عباس کشاورز شکری
چکیده
چکیده سوال اصلی این مقاله آن است که چرا دولت رفاهی سرمایهداری در مغربزمین از دیدگاه کلاوس افه با بحران مواجه میشود؟ روش به کار رفته در این مقاله تحلیل اسنادی است و لذا از کتب و مقالات کلاوس افه و نظریهپردازان مطرح در این حوزه برای توضیح نظرات وی استفاده شده است. از دیدگاه کلاوس افه، برخلاف دیدگاههای ساختارگرایانه و ابزارگرایانه، ...
بیشتر
چکیده سوال اصلی این مقاله آن است که چرا دولت رفاهی سرمایهداری در مغربزمین از دیدگاه کلاوس افه با بحران مواجه میشود؟ روش به کار رفته در این مقاله تحلیل اسنادی است و لذا از کتب و مقالات کلاوس افه و نظریهپردازان مطرح در این حوزه برای توضیح نظرات وی استفاده شده است. از دیدگاه کلاوس افه، برخلاف دیدگاههای ساختارگرایانه و ابزارگرایانه، دولت رفاهی سرمایهداری در مغربزمین از استقلال نسبی برخوردار است و به صورت داوری مستقل در مبارزات طبقاتی در فرآیند انباشت سرمایه ظاهر میشود. ولی کارکردهای متعارض این دولت، آن را دچار بحران میسازد. به این ترتیب دولت از یک سو نباید در فرآیند انباشت سرمایه دخالت کند، اما در عین حال باید فرآیند انباشت را تضمین کند و به تقاضاهای طبقات بورژوازی پاسخ گوید. همچنین دولت باید هزینههای عظیم بوروکراسی دولت را از فرآیند انباشت تأمین نماید و لذا به فرآیند انباشت وابسته است. اما از سوی دیگر دولت برای جلب رضایت طبقات فرودست باید سیاستهای رفاهی و توزیعی در پیش گیرد و کارکرد تضمین انباشت سرمایۀ خود را انکار و استتار نماید تا مشروعیتش حفظ شود. چون این کارکردها با هم متعارض هستند، لذا دولت رفاهی با بحران مواجه میشود.
احمد خالقی دامغانی؛ حمید ملک زاده
چکیده
یکی از مهمترین مسائلی که در ارتباط با مفهوم دولت در طول قرنهای متمادی مورد بررسی فیلسوفان و نظریهپردازان سیاست بوده را باید در نسبت میان مسئله تربیت و سیاست جستجو کرد. مسئلهای که به یک عبارت، گرهگاه اولیه نظریهپردازی درباره سیاست در یونان باستان بوده و هنوز اهمیّت زیادی را در پرداختن به دولت و مسائل مربوط به آن بهخود ...
بیشتر
یکی از مهمترین مسائلی که در ارتباط با مفهوم دولت در طول قرنهای متمادی مورد بررسی فیلسوفان و نظریهپردازان سیاست بوده را باید در نسبت میان مسئله تربیت و سیاست جستجو کرد. مسئلهای که به یک عبارت، گرهگاه اولیه نظریهپردازی درباره سیاست در یونان باستان بوده و هنوز اهمیّت زیادی را در پرداختن به دولت و مسائل مربوط به آن بهخود اختصاص میدهد؛ تا جاییکه هر پرسشی از چیستی دولت، سیاست و مفاهیمی که این دو با خود ایجاب میکنند، پرسشی است درباره کیفیات مربوط به تربیت در یک جامعه سیاسی. یا به بیان روشنتر، هر شکلی از سلطه سیاسی نسبت مستقیمی با ادعاهای مربوط به دخالتگری دولت در فرآیندهای آموزشی موجود در یک جامعه دارد. ما مقالهیِ خود را با توضیحی درباره چیستی سیاست و همچنین نسبتی که سیاست با هر کدام از ما بهعنوان اصلیترین موضوعات خودش برقرار میکند آغاز خواهیم کرد. بعد از آن سعی میکنیم تا توضیحاتی درباره چگونگی شکل گرفتن چیزی بهنام جماعت در ورای دولت، بهعنوان یک بستر متشکل از مردمانی که بهنحوی خودانگیخته گرد هم آمدهاند و ماجرای دخالتگری سیاست در جهتدار کردن این باهم بودگی خودانگیخته در راستای فراخوانی ویژه حاکمان ارائه دهم. در بخش پایانی نشان میدهیم که چرا تربیت را باید مهمترین عامل توجیه کننده اشکال مختلف اقتدار سیاسی و عاملی اساسی در ادعاهای دخالتگرانهی دولت در زندگی روزمره مردم بهحساب آورد. برای آغاز کار باید این مسئله را مورد تاکید مجدد قرار دهیم که از نظر نویسنده این نوشتار، نسبتی مشخص میان سیاست و تربیت وجود دارد که مطالعه در آن در واقع مطالعهای درباب ریشههای شکلگیری مفهوم سیاست در یک جماعت خواهد بود.
