حسین شیرازی
چکیده
تنظیمگری بهعنوان مفهومی که از اقتصاد به سایر حوزهها اشاعه یافته به مداخلات حاکمیتی بهمنظور تحقق منافع عمومی اشاره دارد. این مقاله تمرکز مصداقی خود را بر تبلور مفهوم تنظیمگری در اصلاح رویکرد سیاستگذارانه به وضعیت کتابخانههای عمومی قرار داده است. سؤال اصلی تحقیق آنست که از منظر سیاستگذارانه و در چارچوب دوقطبی مفهومی تنظیمگری ...
بیشتر
تنظیمگری بهعنوان مفهومی که از اقتصاد به سایر حوزهها اشاعه یافته به مداخلات حاکمیتی بهمنظور تحقق منافع عمومی اشاره دارد. این مقاله تمرکز مصداقی خود را بر تبلور مفهوم تنظیمگری در اصلاح رویکرد سیاستگذارانه به وضعیت کتابخانههای عمومی قرار داده است. سؤال اصلی تحقیق آنست که از منظر سیاستگذارانه و در چارچوب دوقطبی مفهومی تنظیمگری و تصدیگری، چه نسبتی میان نهاد کتابخانههای عمومی و کتابخانههای شهرداری تهران (که مجموعهای بزرگتر از نهاد است) وجود دارد؟ در این راستا پژوهش با چارچوب نظری نهادگرایی و روش کیفی تحلیل مضمون، به بررسی چگونگی تعامل ساختاری نهاد کتابخانههای عمومی و شهرداری تهران پرداخته است. در حال حاضر، نهاد کتابخانههای عمومی هم سیاستگذار، هم مجری و هم ناظر بر کتابخانههای عمومی است. در چنین شرایطی اموری همچون دریافت مجوز و وظیفه شهرداری در پرداخت نیم درصد از درآمد خود به انجمنهای کتابخانههای عمومی که البته از پرداخت آن امتناع میورزد، به چالش جدی میان دو نهاد بدل شده است. این پژوهش استدلال مینماید که حتی به فرض تحقق خواستههای نهاد، بازهم مسئله بزرگتری برجای میماند و آن اینکه تصدیگری توسط این نهاد نمیتواند چشمانداز مطلوبی در رسیدن به اهداف ترسیم نماید. آنچه نهاد کتابخانهها دنبال میکند، دارا بودن صدها کتابخانه با هزاران کارمند اجرایی است که در اینصورت این نهاد از وظایف سیاستگذارانه و نظارتی خود باز میماند. پیشنهاد سیاستگذرانه مقاله، هماهنگ کردن شبکه یکپارچه کتابخانههای کشور، تعریف نقش و جایگاه نهادهای سیاستگذار در سطوح مختلف و تفکیک نقش سیاستگذاری از اجرا در خصوص کتابخانههای عمومی است. بدین ترتیب حرکت نهاد کتابخانههای عمومی به سمت تنظیمگری در نقش سیاستگذار و ناظر مسئول، میتواند اهداف مورد نظر را تأمین نماید. در اینصورت شهرداری در چارچوب نظام یکپارچه خدمات شهری نقش مجری سیاستهای نهاد را خواهد داشت.
آرش بیدالله خانی
چکیده
ارزش، اعتبار، حیثیت، قدرت نرم، مزیت، سود و ... از الصاقات نام و تصویر مثبت یک کشور است. امروزه ارزش برند و تصویر ادراکی ملت و کشور، حکم طلای نامرئی را دارد. رقابت شهروندان و مردم عادی دنیا، برای دسترسی به نام و گذرنامه یک کشور معتبر، این مسئله را به خوبی نشان میدهد. کره جنوبی از جمله کشورهایی است کهادراک بصری آن در دنیای امروز، جذابیت ...
