نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار علوم سیاسی گرایش اندیشه دانشگاه تهران
2 دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه دانشگاه تهران
چکیده
در این مقاله روشنفکران ایرانی پس از مشروطه به اعتبار اینکه عامل تجدد، تمدن، توسعه و یا دیگر مفاهیم نزدیک به آن، در کدام نهاد یا حوزه باید جستجو شود به دو دسته تقسیم شدهاند. دسته اول که دولت را عامل توسعه میدانند و دسته دوم که عامل را خارج از حوزه دولت جستجو میکنند. سؤال این است که نظریههای کدام یک از این دو با توجه به نتایج تاریخی آنها، در مسیر مدعایی موفقتر بودهاند. مدعا و فرضیه این تحقیق این است که نظریهپردازیهای دسته دوم در جستجوی راههای توسعه بیواسطه دولت در نهایت راه اصلاحات را سد میکنند، به معارضه مستقیم با دولت مستقر میرسند و روند تحولات جامعه را به انقلاب یا دولت سرکوبگر سوق میدهند. برای توجیه این مدعا این نوشتار نگاهی به تاریخ نظریههای توسعه روشنفکران ایرانی پس از مشروطه خواهد داشت. روش تحقیق در این مقاله «استنتاج بر اساس بهترین تبیین»است. به نظر میرسد در دو برهة مشروطه و پهلوی اول، اندیشههای دولتگرا و در دورههای پهلوی دوم و جمهوری اسلامی اندیشههای دولتستیز مسلط بودند. در دورههای پهلوی دوم و جمهوری اسلامی دو نوع اندیشه تولید شدند که در دولتستیزی مشترک هستند و نقد اصلی شامل آنهاست: تئوریهای بازگشت به خویشتن و عقبماندگی/ انحطاط. این هر دو در به تعویق انداختن ایجاد رابطه سالم دولت و ملت در سایه حفظ حقوق شهروندی روزآمد و حفظ حقوق حاکمیتی دولت به یک اندازه مقصرند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Dialectical Dilemma of the Iranian Intellectual: Statism or Anti-statism
نویسندگان [English]
- Seyed Majid Hosseini 1
- Vahid Asadzadeh 2
1 Assistant Professor, Department of Political Science, The Tendency of Political Thought, University of Tehran, Tehran, Iran
2 Ph.D. Student of Political Thought, Department of Political Science, University of Tehran, Tehran, Iran.
چکیده [English]
In this article, after the Constitution, Iranian intellectuals on the basis of which institution or field should be considered for the cause of modernization, civilization, development, or other related concepts are divided into two groups. The first group considers the state the cause for development and the second group that seeks the agent outside the domain of state. The question is which of the two theories have been more successful in their claims according to their historical results. The claim and hypothesis of this study is that the theories of the second group, in the search for ways of direct development of the state, eventually hinder reform, engage in direct conflict with the state, and lead the process of society's transformation to a revolution or a repressive state. To justify this claim, this article will look at the history of Iranian intellectual development theories after the Constitution. The research method in this paper is "Inference based on the best explanation ", abbreviated as IBE. It seems that in the first two constitutional and Pahlavi periods, statism and in the second Pahlavi and Islamic Republic era anti-statism were dominant. During the Second Pahlavi era and the Islamic Republic, two types of ideas were produced that were common to anti-statism and the main criticisms included: Theories of return to self and backwardness degeneration. Both are equally guilty of delaying the creation of a proper relationship between the state and the nation in the light of upholding up-to-date citizen rights and maintaining the sovereignty of the state.
کلیدواژهها [English]
- Statism
- Anti-statism
- Iranian Intellectuals