روابط بین الملل
فریبرز ارغوانی پیرسلامی؛ سجاد کریمیان
چکیده
ارتقای قدرت چین در نظم بینالمللی موجود گمانههای بسیاری را در خصوص رویکرد و نگاه آن به ماهیت نظم بینالمللی مطلوب به وجود آورده است. با توجه به تلاش هر قدرت نوظهور برای انطباق نظم بینالمللی متناسب با منافع و آرمانهای خویش، شناخت رویکرد چین به نظم بینالمللی بهویژه در سده بیست و یکم از اهمیت برخوردار است. این مقاله با بازشناسی ...
بیشتر
ارتقای قدرت چین در نظم بینالمللی موجود گمانههای بسیاری را در خصوص رویکرد و نگاه آن به ماهیت نظم بینالمللی مطلوب به وجود آورده است. با توجه به تلاش هر قدرت نوظهور برای انطباق نظم بینالمللی متناسب با منافع و آرمانهای خویش، شناخت رویکرد چین به نظم بینالمللی بهویژه در سده بیست و یکم از اهمیت برخوردار است. این مقاله با بازشناسی مفهوم «هماهنگی» بهعنوان مرکز ثقل نظام فکری و اندیشگی چین، واکاوی چیستی و ماهیت رویکرد چین به نظم بینالمللی را ذیل این مفهوم هدف خود قرار داده است. بر این اساس، این مقاله با طرح این پرسش که نظم بینالمللی چینی ذیل مفهوم هماهنگی چگونه و با چه ماهیت و مختصاتی قابلشناسایی است؟ ضمن نشان دادن برآمدن مفهوم هماهنگی از مهمترین مکاتب فکری چین یعنی کنفوسیوسیم و تائوئیسم بر این نظر است که نظم چینی در بستر سده بیست و یکم فراتر از نگاه یکسانانگار به نظام بینالمللی به دنبال تحقق تعادل و هماهنگیای است که از طریق به رسمیت شناختن تفاوتها حاصل میشود؛ بهبیاندیگر هماهنگی زمانی محقق میشود که تفاوتها پذیرفته شده و همکاری و رقابت محور تعاملات باشد. یافتههای این پژوهش که با روش توصیفی-تبیینی و از دل واکاوی مکاتب فکری چین و مصادیق آن در جهان واقع به دست آمده نشان میدهد که معنای نظم از منظر هماهنگی با آنچه در نظم غربی مدنظر است متفاوت است. به رسمت شناختن تفاوتها، احترام برای ارزشهای دیگری، اصالت همکاری در مقابل تنازع و رقابت از مهمترین ویژگیهای این نظم است.
سیاست و روابط بین الملل
روح اله طالبی آرانی؛ مهدی درفکی
چکیده
دولتها در نظام بینالملل کنونی را میتوان برحسب قدرت به قدرتهای بزرگ، قدرتهای میانه و دولتهای کوچک تقسیم کرد. در این میان، دولتهای کوچک دارای برخی ویژگیهای متمایز هستند. سلطاننشین عمان یکی از این دولتهاست. این دولت در دوران «سلطان قابوس بن سعید» (2020-1970) سیاست خارجی متمایزی را بر پایه میانجیگری اتخاذ کرده و حتی پس ...
بیشتر
دولتها در نظام بینالملل کنونی را میتوان برحسب قدرت به قدرتهای بزرگ، قدرتهای میانه و دولتهای کوچک تقسیم کرد. در این میان، دولتهای کوچک دارای برخی ویژگیهای متمایز هستند. سلطاننشین عمان یکی از این دولتهاست. این دولت در دوران «سلطان قابوس بن سعید» (2020-1970) سیاست خارجی متمایزی را بر پایه میانجیگری اتخاذ کرده و حتی پس از مرگ وی نیز همین رویه را ادامه داده است. در این چارچوب، سؤال پژوهش حاضر این است که چرا میانجیگری در دوران سلطان قابوس نقش محوری در سیاست خارجی عمان در قبال تحولات منطقهای در غرب آسیا داشته است؟ در پاسخ به این سؤال، با بهرهگیری از چارچوب مفهومی دیپلماسی دولت کوچک و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی-کیفی، استدلال میشود که محدودیتهای قدرت عمان بهعنوان دولت کوچک باعث تمایل عمان به میانجیگری در سیاست خارجی در قبال تحولات منطقهای در غرب آسیا شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که فرصتهای سیاست خارجی عمان برای جمهوری اسلامی ایران بهمراتب بیش از چالشهای آن است، بهگونهای که این سلطاننشین میتواند از فشارهای منطقهای و بینالمللی کنونی بکاهد و رفتار دشمنان و رقبای کشور را تعدیل نماید.
سیاست و روابط بین الملل
محمدمهدی کوهکن؛ مجید قربانعلی دولابی
چکیده
برای اینکه سیاست خارجی حکومت اسلامی بتواند به اهداف موردنظر در سعادت و کمال جامعه دست یابد، لازم است تا اقدامات و کنشهای سیاست خارجی دولت اسلامی، در پرتو مبانی و اصول برآمده از شریعت اسلام تنظیم شود. وجود یک اولویتبندی صحیح که اساس انتخابهای متعدد و مهم سیاست خارجی کشور را تشکیل میدهد، برای داشتن سیاست خارجی مداوم و مناسب ...
