علی کریمی(مله)
چکیده
هدف این مقاله نظری ـ تحلیلی، مطالعه مختصات مسائل سیاستی بدخیم و راهبردهای مواجهه و مدیریت آن بر مبنای دیدگاههای لیتل و وبر است. در این راستا و بهمنظور تطبیق نظریه بر ایران، نوشته حاضر میکوشد با استناد بهبرخی دادههای آماری و روش تحلیل ثانویه، مظاهری از بدخیم شدگی مسائل سیاستی را در ایران کنونی نشان دهد. مقاله حاضر بر ...
بیشتر
هدف این مقاله نظری ـ تحلیلی، مطالعه مختصات مسائل سیاستی بدخیم و راهبردهای مواجهه و مدیریت آن بر مبنای دیدگاههای لیتل و وبر است. در این راستا و بهمنظور تطبیق نظریه بر ایران، نوشته حاضر میکوشد با استناد بهبرخی دادههای آماری و روش تحلیل ثانویه، مظاهری از بدخیم شدگی مسائل سیاستی را در ایران کنونی نشان دهد. مقاله حاضر بر این پرسش اصلی تمرکز میکند که مسائل سیاستی بدخیم در وضعیت کنونی ایران، چه الگویی برای روابط دولت و ملت را ضروری میکند. از منظری آسیب شناختی، علت اساسی بدخیم شدگی مسائل سیاستی در ایران در تداوم مناسبات فاصلهدار دولت-ملت فرض میشود که با الهام از مطالعات و رهیافتهای نظری، مدیریت عالمانه و موفقیتآمیز مسائل سیاستی بدخیم با کاربست راهبرد همکارانه امکانپذیر میشود. دلالت راهبردی این گزاره لزوم بازنگری در روابط دیرپا و متعارف دولت ـ ملت در ایران و رهنمون شدن آن بهسوی شکلگیری مناسباتی مشارکتی، مشورتی، گفتگو ـ محور، غیرسلسله مراتبی، نامتمرکز و شهروند ـ پایه است که تحقق آن مستلزم تغییر تؤامان در کارویژهها و ساختار دولت و قدرت از یکسو و نیز تغییر رفتار شهروندان از سوی دیگر است.
نیره دلیر
چکیده
آراء خواجه نظامالملک، همواره مورد توجه صاحبنظران حوزة اندیشه سیاسی بوده، بهویژه آن بخش از نظرهای او که به تنظیم مناسبات حکومت با مردم پرداخته و تأثیر بهسزایی در شکلگیری نظریههای اندیشمندان پس از وی داشته است. پرسش این است که خواجه مناسبات حاکم با مردم را در چه سطوحی و حول چه محوری صورتبندی کرده است. در پاسخ، این فرض ...
بیشتر
آراء خواجه نظامالملک، همواره مورد توجه صاحبنظران حوزة اندیشه سیاسی بوده، بهویژه آن بخش از نظرهای او که به تنظیم مناسبات حکومت با مردم پرداخته و تأثیر بهسزایی در شکلگیری نظریههای اندیشمندان پس از وی داشته است. پرسش این است که خواجه مناسبات حاکم با مردم را در چه سطوحی و حول چه محوری صورتبندی کرده است. در پاسخ، این فرض طرح شده که مؤلف سیرالملوک با رویکرد «عدالت»محورانه، مناسبات «حاکم» با «مردم» را و در نسبت با «خداوند»؛ بهعنوان پارادایم غالب الگوی کیهانشناسی جهان سنت در سه سطح صورتبندی کرده است: سطح نخست؛ الهی ـ انتخابِ تقدیرگرایانه؛ دوم، مسئولیت دنیوی ـ عملگرایانه؛ سوم، اخروی ـ محاسبهگرایانه. پژوهش، با شیوۀ تبیین تاریخی و رویکرد تفسیرگرایانۀ متن، ویژگیها و مختصات سطوح سهگانه را بررسی کرده است و مهمترین چالش وارد بر آرای نظامالملک را تأکید صرف مؤلف، بر «توزیع عدالت» و نه «توزیع قدرت» دانسته، همچنین به خلاء تئوریک مبانی نظری «قدرت» در این اثر اشاره دارد که با توجه به اقتضائات زمانه و قدرت استیلایی سلطان قابل توجیه است.
محسن دیانت
چکیده
امروزه یکی از مباحث مهم در جامعهشناسی سیاسی، دیاسپورا و کارکردهای آن در راستای تقویت ناسیونالیسم قومی در جوامع متکثر میباشد. جامعه دیاسپورا بهعنوان یک کارگزار استراتژیک، پیشتاز حرکت ملیگرایانه و خالق جایگاه راهبردی برای خلق گفتمانهای ملی است. ساختار فرصتها و ظهور الیتهای کرد در دیاسپورا بهعنوان کارگزاران اصلی تعارض ...