بیشتر
ارزش، اعتبار، حیثیت، قدرت نرم، مزیت، سود و ... از الصاقات نام و تصویر مثبت یک کشور است. امروزه ارزش برند و تصویر ادراکی ملت و کشور، حکم طلای نامرئی را دارد. رقابت شهروندان و مردم عادی دنیا، برای دسترسی به نام و گذرنامه یک کشور معتبر، این مسئله را به خوبی نشان میدهد. کره جنوبی از جمله کشورهایی است کهادراک بصری آن در دنیای امروز، جذابیت و ارزشمندی را به همراه دارد. بر همین اساس این مقاله با تشریح و مفهومشناسی حوزۀ برندینگ ملت، به بررسی چگونگی ساختبندی تصویرسازی ملی در کره جنوبی بر مبنای گسترش موج فرهنگ کرهای (هالیو)، میپردازد. بر همین اساس پرسش اساسی این پژوهش این است که مهمترین عامل موفقیت پروژه تصویرسازی و ساخت برندینگ ملت کره چه بوده است؟ این نوشتار با مفهومشناسی برندینگ ملت و تصویرسازی ملی و در پاسخ به پرسش پژوهش، مهمترین مولفۀ موفقیت کره جنوبی را در زمینه برندینگ و تصویرسازی ملت و مدیریت شهرت بینالمللی، نهادسازی راهبردی میداند و بر همین اساس به توضیح برخی از مهمترین نهادهای سیاستگذاری در رابطه با برندینگ و تصویرسازی ملی کره جنوبی میپردازد.
پروانه سلاطین
چکیده
در دهههای اخیر، مطالعات مربوط به نقش دولت در اقتصاد از مباحث مربوط به اندازه دولت و وظایف آن به مقوله کیفیت دخالت دولت معطوف گشته است. این تغییر نگاه به مقوله دولت در اقتصاد، موجب ارائه دیدگاه جدیدی تحت عنوان حکمرانی خوب گشته است. حکمرانی خوب نیازمند رویکردی گسترده نسبت به مشارکت طیف وسیعی از گروهها شامل دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی ...
بیشتر
در دهههای اخیر، مطالعات مربوط به نقش دولت در اقتصاد از مباحث مربوط به اندازه دولت و وظایف آن به مقوله کیفیت دخالت دولت معطوف گشته است. این تغییر نگاه به مقوله دولت در اقتصاد، موجب ارائه دیدگاه جدیدی تحت عنوان حکمرانی خوب گشته است. حکمرانی خوب نیازمند رویکردی گسترده نسبت به مشارکت طیف وسیعی از گروهها شامل دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی به صورت شفاف میباشد. در این راستا کیفیت حکمرانی نشان دهنده توانایی دولتها در تدوین و اجرای سیاستهای تأثیرگذار در بهبود فضای کسب و کار، رشد و توسعه اقتصادی و گسترش کارآفرینی است. از اینرو هدف اصلی مقاله، یافتن پاسخ برای این پرسش مهم است که میزان تاثیرگذاری کیفیت حکمرانی بر کارآفرینی در گروه کشورهای منتخب چیست؟ این تحقیق از نظر هدف، یک تحقیق کاربردی و از نظر روش تحقیق، ماهیت و شیوه نگرش پرداختن به مسأله، استنباطی است. در این مطالعه به اطلاعات آماری موجود در بانک جهانی و دیدهبان جهانی کارآفرینی مراجعه و با مدلسازی عوامل موثر بر کارآفرینی با تاکید بر کیفیت حکمرانی از رگرسیونهای چند متغیره و دادههای پانل و نرمافزارهای Excel و Eviews استفاده شده است. نتایج حاصل از برآورد مدل به روش اثرات ثابت در دوره زمانی 2000-2016 نشان داد که کیفیت حکمرانی تاثیر مثبت و معنیداری بر کارآفرینی در گروه کشورهای منتخب دارند. میزان تاثیرگذاری کیفیت حکمرانی بر کارآفرینی در گروه کشورهای منتخب نوآورمحور با درآمد بالا بیشتر از گروه کشورهای منتخب کاراییمحور با درآمد متوسط میباشد. در این راستا دولتها با ایجاد نهادهای کارآمد میتوانند محیط مناسبی را برای تنظیم روابط اقتصادی افراد جامعه به گونهای کمهزینه فراهم سازند تا از این طریق زمینه تقویت و توسعه کارآفرینی فراهم شود.
سید مجید حسینی؛ وحید اسدزاده
چکیده
در این مقاله روشنفکران ایرانی پس از مشروطه به اعتبار اینکه عامل تجدد، تمدن، توسعه و یا دیگر مفاهیم نزدیک به آن، در کدام نهاد یا حوزه باید جستجو شود به دو دسته تقسیم شدهاند. دسته اول که دولت را عامل توسعه میدانند و دسته دوم که عامل را خارج از حوزه دولت جستجو میکنند. سؤال این است که نظریههای کدام یک از این دو با توجه به نتایج تاریخی ...
