشناسی مدرنیته پتر واگنر و جامعه مصرفی ژان بودریار به عنوان چارچوب نظری و الهام از روش نشانهشناسی اجتماعی پییر گیرو این یافتهها به دست آمده که رواج مصرف مدرن در سبک زندگی و کردارهای روزمره جامعه ایران، ضمن کالایی کردن روابط اجتماعی و سیاست، در تقویت سویههای رفاهی دولت در ایران تأثیرگذار بوده و بنابراین، هم امکان اقتدارگرایی را تضعیف کرده و هم مشروعیت نظام سیاسی را وابسته به مصرف کرده است. بر همین اساس، این پدیده ضمن تثبیت جایگاه ایران در موقعیت حاشیهای نظام تقسیم کار جهانی، تسهیل چهل تکه شدن هویت، توسعه احساس محرومیت نسبی و پیدایش سویههای نوین در جنبشهای اجتماعی را میتواند در پی داشته باشد.
جامعه شناسی سیاسی
ابوالفضل دلاوری؛ نگار قنواتی
چکیده
تحلیل علّی لایهبندیشده یک رویکرد آیندهپژوهی است که در آن، وضعیت و آیندههای احتمالی پدیدهها در چهار لایه رویدادی (لیتانی)، ساختاری، گفتمانی و استعاری مورد مطالعه قرار میگیرد. مفروضه مقاله این است که مهمترین شرط پژوهشهای علمی تناسب روش شناسی با هستی شناسی است. به عبارت دیگر روش منتخب باید با ویژگیهای موضوع پژوهش تناظر ...
بیشتر
تحلیل علّی لایهبندیشده یک رویکرد آیندهپژوهی است که در آن، وضعیت و آیندههای احتمالی پدیدهها در چهار لایه رویدادی (لیتانی)، ساختاری، گفتمانی و استعاری مورد مطالعه قرار میگیرد. مفروضه مقاله این است که مهمترین شرط پژوهشهای علمی تناسب روش شناسی با هستی شناسی است. به عبارت دیگر روش منتخب باید با ویژگیهای موضوع پژوهش تناظر و تناسب داشتهباشد. مقاله به این سوال پرداخت که آیا روش تحلیل علی لایهبندیشده برای آیندهپژوهی دولت مناسب است؟ مقاله براساس آثار مبدع این روش (سهیل عنایتالله) به صورتبندی این روش و کاربردها و دستاوردهای آن پرداختهاست؛ سپس به ویژگیهای هستیشناختی دولت، به ویژه در شکلهای امروزین آن اشاره کرده و سرانجام با استفاده از روش قیاسی تناسب این را برای برای مطالعه دولت مورد بحث قرار داده و به این نتیجه رسیده که این روش به دلیل تناظری که با سرشت پیچیده و چندلایه دولت دارد بیش از هر روش دیگری برای آیندهپژوهی دولت مناسب است. با استفاده از این رویکرد میتوان کارکردهای روزمره (لایه لیتانی)، ترتیبات نهادی (لایه ساختاری)، مبانی مشروعیت (لایه گفتمانی) و بنیانهای اسطورهای (لایه استعاری) دولت را مورد بررسی و تحلیل قراردا و آیندههای احتمالی آن را شناسائی کرد. البته چون این روش بیشتر بر سویههای تحلیلی متمرکز است و سویههای هنجاری و تجویزی چندانی ندارد برای آینده پژوهی دولت نیازمند تکمیل است. استفاده همزمان از دیگر روشهای آینده پژوهی نظیر سناریو سازی، تحلیل تأثیر بر روند، تحلیل الگوها و تحلیل چرخههای آینده میتواند به تکمیل و بهینهسازی این روش در آیندهپژوهی دولت کمک کند.