بیشتر
امروزه یکی از مباحث مهم در جامعهشناسی سیاسی، دیاسپورا و کارکردهای آن در راستای تقویت ناسیونالیسم قومی در جوامع متکثر میباشد. جامعه دیاسپورا بهعنوان یک کارگزار استراتژیک، پیشتاز حرکت ملیگرایانه و خالق جایگاه راهبردی برای خلق گفتمانهای ملی است. ساختار فرصتها و ظهور الیتهای کرد در دیاسپورا بهعنوان کارگزاران اصلی تعارض و ناسیونالیسم در خاورمیانه کنونی نقشی اساسی راایفا مینماید. از سویی ناسیونالیسم در دیاسپورا صورت میگیرد و جوامع دیاسپورا تاثیر زیادی بر روی گفتمان و سیاستهای سرزمینی میگذارند و بررسی آن در قالب نقش آفرینی اجتماعی حائز اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش دیاسپورا بهعنوان فرصتی برای جامعه با رویکرد ملی میباشد. سوال اصلی پژوهش این است که دیاسپورا چگونه باعث تقویت روحیه ملیگرایی در کردها میشود؟ فرضیه پژوهش حاکی از این است که تاکید الیتها بر روحیه ملیگرایی باعث شکلگیری نظم اجتماعی کرد میگردد. این تحقیق با روشی تحلیلی ـ توصیفی در پی آنست که نشان دهد، نخبگان دیاسپورای کرد در جوامع غربی بر تعارضات هویتی و ناسیونالیسم کرد تاثیرگذار و درصدد هژمونسازی هویتی و ژئوپلیتیکی کردستان بهعنوان یک واحد جغرافیایی متمایز می باشند.
محمد باقر خرمشاد؛ پرویز امینی
چکیده
در اندیشه و نظامهای مردمسالار از جمله مردمسالاری دینی، مفهوم «دخالت مردم» هسته مفهومی مشترکی است که مرز نظامهای مردمسالار از نظریه و نظامهای غیر مردمسالار معین میکند. وجه مهم مفهوم دخالت مردم، توجیهی است که هر یک از نظریههای مردمسالار و مردمسالاری دینی برای آن میآورند و از همین ناحیه میتوان شاهد ...
بیشتر
در اندیشه و نظامهای مردمسالار از جمله مردمسالاری دینی، مفهوم «دخالت مردم» هسته مفهومی مشترکی است که مرز نظامهای مردمسالار از نظریه و نظامهای غیر مردمسالار معین میکند. وجه مهم مفهوم دخالت مردم، توجیهی است که هر یک از نظریههای مردمسالار و مردمسالاری دینی برای آن میآورند و از همین ناحیه میتوان شاهد قرائتهای مختلف از مردمسالاری بود. مطابق این نوشتار دو دیدگاه کلان درباره توجیه دخالت مردم از موضع «مشروعیت» و نیز از موضع «غیر مشروعیت» وجود دارد که البته هر کدام تقریرهایی متفاوت دارند. در مسئله مشروعیت با دو الگو مواجهیم. الگوی «تک ساحتی» مشروعیت و الگوی «چند ساحتی» مشروعیت که اولی ناظر به بعدی از ابعاد حکومت مانند صلاحیتهای حاکم یا فرایندهای کسب و اعمال قدرت است و دومی که ناظر بههمه ابعاد حکومت از جمله غایات و نیز کارآمدی علاوهبر موارد دوگانه پیش است. در این نوشتار متکی به روششناسی داده بنیاد، موضع آیت الله خامنهای را میتوان جزو دسته دوم تقریر کرد که مسئله مشروعیت در یک الگوی چند ساحتی و ناظر به چهار بعد از ابعاد حکومت مطرح میکند.
احمد خالقی دامغانی؛ محسن جمشیدی
چکیده
بازسازی و بازتعریف مفاهیم کلاسیک یکی از ویژگیهای عمده تفکر پساساختارگرایی میباشد. ژیل دلوز فیلسوف فرانسوی نیز بهسهم خود در فرایند بازتعریف مفاهیم کلاسیک سهیم شده است. یکی از مفاهیمی که دلوز در تفکر خویش بازتعریف و بازسازی مینماید، مفهوم دولت است. روش دلوز برای بازتعریف مفاهیم از جمله مفهوم دولت، قراردادن آنها در یک چارچوب ...