بیشتر
در این مقاله روشنفکران ایرانی پس از مشروطه به اعتبار اینکه عامل تجدد، تمدن، توسعه و یا دیگر مفاهیم نزدیک به آن، در کدام نهاد یا حوزه باید جستجو شود به دو دسته تقسیم شدهاند. دسته اول که دولت را عامل توسعه میدانند و دسته دوم که عامل را خارج از حوزه دولت جستجو میکنند. سؤال این است که نظریههای کدام یک از این دو با توجه به نتایج تاریخی آنها، در مسیر مدعایی موفقتر بودهاند. مدعا و فرضیه این تحقیق این است که نظریهپردازیهای دسته دوم در جستجوی راههای توسعه بیواسطه دولت در نهایت راه اصلاحات را سد میکنند، به معارضه مستقیم با دولت مستقر میرسند و روند تحولات جامعه را به انقلاب یا دولت سرکوبگر سوق میدهند. برای توجیه این مدعا این نوشتار نگاهی به تاریخ نظریههای توسعه روشنفکران ایرانی پس از مشروطه خواهد داشت. روش تحقیق در این مقاله «استنتاج بر اساس بهترین تبیین»است. به نظر میرسد در دو برهة مشروطه و پهلوی اول، اندیشههای دولتگرا و در دورههای پهلوی دوم و جمهوری اسلامی اندیشههای دولتستیز مسلط بودند. در دورههای پهلوی دوم و جمهوری اسلامی دو نوع اندیشه تولید شدند که در دولتستیزی مشترک هستند و نقد اصلی شامل آنهاست: تئوریهای بازگشت به خویشتن و عقبماندگی/ انحطاط. این هر دو در به تعویق انداختن ایجاد رابطه سالم دولت و ملت در سایه حفظ حقوق شهروندی روزآمد و حفظ حقوق حاکمیتی دولت به یک اندازه مقصرند.
پرهام مهرآرام؛ محمد سید فاطمی
دوره 5، شماره 20 ، اسفند 1398، صفحه 131-169
چکیده
ساختار اجتماعی ـ سیاسی دوران ساسانی مورد پژوهشهای بسیاری قرار گرفته است. بیشتر آنها این جامعه را بهعنوان نمونهای از جوامع فئودالی یا استبدادی شرقی توصیف کردهاند؛ اما شواهد تاریخی با این دو نظریه بهطور کامل همخوانی ندارند. به نظر میرسد که وجود اشرافیت قدرتمند در کنار دولت مقتدری که به دنبال تمرکز بیشتر قدرت است، این جامعه ...
بیشتر
ساختار اجتماعی ـ سیاسی دوران ساسانی مورد پژوهشهای بسیاری قرار گرفته است. بیشتر آنها این جامعه را بهعنوان نمونهای از جوامع فئودالی یا استبدادی شرقی توصیف کردهاند؛ اما شواهد تاریخی با این دو نظریه بهطور کامل همخوانی ندارند. به نظر میرسد که وجود اشرافیت قدرتمند در کنار دولت مقتدری که به دنبال تمرکز بیشتر قدرت است، این جامعه را نمونه برجستهای از امپراتوریهای بوروکراتیک موردنظر آیزناشتادت میکند. در این صورت، میتوان از برخی مفاهیم مرتبط با حقوق عمومی سخن گفت که در دو گونه پیشین امکان شکلگیری آنها وجود ندارد. نضج هویتهای ملی اولیه و در نتیجه استقلال شخصیت حقوقی دولت از شخصیت حقیقی فرمانروا که آثار قابل توجهی بر سنتهای سیاسی مانند سنت جانشینی و روابط قدرت میان شاه، اشراف، مردم و بوروکراسی دارد، ازجمله این موارد هستند. به نظر میرسد در ساختار سیاسی ـ حقوقی ساسانی، امکان برخورد با قدرت همچون دارایی شخصی فرمانروا منتفی است. درعین حال ماهیت دوگانه امپراتوریهای بوروکراتیک به مثابه نظامی نه سنتی و نه مدرن و هم سنتی و هم مدرن و داشتن نگاهی پویا (در برابر نگاهی ایستا) بهخوبی میتواند ناسازگاریهای موجود در دولت ساسانی و شواهد تاریخی متناقض را توجیه کند.
