علوم سیاسی
علی صباغیان؛ سپیده فلاحی
چکیده
همهگیری کووید۱۹ و بحران ناشی از آن و واکنشهای سیاستی کشورها منجر به ایجاد تأثیرات عمیق در حوزههای مختلف گردیده است. دولتهای رفاه در سطح جهان-از جمله دولتهای رفاه نوردیک-نیز با توجه به مسئولیتهای خود در قبال شهروندان، به نوبه خود تحت تأثیر این بحران قرار گرفتند. دولت رفاه سوئد به عنوان یکی از نمونههای برجسته دولتهای ...
بیشتر
همهگیری کووید۱۹ و بحران ناشی از آن و واکنشهای سیاستی کشورها منجر به ایجاد تأثیرات عمیق در حوزههای مختلف گردیده است. دولتهای رفاه در سطح جهان-از جمله دولتهای رفاه نوردیک-نیز با توجه به مسئولیتهای خود در قبال شهروندان، به نوبه خود تحت تأثیر این بحران قرار گرفتند. دولت رفاه سوئد به عنوان یکی از نمونههای برجسته دولتهای رفاهی شمال اروپا با ویژگیهای اساسی مساواتطلبی، تعهد به ایجاد اشتغال کامل و ارائه مزایای رفاهی همگانی نیز از تأثیرات این بحران مصون نماند. با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد مدل سوئدی دولت رفاه از جمله مساواتطلبی، تعهد به ایجاد اشتغال کامل و ارائه مزایای رفاهی همگانی، این پرسش مطرح میشود که بحران همهگیری کووید۱۹ چه تأثیری بر کارکردهای برجسته دولت رفاه در سوئد داشته است؟ برای پاسخ به این سؤال با توجه به ویژگیهای محوری دولت رفاه سوئد، فرضیه پژوهش بیان میکند که همهگیری کووید ۱۹ و بحرانهای ناشی از این همهگیری، موجب افزایش اقدامات حمایتی از بازار کار، افزایش هزینههای رفاهی و افزایش نابرابری در دولت رفاه سوئدی شده است. برای تبیین فرضیه از روش مورد پژوهی استفاده میشود و چارچوب نظری مورد استفاده نظریه اسپینگاندرسن در ارتباط با گونه شناسی دولتهای رفاه است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بحران همهگیری کووید۱۹ با افزایش اقدامات حمایتی دولت رفاه در حوزه بازار کار و افزایش هزینهها و خدمات رفاهی، ویژگیهای اصلی تعهد به اشتغال کامل و ارائه مزایای همگانی دولت رفاه سوسیالدموکرات سوئد و مدل سوئدی دولت رفاه را تقویت کرده است؛ اما در حوزه مساواتطلبی به عنوان یکی از عناصر کلیدی مدل سوئدی دولت رفاه، به نابرابری در سوئد به ویژه در میان جامعه مهاجرین دامن زده است.
رز فضلی؛ محسن علیحیدری
چکیده
پس از اپیدمی ویروس کرونا از ماههای آغازین سال 2020 در جهان؛ آلن بَدیـو، فیلسوف مارکسیست فرانسوی، طی مقالهای تلاش کرد از جانب دولت به مسئله نگاه کند و بیان داشت دولت بورژوازی باید در حالیکه به منافع طبقاتی خود اهمیت میدهد، به منافعی عمومیتر نیز نظر کند و این بزنگاه را چون بزنگاه رویارویی با دشمنی عمومی دید. تلاش واقع بینانه این ...