جامعه شناسی سیاسی
سجاد ستاری
چکیده
نویسنده با ارائه تعریفی جدید و مجدد از «اوتوریته» (بر پایۀ سه مفهوم «هژمونی، کنترل اجتماعی و بازتولید»)، تأثیر شکلگیری وضعیت استثناء جبری در ایران بر آن را شرح میدهد.[1] استدلال وی آن است که به موازات حرکت تدریجی جامعه ایران بهسوی یک وضعیت استثناء جبری، و بر اثر (نخست؛ «دگرگونی ریشههای اقتصادی طبقات» و دوّم؛ «تحوّل ...
بیشتر
نویسنده با ارائه تعریفی جدید و مجدد از «اوتوریته» (بر پایۀ سه مفهوم «هژمونی، کنترل اجتماعی و بازتولید»)، تأثیر شکلگیری وضعیت استثناء جبری در ایران بر آن را شرح میدهد.[1] استدلال وی آن است که به موازات حرکت تدریجی جامعه ایران بهسوی یک وضعیت استثناء جبری، و بر اثر (نخست؛ «دگرگونی ریشههای اقتصادی طبقات» و دوّم؛ «تحوّل یوتوپیا و سیاست زندگی طبقاتی»)، جامعه وارد فرایند مداوم بازآفرینی و خلق یک وضعیت وجودی نو با خصلت «خوداتکایی و خودگردانی» میشود. نویسنده این وضعیت وجودیِ درحال ایجاد در ایران را «تکوین جامعۀ پسااوتوریته شرقی» مینامد و سهپایۀ اصلی آن را (نخست؛ «شکلگیری یک ضدّالاهیات سیاسی در جامعه با اتکاء به مفهوم الاهیاتی وضع بیگناهی»، دوّم؛ «یأس از امکانیّت انقلاب سیاسی یا هراس جمعی از عواقب آن» و سوّم؛ «گرایش فزاینده به انقلاب روزمرۀ اجتماعی به مثابۀ بدیلی اضطراری برای انقلاب سیاسی) میداند. از دید وی، در فرایند تکوین جامعه پسااوتوریته شرقی، نوعی «زایش طبقاتی جدید» رخ میدهد و به «تولّد یک طبقه اجتماعی خودآیین» و «آغاز خودآیینی طبقاتی در تاریخ ایران» میانجامد. به زعم نویسنده، طبقۀ جدید خودآیین سهپایۀ اصلی جامعه پسااوتوریته شرقی را بیش از پیش بسط میدهد و بدین سان، وضعیت خاصّی در جامعه ایران پدیدار میشود که نویسنده آن را «جامعه واحد با دو قلمرو اجتماعی متعارض» (نخست؛ «قلمرو اجتماعی اوتوریته» و دوّم؛ «قلمرو اجتماعی ضدّاوتوریته») مینامد. با گذشت زمان و بهویژه بر اثر تحوّل نسلی رهبران، تعارض میان این دو قلمرو اجتماعی بر سر «نظم، منافع و بقاء» شدّت مییابد و زمینه برای آغاز یک دیالکتیک فراگیر در جامعه هموار میشود. نویسنده این رخداد خاصّ را «دیالکتیک اوتوریتهگرایی اجتماعی رسمی با ضدّاوتوریتهگرایی اجتماعی غیررسمی» مینامد و سنتز تدریجی آن را بروز «بحران پراکسیس دوسویۀ نخبگان قدرت و نیروهای اجتماعی در جامعه» میداند.[1]. این مقاله، امتداد مقاله «قدرت و وضعیت استثناء جبری در ایران؛ شالوده و شرایط امکان» (ستاری 1401) است.