بیشتر
برای اینکه سیاست خارجی حکومت اسلامی بتواند به اهداف موردنظر در سعادت و کمال جامعه دست یابد، لازم است تا اقدامات و کنشهای سیاست خارجی دولت اسلامی، در پرتو مبانی و اصول برآمده از شریعت اسلام تنظیم شود. وجود یک اولویتبندی صحیح که اساس انتخابهای متعدد و مهم سیاست خارجی کشور را تشکیل میدهد، برای داشتن سیاست خارجی مداوم و مناسب ضروری است. بدیهی است که آن اولویتبندی نیز باید بر اساس اولویتبندی مهمترین اصول و قواعد فقهی سیاست خارجی باشد؛ امری که پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به آن میپردازد و به نظر میرسد تاکنون تا حدودی مورد غفلت واقعشده است. بر این اساس و با استفاده از روشهای رفع تعارض و تزاحمات در علم اصول فقه، همچنین واقعیتهای جهان معاصر، مسائل مبتلابه جهان اسلام در عصر حاضر و نقشی که سیاست خارجی در تأمین مصالح و منافع کشورها دارد، ترتیبی برای اولویتبندی مهمترین اصول و قواعد سیاست خارجی از منظر فقه اسلامی و بهتبع آن کنشهای لازم برای اجرای هر یک از آنها پیشنهاد میگردد. همچنین این اصل کلی که وجود تکلیف در اجرای هر یک از اصول اولویتبندی شده منوط به داشتن توانایی انجام آن بوده و اینکه در صورت تزاحمات هر یک از اصول سیاست خارجی با اصل مصلحت، مصلحت خصوصاً مصلحت حفظ اصل نظام اسلامی بر همهچیز اولویت دارد، نتیجهگیری میشود.
حدیث آسمانی کناری؛ سید محمد طباطبائی
چکیده
دیرزمانی یگانه راهحل پایان دادن به اختلافات میان کشورها رویارویی در میادین نبرد و گزینه نظامی بود. در بحبوحه همین جنگها مهمترین استراتژیهای نظامی متولد شدند و به کرّات در سایر نبردها نیز مورد استفاده قرار گرفتند. اما به مرور زمان دولتها دریافتند که جنگ دستاویزی بسیار پرهزینه همراه با تلفات گسترده جانی و مالی است. بنابراین استفاده ...
بیشتر
دیرزمانی یگانه راهحل پایان دادن به اختلافات میان کشورها رویارویی در میادین نبرد و گزینه نظامی بود. در بحبوحه همین جنگها مهمترین استراتژیهای نظامی متولد شدند و به کرّات در سایر نبردها نیز مورد استفاده قرار گرفتند. اما به مرور زمان دولتها دریافتند که جنگ دستاویزی بسیار پرهزینه همراه با تلفات گسترده جانی و مالی است. بنابراین استفاده از گفتگو و حل مسالمتآمیز اختلافات پای میز مذاکره در قالب دیپلماسی به طور جدی در دستور کار دولتها قرار گرفت. با این همه، هیچ یک از این راهها (استراتژی و دیپلماسی) نتوانستند به تنهایی صلح پایداری را برای دنیا به ارمغان بیاورند. در نتیجه لزوم پیدایش و اهمیت دیپلماسی نظامی بیش از پیش آشکار شد. این مقاله برآن است تا به بررسی چیستی دیپلماسی نظامی به عنوان رهیافتی نوین در تبیین مسائل راهبردی پرداخته و نقش این رهیافت را در سیاست خارجی دولتها مورد مداقه قرار دهد»؟ فرضیه اصلی آن است که «دیپلماسی نظامی، شیوه نوینی از ارائه توان نظامی، جهت دستیابی به مقاصد صلحآمیز، اجتناب از خشونت نظامی و افزایش بازدارندگی است» که از سوی دیگر به ابزاری برای نیل به اهداف سیاست خارجی بهویژه نزد قدرتهای بزرگ تبدیل شده است، بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد که «اتخاذ چنین رویکردی سبب افزایش توانمندی کشورها در پیگیری اهداف سیاست خارجی و به تبع، افزایش قدرت و نقشآفرینی آنها در عرصه تحولات بینالمللی میشود».
علی باقری دولت ابادی؛ حسین ابراهیمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی الزامات سیاست خارجی برای تحقق سیاست توسعهمحوری در دوران سازندگی است. بهطور مشخص مقاله بهدنبال پاسخ این سؤال است که سیاست خارجی ایران برای همراه شدن با سیاست توسعهمحوری دستخوش چه تغییراتی شد؟ فرضیهی اصلی مقاله به تغییر اولویتهای سیاست خارجی ایران و انطباق آن با محیط داخل و بینالملل اشاره دارد. برای ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی الزامات سیاست خارجی برای تحقق سیاست توسعهمحوری در دوران سازندگی است. بهطور مشخص مقاله بهدنبال پاسخ این سؤال است که سیاست خارجی ایران برای همراه شدن با سیاست توسعهمحوری دستخوش چه تغییراتی شد؟ فرضیهی اصلی مقاله به تغییر اولویتهای سیاست خارجی ایران و انطباق آن با محیط داخل و بینالملل اشاره دارد. برای اینمنظور از روش توصیفی ـ تحلیلی و نظریهی لیبرالیسم اقتصادی استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد تعدیل مواضع دولت در برخی حوزههای سیاست خارجی اگرچه توانست به سیاست توسعهمحوری کمک نماید اما ناکافی بود و وضع تحریمهای جدید علیه ایران عملاً سیاست تنشزدایی و جذب سرمایهگذاری خارجی را با مشکل مواجه ساخت. تلاش برای نشان دادن اقدامات صورت گرفته در حوزه سیاست خارجی در راستای توسعهمحوری و نیز تمرکز بر شاخصهای اقتصادی توسعهمحوری و ارتباط آن با بحث سیاست خارجی این اثر را از سایر پژوهشهای صورت گرفته متمایز میسازد.