بیشتر
پس از اپیدمی ویروس کرونا از ماههای آغازین سال 2020 در جهان؛ آلن بَدیـو، فیلسوف مارکسیست فرانسوی، طی مقالهای تلاش کرد از جانب دولت به مسئله نگاه کند و بیان داشت دولت بورژوازی باید در حالیکه به منافع طبقاتی خود اهمیت میدهد، به منافعی عمومیتر نیز نظر کند و این بزنگاه را چون بزنگاه رویارویی با دشمنی عمومی دید. تلاش واقع بینانه این فیلسوف ایدهآلیست در فهم وضعیت دولت فرانسه، برای همکیشان و منتقدان وی غیرمنتظره بود. در این مقاله تلاش میشود از رهگذرِ نقدِ انتقاداتِ واردشده به آلن بدیو در موضعگیری اخیرش در باب وضعیت اپیدمی، شرح داده شود که چگونه وضعیت همهگیری بیماری کرونا نه وضعیتی فلسفی و نه موقعیتی متافیزیکی است و اینکه چرا توصیههای بدیو به دولت امانوئل مکرون، بهمعنای موجهسازی ناکارآمدی سیاستهای نئولیبرالیستی در مواجهه با اپیدمی کرونا نیست. برای پیگرفتن این هدف به تعریف بدیو از وضعیت فلسفی پرداخته و نسبت وی با مفهوم "رخداد" همچون مفهوم محوری وی در تعریف وضعیت فلسفی اشاره شده و در ادامه بررسی میشود چگونه وضعیت پاندمی کرونا، یک رخداد و وضعیتی فلسفی نیست و موضعگیری سیاسی آلن بدیو در شرایط حاضر در برابر دولت مکرون علیرغم شکل محافظهکارانهاش، در ادامه فلسفه رادیکال او فهم میشود. در نهایت پیشنهاد این فیلسوف سیاسی- رفتن به سمت الگویی مشابه دولت رفاه- با زیربنای اقتصادی و الگوی سیاسی هژمون فعلی در جهان سرمایهداری، بهعنوان یک راهحل ممکن در مواجهه با وضعیت کرونا ارزیابی میشود.
رکسانا نیکنامی
چکیده
در سی سال اخیر، تشکیک در دولت رفاه افزایش یافته است و بسیاری معتقدند دولت رفاه با ذات سرمایهداری مدرن در تعارض قرار دارد. بحران مالی حوزهی یورو که از سال 2008 میلادی آغاز شد، بار دیگر نقش دولت را وارد امواج تئوریک اروپا کرد و سبب تجدیدنظر جدی در مورد کارویژههای دولت در سطح قارهی اروپا گردید. با آغاز فاز دوم بحران (بحران بدهی ...
بیشتر
در سی سال اخیر، تشکیک در دولت رفاه افزایش یافته است و بسیاری معتقدند دولت رفاه با ذات سرمایهداری مدرن در تعارض قرار دارد. بحران مالی حوزهی یورو که از سال 2008 میلادی آغاز شد، بار دیگر نقش دولت را وارد امواج تئوریک اروپا کرد و سبب تجدیدنظر جدی در مورد کارویژههای دولت در سطح قارهی اروپا گردید. با آغاز فاز دوم بحران (بحران بدهی در یونان) این انگاره قدرت گرفت که وجود دولت رفاه یکی از دلایل اصلی این بحران و رکود اقتصادی بوده است و جهت سرپوشگذاشتن بر کسری موازنه و کمبود بودجه دولتی، تئوریهای فراوانی در راستای لزوم کمکردن بار مسئولیت اجتماعی و رفاهی دولت مطرح شد. در نتیجه بسیاری از دولتهای اروپایی مجبور به اعمال اصلاحات عمیق ساختاری و پیروی از سیاستهای ریاضتی شدند. نتیجهی این سیاستها کاهش قابل ملاحظهی سطح دستمزدها،کاهش خدمات اجتماعی و خصوصیسازی بخش دولتی بود. در این بین این سوال پیش میآید که بحران مالی حوزهی یورو، چه تأثیری بر دولت رفاه در اتحادیهی اروپا بر جای گذاشته است و دولت رفاه چه جایگاهی در مدل اجتماعی اروپا دارد؟ در جواب میتوان اینگونه گفت که بحران مالی حوزهی یورو، به دلیل کاهش رشد اقتصادی، سبب کاهش کیفیت دولت رفاه در اتحادیهی اروپا شده است و تنها راه نجات دولت رفاه ایجاد رشد توأم با اشتغالزایی است که از طریق افزایش رقابتپذیری حاصل میشود. برای آزمون فرضیهی فوق از مدل نظری جامعهشناس دانمارکی، گوستاو اسپینگ اندرسن استفاده خواهد شد.