جامعه شناسی سیاسی
نصیر عبادپور
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی چالشهای نهادینهتر شدن اعمال قدرت دولت در سیاستهای فرهنگی حوزه خانواده در جمهوری اسلامی ایران و نقش نهادهای فرهنگی و عملکرد آنها در این حوزه است. مسئله اصلی این است که چرا باوجود اهمیت نهاد خانواده در باورهای مذهبی و سنتهای ایرانی و همچنین سیاستگذاری فرهنگی دولت در این خصوص با افزایش چالشهای این ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی چالشهای نهادینهتر شدن اعمال قدرت دولت در سیاستهای فرهنگی حوزه خانواده در جمهوری اسلامی ایران و نقش نهادهای فرهنگی و عملکرد آنها در این حوزه است. مسئله اصلی این است که چرا باوجود اهمیت نهاد خانواده در باورهای مذهبی و سنتهای ایرانی و همچنین سیاستگذاری فرهنگی دولت در این خصوص با افزایش چالشهای این حوزه و تضعیف این نهاد در جامعه ایران طی دهههای اخیر مواجه هستیم. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از روش همبستگی و رویکرد نهادگرایی به مفهوم توسعه سیاسی و با توجه به همبستگی دو متغیر «نهادهای موازی فرهنگی» و «سیاستهای فرهنگی» حوزه خانواده در جمهوری اسلامی ایران، میزان موفقیت اعمال قدرت دولت و تأثیر آن بر توسعه سیاسی در این نظام بررسی شود. یافتههای این پژوهش به ما نشان میدهد که نهادهای موازی در حوزه فرهنگ نهتنها در تحقق سیاستهای فرهنگی در حوزه خانواده با موفقیت عملنکردهاند، بلکه شاخصهای این حوزه نشان از افزایش چالشهایی نظیر افول قداست نهاد خانواده، تسهیل طلاق و کاهش تمایل به ازدواج، رواج الگوهای جدید همسرگزینی، کاهش عمومیت ازدواج، افزایش سن ازدواج، افزایش روابط جنسی خارج از ازدواج و کاهش تمایل به فرزند آوری طی سه دهه اخیر دارد.
جامعه شناسی سیاسی
سیده لیلا ساداتی؛ شجاع احمدوند
چکیده
بسیاری از وجوه دولت مدرن در سالهای منجر به انقلاب مشروطه، در ادبیات سیاسی آن دوران بازتابی معنادار پیداکرده است. برخی از آثار آن دوره در عین سادگی، متضمن مهمترین مضامین شکلگیری دولت-ملت جدید در ایران بودند. سیاحتنامه ابراهیم بیگ بهعنوان اثری انتقادی با ماهیت روایی ازجمله مهمترین این آثار است. این کتاب از سویی با نهایت دقت ...
بیشتر
بسیاری از وجوه دولت مدرن در سالهای منجر به انقلاب مشروطه، در ادبیات سیاسی آن دوران بازتابی معنادار پیداکرده است. برخی از آثار آن دوره در عین سادگی، متضمن مهمترین مضامین شکلگیری دولت-ملت جدید در ایران بودند. سیاحتنامه ابراهیم بیگ بهعنوان اثری انتقادی با ماهیت روایی ازجمله مهمترین این آثار است. این کتاب از سویی با نهایت دقت به ترسیم وضعیت سیاسی-اجتماعی آن دوره اهتمام میورزد، و از سوی دیگر به مقایسهای ظریف میان وضعیت موجود جامعه ایران با جوامع موسوم به پیشرفته در مغرب زمین میپردازد. ازاینرو، هدف مقاله نشان دادن جایگاه برخی از مهمترین مضامین موجود در ادبیات سیاسی آن دوره و نقش آنها در ترسیم هر دو سوی قطب آرمانشهر/ تباهشهر موردنظر مخالفان تداوم وضع موجود بود. این پژوهش با روش تحلیل مضمون انجامشده و با استخراج کدها، مقولات و مضامین موجود در جلد نخست این اثر –که از اهمیت سیاسی و اجتماعی برخوردار است-، میکوشد تا الگویی از مضامین مربوط به دولت و ملت را بازخوانی کند. مهمترین یافته این پژوهش که با تأکید بر «غرب» بهعنوان «دیگری فرادست»، به موضوع شکلگیری خودانگاره ایرانی در چارچوب مفاهیم «خود کهتری فرهنگی» و «ذهنیت استعماری» میپردازد، نشانگر آن است که با تصور وجود نگاه تحقیرآمیز از سوی غرب و برتر شمردن هر آنچه به دیگری مرتبط است، هر آنچه مربوط به خود را خوار خفیف شمرده میشود. بدین ترتیب، برخی از ریشههای خود کهتری فرهنگی امروزین را میتوان در چهارچوب ذهنیت استعماری در متون آن دوره که رؤیایی با غرب مسئلهای محوری بود، ردیابی کرد.
