سیاستگذاری عمومی
مجید وحید؛ کریستیان وِلو
چکیده
وجه نظر ما در این مقاله ایضاح این واقع است که پارهای از مهمترین مفاهیم علوم اجتماعی و انسانی آنگاه که وارد ایران میشوند از مضمون اصلی خود خالی شده و مضمونی دیگر، متفاوت و حتی متغایر، مییابند. حکمرانی در این شمار جای دارد. این مفهوم که اکنون بر زبانهای زیادی، چه در میان حکومتگران و چه در میان نخبگان دانشگاهی و غیردانشگاهی، ...
بیشتر
وجه نظر ما در این مقاله ایضاح این واقع است که پارهای از مهمترین مفاهیم علوم اجتماعی و انسانی آنگاه که وارد ایران میشوند از مضمون اصلی خود خالی شده و مضمونی دیگر، متفاوت و حتی متغایر، مییابند. حکمرانی در این شمار جای دارد. این مفهوم که اکنون بر زبانهای زیادی، چه در میان حکومتگران و چه در میان نخبگان دانشگاهی و غیردانشگاهی، بسیار جاری است، به معنای شایع آن در محیطی که پدید آمده، به کار نمیرود. واقع حکمرانی مرتبط با پارادایمی جدید در علوم اجتماعی و علم اقدام عمومی است که دلالت بر حکومت بر اساس مشاوره با نهادها و افراد برخاسته از جامعه مدنی و مشارکت آنان در تمام فرایندهای اقدام حکومتی دارد. مدلول حکمرانی، در ایران، اما، تفاوتی با حکومتگری یا سیاست ورزی ندارد.هدف از این مقاله، بنابراین، آشکار ساختن فحوای مفهوم و پارادایم حکمرانی در مبدأ تشکیل آن است. بدین منظور، شماری از مهمترین ادبیات این حوزه خاصه در فرانسه، و البته در آمریکا، مورد تأکید قرار میگیرد تا آشکار شود که حکمرانی در نسبت وثیق با سیاستهای تأسیسی، مشاوره بنیان و فروتنانه است. نیز، با اعتقاد به ارزشهای روشنگرانه روش سنخ شناسی، بر انواع یا اقسام حکمرانی، مشتمل بر حکمرانی شرکتی، حکمرانی خوب و حکمرانی جهانی، پرتو افکنده میشود تا مدلولهای مفهوم وضوح بیشتر یابد. کارهای ژک شوالیه، میشل کروزیه، پاتریک هاسنتوفل و تئودور لِوی، بدین منظور، در میان دیگر منابع، مورد بهرهبرداری قرار خواهند گرفت.روش ما، مقایسهای نیز، به تلویح، هست. تصریح ما بر واقع حکمرانی در محیط پدیداریاش دلالت بر انحراف آن در محیط وارداتیاش دارد. خالی نمودن مفاهیم علوم اجتماعی، و خاصه مهمترینشان، از مضمون اصلی مخاطره بار است. نخست به این دلیل که راه گفتار با بیرون از کشور را دشوار میسازد چه از واژگان یکسان معانی همسان مراد نمیشود. دوم از این رو که مفاهیمی که بسیار میتوانند اسباب تفکر و عمل تغییر را فراهم آورند، بهیکباره، معنایی نظیر مفاهیم شایع دیگر مییابند و از فضیلتها یا هنرهای تغییر آفرین خود یکسره تهی میگردند.
حجت کاظمی؛ هادی کشاورز
چکیده
تلاش برای کنترل و هدایت جمعیت در هر جامعه توسط قدرت و حکومت از طریق نهادها و تکنیکهای جدید حکمرانی، یکی از بحثهای مدرنی است که ابتدا بهوسیله فوکو مطرح شد و توسعه یافت. قدرت با هدف قراردادن افراد و جمعیت برای رفع نیازهای خود، تکنیکها و نهادهایی را طراحی میکند که ضمن مرئی کردن افراد، کنترل و هدایت آنها در جامعه را افزایش دهد. ...
