حمید حکیم
چکیده
عوامل ژئوپلیتیک با توجه به مانایی و پایایی اثراتشان، همواره نقش قابل توجه در عرصه سیاست و رفتار دولتها دارند؛ در تاجیکستان نیز با توجه به ویژگیهای ژئوپلیتیکی این کشور، بررسی و توجه به این عوامل و تأثیرات آنها، نقش بسزایی در شناخت و پیشبینی سیاستها و رفتار دولت این کشور داشته و طبیعی است که این مهم با توجه به همسایگی و ...
بیشتر
عوامل ژئوپلیتیک با توجه به مانایی و پایایی اثراتشان، همواره نقش قابل توجه در عرصه سیاست و رفتار دولتها دارند؛ در تاجیکستان نیز با توجه به ویژگیهای ژئوپلیتیکی این کشور، بررسی و توجه به این عوامل و تأثیرات آنها، نقش بسزایی در شناخت و پیشبینی سیاستها و رفتار دولت این کشور داشته و طبیعی است که این مهم با توجه به همسایگی و اشتراکات فراوان این کشور با جمهوری اسلامی ایران، اهمیتی مضاعف نیز مییابد. لذا نظر به این مهم، در این پژوهش با هدف تحلیل سیاست و رفتار دولت تاجیکستان، پرسش پژوهش بر این مبنا شکل گرفته که ژئوپلیتیک تاجیکستان چه تأثیری بر سیاست و رفتار دولت این کشور دارد؟ در مقام پاسخ، فرضیه تحقیق این است که ویژگیهای ژئوپلیتیک تاجیکستان عواملی تنشزا هستند که در کنار ضعف این عوامل برای این کشور، بهطور مستقیم و غیرمستقیم با ایجاد تهدید و مواردی مانند تنش، بیثباتی و ناامنی بر سیاست و رفتار دولت تاجیکستان اثر داشته و باعث اقتدارگرایی و تمرکزگرایی دولت در عرصه داخلی و تسلطپذیری آن در عرصه خارجی شده است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای میباشد.
بهنام مدی
چکیده
یکی از مباحثِ مهم در باب پدیده دولت، مسأله شکلگیری دولت است. اما آنچه مهمتر از شکلگیری دولت است، بنظر مسأله «انحلال» دولت باشد. این مقاله میکوشد مسأله انحلال دولت را از منظر یکی از بزرگترین فیلسوفان سیاسی جهان مدرن، جان لاک، بررسی کند. پرسش اصلی مقاله این است که از منظر الاهیات سیاسی جان لاک، با اتکا به چه بنیادها ...
بیشتر
یکی از مباحثِ مهم در باب پدیده دولت، مسأله شکلگیری دولت است. اما آنچه مهمتر از شکلگیری دولت است، بنظر مسأله «انحلال» دولت باشد. این مقاله میکوشد مسأله انحلال دولت را از منظر یکی از بزرگترین فیلسوفان سیاسی جهان مدرن، جان لاک، بررسی کند. پرسش اصلی مقاله این است که از منظر الاهیات سیاسی جان لاک، با اتکا به چه بنیادها یا مبانی میتوان انحلال دولت را پذیرفت و از سوی دیگر چه شرایطی میبایست وجود داشته باشند تا بتوان به امکان انحلال یا ایجاد حق برای شهروندان بر انحلال دولت قائل شد. لاک معتقد است انسان در وضع طبیعی موجودی ذیحق است و بهعلاوه میتواند بر خود حکومت کند. انسان با حفظ بعضی از این حقوق وارد جامعه سیاسی میشود از جمله مهمترین این حقوق، حق افراد برای قضاوت در مورد عملکرد حکمرانان است. همچنین افراد حق دارند تا در صورت تخطی حکمرانان از تعهداتشان، آنان را عزل و حتی مجازات نمایند و اگر حکمرانان در برابر اراده مردم بایستند مردم میتوانند به زور و انقلاب متوسل شوند. از نظر لاک، بدترین چیز در سیاست، انقلاب نیست بلکه استبداد است. از نظر لاک، انقلاب لازمه تضمین پایبندی حکمرانان به تعهداتشان است اما نکته مهمتر این است که انقلاب بنیاد آزادی است و بزرگترین تجلی حکومت انسان بر خود است.
