شجاع احمدوند؛ مجتبی یاور
چکیده
چکیده حکمرانیِ ایرانی در سدهی نوزده میلادی، سرآغاز شکلگیری گونهای دیگر از حکمرانی، متفاوت با دورههای پیشین بود. نوعی تغییر در سبک حکومتگری، که در نیمهی دوم قرن و در عصر پنجاه سالهی ناصری، با بهکارگیریِ مفهوم نظری و عملیِ «ترقی» برای توصیف آن از سوی نیروهای چندگانهای که خواهان «ترقی» بودند، در یک گفتمان ...
بیشتر
چکیده حکمرانیِ ایرانی در سدهی نوزده میلادی، سرآغاز شکلگیری گونهای دیگر از حکمرانی، متفاوت با دورههای پیشین بود. نوعی تغییر در سبک حکومتگری، که در نیمهی دوم قرن و در عصر پنجاه سالهی ناصری، با بهکارگیریِ مفهوم نظری و عملیِ «ترقی» برای توصیف آن از سوی نیروهای چندگانهای که خواهان «ترقی» بودند، در یک گفتمان مفصلبندی شد؛ گفتمان «ترقی» و تغییر در حکمرانی، به کانون نوشتارها و کردارهای آن دوره مبدل شده بود. در این مقاله، قصد ما آشکار ساختن نقش (آگاهانه و ناآگانهی) حکومت در انطباق خود با شرایط و تحولات جدید و میزان انبساط آن در پذیرش انطباق با تحولات است. تغییرات نوخواهانه در طول سدهی نوزده در ایران، حکمرانیِ ایرانی را به سمتوسویی کشاند که به میزانی از توزیعِ قدرت مطلقهی سیاسی تن در دهد؛ شکلی از واگذاریِ حداقلیِ بخشی از اختیارات سنتی نهاد پادشاهی در سطوح جدید بوروکراتیک. این تغییرات که همچون افزونهای بیرونی بر اقتدار مطلق و دیرینهی آن حادث و اضافه شده بود فراتر از ظرفیت و امکانهای نهاد سنتیِ پادشاهی بود؛ از اینرو، برای تحقق آنها ناگزیر به چشمپوشی از بخشهایی از اختیارات سنتی خود گشت.