دولت
غلامرضا حداد؛ علی آل علی
چکیده
کوچکسازی دولت به عنوان راه حلی برای کاهش ناکارآمدی اقتصادی دولت از دهه 80 میلادی مد نظر پژوهشگران قرار گرفته است. از آنجایی که دامنه نظرات و پژوهشهای صورت گرفته درباره کوچکسازی دولت افزایش چشمگیری داشته، مطالعه نظاممند این ادبیات با دشواری هایی همراه شده است. همین امر استفاده از روش فراترکیب برای مطالعه دقیق، دستهبندی و ارائه ...
بیشتر
کوچکسازی دولت به عنوان راه حلی برای کاهش ناکارآمدی اقتصادی دولت از دهه 80 میلادی مد نظر پژوهشگران قرار گرفته است. از آنجایی که دامنه نظرات و پژوهشهای صورت گرفته درباره کوچکسازی دولت افزایش چشمگیری داشته، مطالعه نظاممند این ادبیات با دشواری هایی همراه شده است. همین امر استفاده از روش فراترکیب برای مطالعه دقیق، دستهبندی و ارائه سنتزی جدید از چنین مطالعاتی را ضروری میسازد. هدف اصلی مقاله کنونی ارزیابی آراء پژوهشگران ایرانی در خصوص اهداف، راهکارها و موانع کوچکسازی دولت در ایران و طبقهبندی نظاممند آنها با استفاده از روش فراترکیب به منظور ارائه سنتزی جدید از مطالعات قبلی است. فراترکیب انجام شده در این مطالعه از 33 اثر پژوهشی بهره برده است. این تعداد اثر پژوهشی بر اساس شاخصهای اعتبار علمی آثار، اعتبار ناشر، سابقه علمی و پژوهشی نگارنده و میزان ارجاع دهی به آثار از میان بالغ بر 100 پژوهش منتشر شده مورد گزینش قرار گرفت. نتایج این فراترکیب نشان میدهد از نظر پژوهشگران ایرانی اهداف کوچکسازی دولت در ایران شامل کاهش اندازه دولت و فعالیتهای اقتصادی آن، افزایش کارآیی و افزایش رقابت در حوزه اقتصاد است. درباره راهکارهای کوچکسازی نیز خصوصیسازی، مدیریت دولتی نوین و حکمرانی خوب مورد نظر پژوهشگران ایرانی قرار دارد. موانع کوچکسازی دولت نیز از نظر پژوهشگران ایرانی شامل رانتیریسم، فرهنگ سیاسی ایرانیان، فقدان پیشنیازهای لازم برای اجرای سیاست کوچکسازی دولت و بروز تضاد طبقاتی در پی اجرای سیاست کوچکسازی دولت است. در نهایت نیز سنتز مقاله با بررسی الگوی مشارکت بخش عمومی- خصوصی (PPP) به عنوان راهکاری جدید برای کوچکسازی دولت و به مثابه جایگزین راهکارهای قدیمی ارائه شده است.
محمدباقر خرمشاد؛ مجید نجاتپور
چکیده
پس از انقلاب اسلامی، جریانهای فکری و سیاسی در راستای عملی نمودن نظریههای بومی، تحولات بینالمللی و تشدید روند جهانی شدن، نسبت به گذشته بهنحوی عمیقتر و اساسیتر به مفهوم توسعه پرداختند. جریان توسعهگرایان لیبرال پس از انقلاب و در پی تحول فضای گفتمانی از درون جدالهای فکری و سیاسی دههی هفتاد سر برآورد و اندکاندک زمینه ...
بیشتر
پس از انقلاب اسلامی، جریانهای فکری و سیاسی در راستای عملی نمودن نظریههای بومی، تحولات بینالمللی و تشدید روند جهانی شدن، نسبت به گذشته بهنحوی عمیقتر و اساسیتر به مفهوم توسعه پرداختند. جریان توسعهگرایان لیبرال پس از انقلاب و در پی تحول فضای گفتمانی از درون جدالهای فکری و سیاسی دههی هفتاد سر برآورد و اندکاندک زمینه را برای طرح مسائل نوسازی و توسعه کشور بیش از پیش فرآهم میدید. اگر بخواهیم با اتخاذ رویکردی ایجابی به فهم هر چه دقیقتر محتوی و بنمایههای فکری ـ سیاسی جریان لیبرال توسعهگرا در ایران بپردازیم؛ به ناچار باید به آرا و آثار محمود سریعالقلم و موسی غنینژاد که در این جریان نقش فعال فکریـ سیاسی داشتهاند، مراجعه نماییم. گفتمان توسعه در این جریان همواره میکوشد تا مفاهیم اصلی چون حکومت قانون، آزادیخواهی، اقتصاد بازار، جهانیشدن، دولت حداقلی و حقوق بشر را حول دال مرکزی «نوسازی لیبرالی» مفصلبندی نماید. پژوهش حاضر با استفاده از الگوی تحلیلی جریان-گفتمان و بهرهگیری از ظرفیتهای روش جریانشناسی و گفتمان، میکوشد تا نوع نگاه جریان توسعه گرایان لیبرال به گفتمان توسعه را ارزیابی نماید. سوال اصلی مقاله حاضر این است که توسعه در گفتمان جریان توسعهگرایان لیبرال دستخوش چه تحولاتی شده است؟ در پاسخ به پرسش فوق میتوان گفت که توسعه در گفتمان جریان توسعهگرای لیبرال با عام و جهانشمول دیدن روند نوسازی و گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن و دال مرکزی «نوسازی لیبرالی» بازنمایی شده است. با توجه به پژوهش حاضر، دیدگاه این جریان در عرصهی اقتصاد، سیاست و فرهنگ به شکلگیری گفتمان توسعهخواهی میانجامد که در آن، آزادی اقتصادی و توسعهی سیاسی همبستگی شدید دارد. اگرچه آنها توسعهی نهادهای مدنی سیاسی را در شرایط امروز مقدم بر آزادسازیهای اقتصادی میدانند اما میان این دو ارتباط تنگاتنگی برقرار کرده و از ایدهی دموکراسی مطابق آزادیهای فردی بهعنوان یک ارزش سرنوشتساز در اقتصاد یاد میکنند. در مقوله توسعه اقتصادی عمدهترین خواست این جریان، رساندن دولت بهحد وظایف اساسی خود و رفع موانع از نظام بازار آزاد میباشد.