بهروز صدقی شامیر
چکیده
از آنجا که خواجه نصیر الدین طوسی و توماس آکوئیناس هر دو فیلسوف و متکلم برجسته از دو دین ابراهیمی ( اسلام و مسیحیت)، عقلگرا، تحول خواه، و از قضا هردو همعصر بوده و در آثار خود به مبحث دین و دولت پرداخته اند، این پرسش قابل طرحاست که آیا از دیدگاه این دو متفکر تشکیل دولت و اداره آن، منحصرا امری دینی- الهیاست یا امری طبیعی ...
بیشتر
از آنجا که خواجه نصیر الدین طوسی و توماس آکوئیناس هر دو فیلسوف و متکلم برجسته از دو دین ابراهیمی ( اسلام و مسیحیت)، عقلگرا، تحول خواه، و از قضا هردو همعصر بوده و در آثار خود به مبحث دین و دولت پرداخته اند، این پرسش قابل طرحاست که آیا از دیدگاه این دو متفکر تشکیل دولت و اداره آن، منحصرا امری دینی- الهیاست یا امری طبیعی و مربوط به طبع مدنیانسان است؟این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی در صدداست که ضمن بررسی دیدگاه این دو متفکر اسلامی و مسیحی ( خواجه نصیر و توماس آکوئیناس)، به سئوال فوق الذکر پاسخ دهد. داده های این پژوهش نشان میدهد که هم توماس آکوئیناس و هم خواجه نصیر الدین طوسی مشروعیت دولت را فارغ از الهی بودن یا عرفی بودنش؛ به عنوان امری طبیعی مشروط به رعایت عدالت، و برخورداری ازحکمت و خرد میدانند. از نظر خواجه نصیر الدین طوسی، اداره مدینه فاضله محدود به پیامبران و امامان که ممتاز به الهام الهیاند نیست بلکه حکما که ممتاز به قوت عقلاند نیز شایسته رهبری و اداره مدینه فاضله اند. از نظر توماس آکوئیناس نیز هرحکومتی که عادلانه و عاقلانه عملکند، درجهت خیر عموم و همسو با طبیعت و فطرت بشریاست و لازم الاتباع خواهد بود.
احمد گل محمدی؛ نصیر عبادپور
چکیده
از دیدگاه نهادگرایانه، توسعه سیاسی اساساً بهعنوان فرایند نهادینهترشدن قدرت سیاسی در قالب نهاد دولت تعریف-میشود که نهادینهترشدن «کسب قدرت سیاسی» یکی از شاخصهای آن است. در این نوشتار تحول توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران ازلحاظ فرایند نهادینهترشدن کسب قدرت سیاسی بازشناسیمیشود تا نشاندادهشود که دشواریهای ...
بیشتر
از دیدگاه نهادگرایانه، توسعه سیاسی اساساً بهعنوان فرایند نهادینهترشدن قدرت سیاسی در قالب نهاد دولت تعریف-میشود که نهادینهترشدن «کسب قدرت سیاسی» یکی از شاخصهای آن است. در این نوشتار تحول توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران ازلحاظ فرایند نهادینهترشدن کسب قدرت سیاسی بازشناسیمیشود تا نشاندادهشود که دشواریهای این بعد از توسعه سیاسی در ایران چه بودهاست. تحلیل مضامین دادههای گردآوریشده به روش اسنادی، حکایتازآندارد که فرایند نهادینهترشدن کسب قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران دو دشواری عمده داشته-است. یکی از آن دشواریها با مناقشات پایدار برسر «هویت» مدعیان کسب قدرت پیوند دارد که مناقشه برسر هویت شخصیتهای حقیقی و حقوقی (ازجمله تشکلات سیاسی و شبهسیاسی) را دربرمیگیرد. دشواری دوم هم با مناقشه برسر «فرایند کسب قدرت سیاسی» (ازجمله صلاحیت، نظارت و رایگیری) مرتبطاست. هرچند موانع فراوانی برسر دستیابی به اسناد معتبر و گوناگون که دربرگیرنده دادههای ارزشمند و مرتبط با دشواریهای ذکر شده، وجود داشته-است اما یافتههای این پژوهش میتواند هم انگیزههای نیرومندی برای گردآوری دادههای بیشتر و انجام پژوهشهای غنیتر فراهمسازد و هم منظرهای متفاوتی برای یافتن راهکارهای موثرتر درراستای تعدیل دشواریها و موانع نهادینه-ترشدن فرایند کسب قدرت سیاسی عرضهکند.انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران بیگمان با توسعه سیاسی نسبت دارد و این نسبت از دیدگاههای گوناگون کموبیش بررسی شدهاست
امیر مسعود شهرام نیا؛ خیراله خیری اصل
چکیده
در مطالعات مربوط به علل ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران عمدتاً بر علل و عوامل متعدد تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تأکید میشود. معمولاً در این زمینه مطالعات نهادگرایانه اندکی انجام میشود و بررسی سیاستهای حزبی دولتی مورد غفلت واقع میشود. در این مقاله از منظر نهادگرایانه به بررسی سیاستهای حزبی نظام سیاسی و تأثیر آن ...
