جامعه شناسی سیاسی
ابوالفضل دلاوری؛ نگار قنواتی
چکیده
تحلیل علّی لایهبندیشده یک رویکرد آیندهپژوهی است که در آن، وضعیت و آیندههای احتمالی پدیدهها در چهار لایه رویدادی (لیتانی)، ساختاری، گفتمانی و استعاری مورد مطالعه قرار میگیرد. مفروضه مقاله این است که مهمترین شرط پژوهشهای علمی تناسب روش شناسی با هستی شناسی است. به عبارت دیگر روش منتخب باید با ویژگیهای موضوع پژوهش تناظر ...
بیشتر
تحلیل علّی لایهبندیشده یک رویکرد آیندهپژوهی است که در آن، وضعیت و آیندههای احتمالی پدیدهها در چهار لایه رویدادی (لیتانی)، ساختاری، گفتمانی و استعاری مورد مطالعه قرار میگیرد. مفروضه مقاله این است که مهمترین شرط پژوهشهای علمی تناسب روش شناسی با هستی شناسی است. به عبارت دیگر روش منتخب باید با ویژگیهای موضوع پژوهش تناظر و تناسب داشتهباشد. مقاله به این سوال پرداخت که آیا روش تحلیل علی لایهبندیشده برای آیندهپژوهی دولت مناسب است؟ مقاله براساس آثار مبدع این روش (سهیل عنایتالله) به صورتبندی این روش و کاربردها و دستاوردهای آن پرداختهاست؛ سپس به ویژگیهای هستیشناختی دولت، به ویژه در شکلهای امروزین آن اشاره کرده و سرانجام با استفاده از روش قیاسی تناسب این را برای برای مطالعه دولت مورد بحث قرار داده و به این نتیجه رسیده که این روش به دلیل تناظری که با سرشت پیچیده و چندلایه دولت دارد بیش از هر روش دیگری برای آیندهپژوهی دولت مناسب است. با استفاده از این رویکرد میتوان کارکردهای روزمره (لایه لیتانی)، ترتیبات نهادی (لایه ساختاری)، مبانی مشروعیت (لایه گفتمانی) و بنیانهای اسطورهای (لایه استعاری) دولت را مورد بررسی و تحلیل قراردا و آیندههای احتمالی آن را شناسائی کرد. البته چون این روش بیشتر بر سویههای تحلیلی متمرکز است و سویههای هنجاری و تجویزی چندانی ندارد برای آینده پژوهی دولت نیازمند تکمیل است. استفاده همزمان از دیگر روشهای آینده پژوهی نظیر سناریو سازی، تحلیل تأثیر بر روند، تحلیل الگوها و تحلیل چرخههای آینده میتواند به تکمیل و بهینهسازی این روش در آیندهپژوهی دولت کمک کند.
جامعه شناسی سیاسی
ابوالفضل دلاوری؛ محمد رهبری
چکیده
وعدهها و برنامههای اعلامی حسن روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، انتظارات زیادی، بهویژه در میان حامیانش ایجاد کرد. باوجوداین، پس از پیروزی، او خیلی زود با سرخوردگی بسیاری از حامیانش و نارضایتی بسیاری از گروههای اجتماعی روبرو شد. پرسش این است که این وضعیت چگونه و در اثر چه عواملی ایجاد شد و چه پیامدهایی داشت. ...
بیشتر
وعدهها و برنامههای اعلامی حسن روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، انتظارات زیادی، بهویژه در میان حامیانش ایجاد کرد. باوجوداین، پس از پیروزی، او خیلی زود با سرخوردگی بسیاری از حامیانش و نارضایتی بسیاری از گروههای اجتماعی روبرو شد. پرسش این است که این وضعیت چگونه و در اثر چه عواملی ایجاد شد و چه پیامدهایی داشت. در این مقاله بر اساس مدلی بسط یافته از نظریه «محرومیت نسبی» و با کاوش در دادههای موجود در فضای مجازی در کنار دادههای اسنادی به این پرسش پاسخدادهشده است. یافتههای مقاله نشان داد دولت دوم روحانی از یکسو حجم بالایی از انتظارات و مطالبات را ایجاد کرده بود و از سوی دیگر از همان نخستین روزهای استقرار خود با محدودیتهای فزایندهای برای تحقق این انتظارات و مطالبات روبرو شد. این محدودیتها از متغیرهای متعددی ناشی میشد. فشار فزاینده نیروها و نهادهای تحت کنترل جناح رقیب در چینش کابینه، خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمها و سیاستهای نامنسجم و گاه متناقض خود دولت بهویژه در زمینههای پولی- مالی و بودجهریزی از مهمترین این متغیرها بودند. این عوامل باعث تعمیق بحران اقتصادی، افزایش تورم، بیکاری و فقر و نگرانی طبقات پایین و متوسط شد. این وضعیت، زنجیرهای از اعتراضات اجتماعی و سیاسی را در عرصه واقعی و فضاهای مجازی بهویژه از دیماه 96 تا مردادماه 97 برانگیخت. این اعتراضات گرچه سرکوب شد یا فروکش کرد اما بیاعتمادی سیاسی و ناامیدی شدیدی را در میان گروههای مختلف نسبت به توانایی دولت روحانی ایجاد کرد.