جامعه شناسی سیاسی
ابوالفضل دلاوری؛ محمد رهبری
چکیده
وعدهها و برنامههای اعلامی حسن روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، انتظارات زیادی، بهویژه در میان حامیانش ایجاد کرد. باوجوداین، پس از پیروزی، او خیلی زود با سرخوردگی بسیاری از حامیانش و نارضایتی بسیاری از گروههای اجتماعی روبرو شد. پرسش این است که این وضعیت چگونه و در اثر چه عواملی ایجاد شد و چه پیامدهایی داشت. ...
بیشتر
وعدهها و برنامههای اعلامی حسن روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، انتظارات زیادی، بهویژه در میان حامیانش ایجاد کرد. باوجوداین، پس از پیروزی، او خیلی زود با سرخوردگی بسیاری از حامیانش و نارضایتی بسیاری از گروههای اجتماعی روبرو شد. پرسش این است که این وضعیت چگونه و در اثر چه عواملی ایجاد شد و چه پیامدهایی داشت. در این مقاله بر اساس مدلی بسط یافته از نظریه «محرومیت نسبی» و با کاوش در دادههای موجود در فضای مجازی در کنار دادههای اسنادی به این پرسش پاسخدادهشده است. یافتههای مقاله نشان داد دولت دوم روحانی از یکسو حجم بالایی از انتظارات و مطالبات را ایجاد کرده بود و از سوی دیگر از همان نخستین روزهای استقرار خود با محدودیتهای فزایندهای برای تحقق این انتظارات و مطالبات روبرو شد. این محدودیتها از متغیرهای متعددی ناشی میشد. فشار فزاینده نیروها و نهادهای تحت کنترل جناح رقیب در چینش کابینه، خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمها و سیاستهای نامنسجم و گاه متناقض خود دولت بهویژه در زمینههای پولی- مالی و بودجهریزی از مهمترین این متغیرها بودند. این عوامل باعث تعمیق بحران اقتصادی، افزایش تورم، بیکاری و فقر و نگرانی طبقات پایین و متوسط شد. این وضعیت، زنجیرهای از اعتراضات اجتماعی و سیاسی را در عرصه واقعی و فضاهای مجازی بهویژه از دیماه 96 تا مردادماه 97 برانگیخت. این اعتراضات گرچه سرکوب شد یا فروکش کرد اما بیاعتمادی سیاسی و ناامیدی شدیدی را در میان گروههای مختلف نسبت به توانایی دولت روحانی ایجاد کرد.
جامعه شناسی سیاسی
محمدحسین پناهی؛ فرشاد جمالی
چکیده
یکی از پردامنهترین مناقشههای سالیان اخیر بین حوزه آموزشوپرورش و دولت در نظام جمهوری اسلامی ایران تهیه، تصویب و اجرایی شدن سند تحول بنیادین در آموزشوپرورش است. این مهم بهعنوان سندی بالادستی برای تغییر و تحول در نظام تعلیم و تربیت توسط بالاترین مقامات اجرایی دولت تهیه و تصویبشده است. هدف این تحقیق بررسی فرایند تصویب ...