مرتضی منشادی؛ بهروز اسمعیل زادگان
دوره 5، شماره 20 ، اسفند 1398، صفحه 171-219
چکیده
شدت و کیفیت اثربخشی قدرت ایدئولوژی،یکی از مؤلفههای قدرت نرم است که موردتوجه و تأکید هر نظام سیاسی است. موفقیت نظام سیاسی در گسترش ایدئولوژی خود در لایههای مختلف جامعه، تأثیر قابلتوجهی بر تداوم و ثبات آن نظام سیاسی دارد. پهلوی دوم که سلطنت را از ضعیفترین موقعیت سیاسی و اجتماعی آغاز کرد در دوران سلطنتش از طریق نهادهای متعدد ...
بیشتر
شدت و کیفیت اثربخشی قدرت ایدئولوژی،یکی از مؤلفههای قدرت نرم است که موردتوجه و تأکید هر نظام سیاسی است. موفقیت نظام سیاسی در گسترش ایدئولوژی خود در لایههای مختلف جامعه، تأثیر قابلتوجهی بر تداوم و ثبات آن نظام سیاسی دارد. پهلوی دوم که سلطنت را از ضعیفترین موقعیت سیاسی و اجتماعی آغاز کرد در دوران سلطنتش از طریق نهادهای متعدد فرهنگی، کوشید تا با گسترش ایدئولوژی ایران گرایی و کسب مشروعیت ایدئولوژیک، بحرانهای سیاسی و اجتماعی تهدیدکننده حکمرانی خود را به سود خویش مدیریت کند. مقاله حاضر در تلاش است با استفاده از روش تحلیل کیفی به این سؤال بپردازد که چگونه نهادهای ایدئولوژیک باعث استمرار حکومت پهلوی دوم شده بودند؟در این رابطه با بررسی ساختار داخلی و شرایط حاکم بر ایران آن دوره بر این امر تأکید شده است که نظام سیاسی پهلوی دوم باسیاست نهادسازی و تکیهبر قدرت نظمدهنده آنها، تلاش میکرد شرایط و امکانات لازم جهت تقویت پایه ایدئولوژی قدرت و متعاقب آن تداوم حکومت خود را فراهم نماید. فرضیه این پژوهش در قالب نهادگرایی انتخاب عقلانی آزمون شده است.
سمیه حمیدی؛ هاشم قادری
چکیده
نظرورزی در خصوص مفهوم دولت، پیشینه عمیقی در تاریخ اندیشه سیاسی مغرب زمین دارد. هرچند در این زمینه در یونان باستان مطالعات مختصر و حاشیهای صورت گرفت اما پس از رنسانس شاهد توجه بیشتر به مفهوم دولت و مختصات آن هستیم. آلمان قرن هجدهم یکی از مهمترین عرصههای اندیشهورزی پیرامون این مفهوم است. شوپنهاور به عنوان یکی از متفکرین آن و معاصر ...
بیشتر
نظرورزی در خصوص مفهوم دولت، پیشینه عمیقی در تاریخ اندیشه سیاسی مغرب زمین دارد. هرچند در این زمینه در یونان باستان مطالعات مختصر و حاشیهای صورت گرفت اما پس از رنسانس شاهد توجه بیشتر به مفهوم دولت و مختصات آن هستیم. آلمان قرن هجدهم یکی از مهمترین عرصههای اندیشهورزی پیرامون این مفهوم است. شوپنهاور به عنوان یکی از متفکرین آن و معاصر هگل، در خلال مباحث خود به مسأله دولت نیز توجه نموده است. مساله این پژوهش، چیستی دولت در اندیشه سیاسی شوپنهاور است. فرضیه این نوشتار آن است که نظریه دولت شوپنهاور در مقام مخالف سرسخت اندیشه هگل، از یک سو در رد دولت کلگرا و آرمانی هگلی و از سوی دیگر مبتنی بر حاکمیت مفهوم شر و نحوه نگرش به متافیزیک در دستگاه فلسفیاش، سرشتی حداقلی و وجهی محافظ به خود میگیرد.