ابوالفضل دلاوری
چکیده
تداوم سیاست تنازعی در ایران معاصر، پرسش از سرچشمهها و سازوکارهای بازتولید این منازعات را بهپیش می-کشد. در ادبیات موجود سرچشمه این منازعات یا به دولت و یا به شکافهای اجتماعی نسبت داده شده است. در اثاری همکه بهنقش دولت پرداخته شده یا بر وجوه ساختاری و یا ترتیبات نهادی آن تأکید شدهاست. این مقاله بر نقش کارکرد دولت تمرکز کرده ...
بیشتر
تداوم سیاست تنازعی در ایران معاصر، پرسش از سرچشمهها و سازوکارهای بازتولید این منازعات را بهپیش می-کشد. در ادبیات موجود سرچشمه این منازعات یا به دولت و یا به شکافهای اجتماعی نسبت داده شده است. در اثاری همکه بهنقش دولت پرداخته شده یا بر وجوه ساختاری و یا ترتیبات نهادی آن تأکید شدهاست. این مقاله بر نقش کارکرد دولت تمرکز کرده و بر این اساس ظهور و عملکرد پنج نوع دولت را در برهههای مختلف تاریخ معاصر ایران شناسائی کرده که شامل دولت خود بازساز، دولت ملتساز، دولت توسعهگرا، دولت بازتوزیعکننده و دولت توسعهطلب است. مقاله نشان داد که هر یک از این دولتها، گرچه بهنوبه خود پیشرفتهائی داشتهاند اما تأخر تاریخی و استراتژیها و سیاستهای گزینش شده آنها ناکامیهای بزرگی هم بهبار آورده که باعث انباشت بحرانها و تشدید و تداوم منازعات سیاسی شده است. مقاله شرط برون رفت از این وضعیت را نیارمند استقرار «دولت مصالحهگرا» دانسته که میتواند از یک قرارداد اجتماعی فراگیر سربرآورد و براساس ترتیبات نهادی دموکراتیک و پذیرش تکثر و سازوکارهای رقابتی در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کارکرد اصلی خود را حلمنازعه قرار دهد و به جای مداخله اقتدارگرایانه در جامعه، پاسدار موجودیت و امنیت جامعه باشد و فقط انجا که سازوکارهای درونجوش و رقابتی با کسری یا تعارض منافع یا منازعه روبرو میشود به جبران نارسائیها، رفع اختلافات و حل منازعات مبادرت ورزد و تعادل اجتماعی و ثبات سیاسی را بازتولید کند.
ابوالفضل دلاوری
چکیده
چکیده در دهههای اخیر بیثباتیهای سیاسی بهدلیل فراوانی، آثار و پیامدهایشان به کانون توجه دولتها و پژوهشگران تبدیل شدهاند. در ایران نیز طی سالهای اخیر مطالعات و پژوهشهای قابل ملاحظهای در اینباره آغاز شده است. با این وجود، مطالعات ایرانی هنوز چندان از حد کلیات و یا اقتباس مفهومسازیها و مدلهای قدیمی ...
بیشتر
چکیده در دهههای اخیر بیثباتیهای سیاسی بهدلیل فراوانی، آثار و پیامدهایشان به کانون توجه دولتها و پژوهشگران تبدیل شدهاند. در ایران نیز طی سالهای اخیر مطالعات و پژوهشهای قابل ملاحظهای در اینباره آغاز شده است. با این وجود، مطالعات ایرانی هنوز چندان از حد کلیات و یا اقتباس مفهومسازیها و مدلهای قدیمی فراتر نرفته است. این مقاله بر این مفروض استوار است که هرگونه مطالعه و پژوهش روشمند، دقیق و راهگشا در مورد این موضوع، نیازمند مواجههی انتقادی با ادبیات موجود و بازاندیشی در مفاهیم، شاخصها و ابزارهای سنجش و تحلیل بیثباتی سیاسی است. این مقاله همین هدف را در مورد ابعادِ توصیفیِ بیثباتی سیاسی دنبال کرده است؛ در این مقاله مفهومسازیها، شاخصها و مدلهای موجود، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته و سعی گردیده بر اساسِ تحولات اخیر جهانی و همچنین تجربیات بومی، مفهومسازی و شاخصسازی روشنتر و کارآمدتری برای سنجش بیثباتی سیاسی ارائه شود. در انتها نیز بیان میگردد که در سنجش بیثباتی سیاسی لازم است متغیرهای ذهنی (نظام ادراکات سیاسی و فرهنگ سیاسی جوامع موردِ مطالعه) و ابعاد تاریخی (پیشینهها و تجربیات سیاسی مردم و دولتها) همچنین گونههای جدید رویدادهای بیثبات کننده (که بهویژه نتیجه فرآیندهایی چون جهانی شدن، رسانهای شدن و مجازی شدن سیاست هستند) مورد توجه قرار گیرند. مدل پیشنهادی این مقاله برای سنجش بیثباتی با توجه به چنین یافتهها و ملاحظاتی تنظیم شده است.