بیشتر
یکی از پردامنهترین مناقشههای سالیان اخیر بین حوزه آموزشوپرورش و دولت در نظام جمهوری اسلامی ایران تهیه، تصویب و اجرایی شدن سند تحول بنیادین در آموزشوپرورش است. این مهم بهعنوان سندی بالادستی برای تغییر و تحول در نظام تعلیم و تربیت توسط بالاترین مقامات اجرایی دولت تهیه و تصویبشده است. هدف این تحقیق بررسی فرایند تصویب و اجرای سند تحول بنیادین در آموزشوپرورش با اتخاذ رویکرد انتقادی دولت در جامعه «جوئل میگدال» بوده است. رویکرد مذکور ضمن ارائه شواهدی تجربی و انجام تحقیقاتی میدانی، به فرآیند اتخاذ تصمیمات دولتی و اجرای آنها با دیدگاه دیگری بهجز دیدگاه حاکم وبری میپردازد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش مصاحبه نیمه ساختیافته در جهت جمعآوری دادهها همچنین با استفاده از فن تحلیل مضمون جهت تحلیل مصاحبهها انجامگرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد، همانطور که نظریه میگدال پیشبینی میکند، دولت جمهوری اسلامی ایران یک تشکیلات یکپارچهای که بهراحتی بتواند قوانین مصوب خود را اجرایی کند، نیست، بلکه هم در درون (ترجیحات سلیقهای مقامات اجرایی، ناهماهنگی بین دستگاهی و...) و بیرون آن متأثر از ساختار جامعه شبکهای (نفوذ گروهها و جریانهای سیاسی اجتماعی و...) رقابتها و اختلافنظرهای زیادی وجود دارد که این امر مانع از اجرایی شدن سند تحول بنیادین آموزشوپرورش و اسناد و قوانین مشابه میگردد.
جامعه شناسی سیاسی
نجات محمدی فر؛ احسان کاظمی
چکیده
تصور دولت به عنوان یک نهاد قدرتمند و فراگیر که به طور مؤثر یک حوزه ژئوپلیتیکی را کنترل میکند، نقش اساسی این نهاد در گفتمان توسعه را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی دولت به عنوان پایه اصلی نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تصور شود، نقش نمایندگی آن قابل توجه است. امروزه بسیاری از اندیشمندان و سازمانهای بینالمللی بر این باورند که دولت ...
بیشتر
تصور دولت به عنوان یک نهاد قدرتمند و فراگیر که به طور مؤثر یک حوزه ژئوپلیتیکی را کنترل میکند، نقش اساسی این نهاد در گفتمان توسعه را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی دولت به عنوان پایه اصلی نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تصور شود، نقش نمایندگی آن قابل توجه است. امروزه بسیاری از اندیشمندان و سازمانهای بینالمللی بر این باورند که دولت کماکان نقش اساسی را در پیشبرد فرایند توسعه و کاهش فقر ایفا میکند. اما مسئله اساسی این است که برخی دولتها یا فاقد ظرفیتهای لازم برای این اهداف بودهاند یا اساساً تمایل و ارادۀ سیاسی لازم را برای پیشبرد این اهداف نداشتهاند. در ادبیات سیاسی، برخی از اندیشمندان چنین دولتهایی را دولتهای شکننده مینامند. بر این اساس، سوأل اصلی پژوهش حاضر این است که معیارهای ارزیابی ظرفیت و تمایل دولت شکننده در برنامهریزی توسعهای و کاهش فقر کدامند؟ روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش مرور نظاممند و گردآوری اطلاعات با استفاده از ابزار کتابخانهای و منابع اینترنتی انجام شده است. چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای دیدگاه تورس و اندرسون است. بر اساس نتایج پژوهش اگر دولتهای شکننده برنامهریزی ظرفیتهای توسعهای (مبانی اقتدار دولتی، اعمال مؤثر قدرت سیاسی، صلاحیت در مدیریت اقتصاد کلان و ظرفیت اداری برای اجرا) و تمایل و اراده سیاسی خود (تعهد سیاسی برای کاهش فقر و ارائه خدمات فراگیر) را برای پیشبرد فرایند توسعه و کاهش فقر در دستور کار قرار دهند میتوانند مسیر خود را برای تیدیل شدن به یک دولت پایدار هموار سازند.