بیشتر
بازسازی و بازتعریف مفاهیم کلاسیک یکی از ویژگیهای عمده تفکر پساساختارگرایی میباشد. ژیل دلوز فیلسوف فرانسوی نیز بهسهم خود در فرایند بازتعریف مفاهیم کلاسیک سهیم شده است. یکی از مفاهیمی که دلوز در تفکر خویش بازتعریف و بازسازی مینماید، مفهوم دولت است. روش دلوز برای بازتعریف مفاهیم از جمله مفهوم دولت، قراردادن آنها در یک چارچوب هستیشناسانه جدید بوده است. بدین معنا که دلوز با ایجاد یک سیستم فلسفی و با بهرهگیری از یک رهیافت واحد و نظاممند مفاهیم مختلف را در قالب یک هستی شناسی واحد قرار داده است. هستی شناسی که در یک رابطه دوگانه میان امر بالفعل و امر مجازی قرار دارد. بههمین منظور در این نوشته نویسنده نشان میدهد که چگونه نظریه دولت بازسازی شده توسط دلوز با نظریه وی در خصوص حرکت، بهلحاظ هستی شناسی از ساختار مشابهی بهره میبرد. این ساختار مشابه هستیشناسی، همان رابطه امر مجازی و امر بالفعل است. بر این اساس دولت با مانند حرکت در سه سطح متفاوت تحلیل خواهد شد: سطح نقاط و مکان ـ زمان، سطح حرکت جوهری و صیرورت درونی، سطح ارتباط با امر مجازی. اهمیت این بازتعریف بر چنین ساختار هستیشناسی از آنروست که رهیافت نهادی و ایستای مسلط در تحلیلهای سیاسی را دچار تحول بنیادین مینماید.
فائز دین پرستی صالح؛ زهرا رمضانی
چکیده
این مقاله در پی پاسخ به سوال چرایی بیثباتی در عرصه سیاسی مصر در تحولات موسوم به بهار عربی در بازه زمانی ژانویه 2011 تا کودتای ژوئن 2013 است. بر اساس نظریه کنش جمعی چالز تیلی، مدعای مقاله آن است که این بیثباتیها نتیجه ائتلافهای سست و شکنندهای است که میان گروههای سیاسی مصر شکل گرفته بود. فرضیه پژوهش نیز با نظریه بازیها ...
بیشتر
این مقاله در پی پاسخ به سوال چرایی بیثباتی در عرصه سیاسی مصر در تحولات موسوم به بهار عربی در بازه زمانی ژانویه 2011 تا کودتای ژوئن 2013 است. بر اساس نظریه کنش جمعی چالز تیلی، مدعای مقاله آن است که این بیثباتیها نتیجه ائتلافهای سست و شکنندهای است که میان گروههای سیاسی مصر شکل گرفته بود. فرضیه پژوهش نیز با نظریه بازیها مورد داوری قرار گرفته است. چهار بازیگر اصلی عرصه سیاسی مصر اخوان المسلمین، نیروهای سلفی، نیروهای لیبرال-سکولار و ارتش بر مبنای نظریه تیلی مورد شناسایی قرار گرفتند. با استفاده از نظریه بازیها، روابط میان بازیگران عرصه سیاسی مصر بر مبنای دو استراتژی ائتلاف کردن ـ ائتلاف نکردن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. از مجموع 16 بازی حاصل از محاسبات (چهار بازیگر و هرکدام با دو استراتژی) 12 بازی قابل قبول مورد شناسایی قرار میگیرد. نتیجه حاصل آن شد که چنانچه نیروهای نظامی و سکولار بهائتلاف با یکدیگر بپردازند، شرایط سیاسی به مرحله ثبات نزدیک میشود؛ که میتوان این نتیجه را به دوره بعد از کودتا، حدفاصل سالهای 2013 تا اکنون قابل اطلاق دانست. همچنین یافتههای منطبق بر نظریه بازیها و نظریه تعادل نش متذکر این نکته میشود که ثبات مصر نیازمند تفوق سه گانه نیروهای سیاسی میباشد. از آنجا که که وزن ثبات حاصل از ائتلافهای سه گانه اخوان ـ نیروهای سکولار ـ نظامیون، نیروهای سلفی ـ اخوان ـ نظامیان و یا نیروهای سکولار ـ اخوان ـ سلفی بهیک میزان بوده که این مسئله نشان از آن دارد که ثبات در عرصه سیاسی مصر بیشتر از نوع بازیگران دخیل در هر ائتلاف، وابسته بهتعداد نیروهای دخیل در ائتلاف است.