%0 Journal Article %T معضله دیالکتیکال روشنفکر ایرانی: دولت‌گرایی یا دولت‌ستیزی %J دولت پژوهی %I دانشگاه علامه طباطبائی %Z 2476-2806 %A حسینی, سید مجید %A اسدزاده, وحید %D 2020 %\ 02/20/2020 %V %N %P 105-129 %! معضله دیالکتیکال روشنفکر ایرانی: دولت‌گرایی یا دولت‌ستیزی %K دولت گرایی %K دولت ستیزی %K روشنفکران ایرانی %R 10.22054/tssq.2020.10924 %X در این مقاله روشنفکران ایرانی پس از مشروطه به اعتبار اینکه عامل تجدد، تمدن، توسعه و یا دیگر مفاهیم نزدیک به آن، در کدام نهاد یا حوزه باید جستجو شود به دو دسته تقسیم شده­اند. دسته اول که دولت را عامل توسعه می‌دانند و دسته دوم که عامل را خارج از حوزه دولت جستجو می‌کنند. سؤال این است که نظریه­های کدام یک از این دو با توجه به نتایج تاریخی آنها، در مسیر مدعایی موفق­تر بوده­اند. مدعا و فرضیه این تحقیق این است که نظریه‌پردازی‌های دسته دوم در جستجوی راه‌های توسعه بی‌واسطه­ دولت در نهایت راه اصلاحات را سد می‌کنند، به معارضه‌ مستقیم با دولت مستقر می­رسند و روند تحولات جامعه را به انقلاب یا دولت سرکوبگر سوق می‌دهند. برای توجیه این مدعا این نوشتار نگاهی به تاریخ نظریه­های توسعه روشنفکران ایرانی پس از مشروطه خواهد داشت. روش تحقیق در این مقاله «استنتاج بر اساس بهترین تبیین»است. به نظر می‌رسد در دو برهة مشروطه و پهلوی اول، اندیشه‌های دولت‌گرا و در دوره‌های پهلوی دوم و جمهوری اسلامی اندیشه‌های دولت‌ستیز مسلط بودند. در دوره‌های پهلوی دوم و جمهوری ‌اسلامی دو نوع اندیشه تولید شدند که در دولت‌ستیزی مشترک هستند و نقد اصلی شامل آنهاست: تئوری‌های بازگشت به خویشتن و عقب‌ماندگی/ انحطاط. این هر دو در به تعویق انداختن ایجاد رابطه‌ سالم دولت و ملت در سایه حفظ حقوق شهروندی روزآمد و حفظ حقوق حاکمیتی دولت به یک اندازه مقصرند. %U https://tssq.atu.ac.ir/article_10924_80cb90122a38e2d66e61eb64c01751f5.pdf