بیشتر
در مطالعات مربوط به علل ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران عمدتاً بر علل و عوامل متعدد تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تأکید میشود. معمولاً در این زمینه مطالعات نهادگرایانه اندکی انجام میشود و بررسی سیاستهای حزبی دولتی مورد غفلت واقع میشود. در این مقاله از منظر نهادگرایانه به بررسی سیاستهای حزبی نظام سیاسی و تأثیر آن بر ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران پرداخته شده است. نظامهای سیاسی سیاستهای حزبی خود را با رویکردهای متفاوتی اتخاذ میکنند و بر همین اساس تأثیرات متفاوتی نیز بر حیات احزاب سیاسی در کشورها برجا میگذارند. از اینرو در این مقاله رویکرد سیاستهای حزبی جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با سیاستهای حزبی جمهوری فدرال آلمان که پیشگام سیاستگذاری حزبی در جهان است، بررسی میشود. پرسش اساسی این است که سیاستهای حزبی در ایران در مقایسه با سیاستهای حزبی در آلمان چه تفاوتهایی دارد و این تفاوتها چه تأثیری بر حیات احزاب سیاسی در ایران میگذارند؟ بهزعم این مقاله رویکرد اتخاذ شده در سیاستهای حزبی دولتی ایران رویکردی کنترلکننده و محدودکننده است و همین عامل به فرض مساعد بودن سایر شرایط؛ امکان شکلگیری، رشد و فعالیت مؤثر احزاب سیاسی در ایران را سخت کرده و موجب ناکارآمدی آنها شده است. در پایان مقاله نیز پیشنهادهایی در راستای سیاستگذاری مطلوب حزبی در ایران ارائه شده است.
مهدی فرجی؛ بهزاد قاسمی
چکیده
پس از شکلگیری گفتارهای انتقادی علیه وضع موجود در دورۀ قاجاریه، اکثر آنها حملات خود را متوجه نظام استبدادی نموده و خواهان گذار از استبداد به حکومت قانون شدند. در نهایت، مشروطیت به مطالبۀ اصلی منتقدین تبدیل و فرمان مشروطه صادر شد. لکن در مرحلۀ تدوین متمم قانون اساسی، مشروطه از سوی مشروعهطلبان، مغایر با شرع تلقی و از این طریق با چالش ...
بیشتر
پس از شکلگیری گفتارهای انتقادی علیه وضع موجود در دورۀ قاجاریه، اکثر آنها حملات خود را متوجه نظام استبدادی نموده و خواهان گذار از استبداد به حکومت قانون شدند. در نهایت، مشروطیت به مطالبۀ اصلی منتقدین تبدیل و فرمان مشروطه صادر شد. لکن در مرحلۀ تدوین متمم قانون اساسی، مشروطه از سوی مشروعهطلبان، مغایر با شرع تلقی و از این طریق با چالش بزرگی مواجه شد. حبلالمتین که از سال ها قبل با تبییناتی عرفی مشروطه را ترویج میکرد، پس از بروز چالش مزبور، تغییر موضع داده و مشروطیت را بر اساس ایدۀ تفکیک شرع از عرف ترویج میکند. پرسش اساسی مقاله این است که حبلالمتین بر اساس چه مبنا و اهدافی، ایدۀ مزبور را تبیین و ترویج میکرد؟ یافتههای تحقیق بر اساس روش توصیفی ـ تبیینی نشان میدهد، پس از آنکه مشروطیت مغایر با شرع تلقی شد؛ این نشریه تبیین عرفی خود را از مشروطه بر اساس جواز فقهی علمای نجف، مبنی بر ضرورت تفکیک شرع از عرف در عصر غیبت ساماندهی کرده و بعنوان راهکاری برای پیوند زدن اندیشۀ دولت مدرن و شرع مطرح میکند.