بیشتر
تلاش برای کنترل و هدایت جمعیت در هر جامعه توسط قدرت و حکومت از طریق نهادها و تکنیکهای جدید حکمرانی، یکی از بحثهای مدرنی است که ابتدا بهوسیله فوکو مطرح شد و توسعه یافت. قدرت با هدف قراردادن افراد و جمعیت برای رفع نیازهای خود، تکنیکها و نهادهایی را طراحی میکند که ضمن مرئی کردن افراد، کنترل و هدایت آنها در جامعه را افزایش دهد. در این چارچوب این مقاله در نظر دارد با روشی توصیفی- تحلیلی رابطه میان جمعیت و حکومت را بر اساس نهادها و تکنیکهای جدید حکمرانی، و بویژه نهاد مدرسه، در ایران از اواخر سده نوزدهم، با اقدامات عباس میرزا، امیرکبیر، ناصرالدین شاه، مشروطه و رضاشاه بررسی کند و نشان دهد که مواجهه با غرب و شکلگیری بحران آگاهی در زمینه حکومت و حکمرانی نزد نخبگان، چه تحولاتی را در ایران رقم زد؟ و چگونه و چرا جمعیت، هدف قوانین و تکنیکهای جدید حکمرانی قرار گرفت؟ در جواب به این پرسشها، این پژوهش در پی اثبات تغییر الگوی حکمرانی در ایران از یک سو و تلاش دولت برای کنترل و هدایت جمعیت در نهادهای جدید از سوی دیگر است تا بتواند ضمن افزایش بهرهوری و بالابردن فرمانبری، پایههای حکومت خود را مستحکم کند.
احسان لشگری تفرشی
چکیده
پس از روی کار آمدن رژیم پهلوی با شکلگیری نظام حکومتی ملت پایه در ایران تنها الگوی حاکم در اداره سرزمین در ایران از منظر توزیع قدرت فضایی، نظام حکومتی متمرکز و یا بسیط بوده است. در شناخت علل تداوم الگوی حکمرانی متمرکز در ایران در سدۀ اخیر مباحث متعددی از منظر جامعهشناسی و علوم سیاسی مطرح شده است. لیکن فرایندهای سیاسی از جمله نظام ...
بیشتر
پس از روی کار آمدن رژیم پهلوی با شکلگیری نظام حکومتی ملت پایه در ایران تنها الگوی حاکم در اداره سرزمین در ایران از منظر توزیع قدرت فضایی، نظام حکومتی متمرکز و یا بسیط بوده است. در شناخت علل تداوم الگوی حکمرانی متمرکز در ایران در سدۀ اخیر مباحث متعددی از منظر جامعهشناسی و علوم سیاسی مطرح شده است. لیکن فرایندهای سیاسی از جمله نظام حکمرانی از ابعاد جغرافیایی نیز برخوردار بوده و هر پدیده ظهور یافته در یک کشور اعم از نظام حکمرانی، بهطور مبنایی از ابعاد طبیعی و انسانی فضای جغرافیایی محل استقرار خود نیز تأثیر میپذیرد. در این راستا آراء جغرافیای سیاسی در برابر نظریاتی است که اعتقاد دارند جوامع در روند تکامل خود از مراحل یکسانی عبور مینمایند. در این مقاله کوشش شده است با رویکردی توصیفی - تحلیلی، اهم شاخصهای جغرافیایی مؤثر در تداوم این الگو در ایران تبیین شده و نظرگاه جدیدی در خصوص شناخت تکوین حکمرانی متمرکز در کشور ارائه شود. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که بطئی بودن فرایند توزیع فضایی و ساختاری قدرت در ایران متأثر از عملکرد عواملی همچون افزایش سهم درآمد نفت در تأمین هزینههای عمومی و تکوین ساخت دولت رانتیر، پراکندگی ناموزون منابع زیستی و نیاز اکولوژیک به نقش آفرینی بیشتر دولت متمرکز در ارتقای زیستپذیری مناطق نامستعد بوده است.