هادی صادقی اول؛ حسین محسنی
چکیده
از دیرباز تاکنون یکی از آرمانهای بزرگ بشریت، آرمان صلح و چگونگی تحقق آن بوده است و برای نیل به این منظور از ابزارهای مهمی چون خردگرایی، اخلاقگرایی و ارتباطات انسانی بهره گرفته شده است. در این بین پیامبران و مبلّغان دینی نیز سهم بزرگی در ترسیم منظومه صلح داشتهاند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با ایجاد دولتهای دینی یا خودشان پیگیر ...
بیشتر
از دیرباز تاکنون یکی از آرمانهای بزرگ بشریت، آرمان صلح و چگونگی تحقق آن بوده است و برای نیل به این منظور از ابزارهای مهمی چون خردگرایی، اخلاقگرایی و ارتباطات انسانی بهره گرفته شده است. در این بین پیامبران و مبلّغان دینی نیز سهم بزرگی در ترسیم منظومه صلح داشتهاند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با ایجاد دولتهای دینی یا خودشان پیگیر صلح و نوعدوستی بوده و یا با پیوند زدن دین و سیاست، حاکمان سیاسی را به سمت پرهیز از جنگ و خشونت سوق دادهاند. پرسش این است که مانی که از پیامبران ایران باستان قلمداد میشد، چگونه در گستره نظر و عمل خود بر معادله صلح و نوعدوستی در ایران باستان و در ساختار دولتهای باستانی تاکید کرده است؟ یافتههای پژوهش که به شیوه توصیفی/ تحلیلی گردآوری شده است، نشانگر آن است که مانی با تبلیغ آموزههای دینی خود، درصدد ایجاد نوعی دولت آیینی یا حاکمیت دینی است که استعاره صلح و نوعدوستی را برای انسانها تمهید نماید. مانی برای نیل به این منظور از راهکارهای مختلفی چون تعامل با سایر ادیان و نیز ترسیم زیبایی صلح و نوعدوستی با نقاشی و موسیقی بهره گرفته و حتی غایت مبارزه خیر و شر را نیز بر مبنای نوعدوستی و صلحی فضیلتمند به تصویر میکشد.
احسان مزدخواه؛ سمیه حمیدی
چکیده
تنوع سازی الگوهای اقتصادی ضرورت اجتنابناپذیر برای کشورهای دارای اقتصاد سیاسی تکوجهی است. اساساً تنوع اقتصادی به دولتها این امکان را میدهد تا تهدیدات را به فرصت تبدیل نمایند و متغیر اقتصاد را در پرتو تولید قدرت بهکارگیرند. به همین منظور، یکی از کشورهایی که تنوعبخشی در اقتصاد را در چارچوب الگوی اقتصاد دانشبنیان ...
بیشتر
تنوع سازی الگوهای اقتصادی ضرورت اجتنابناپذیر برای کشورهای دارای اقتصاد سیاسی تکوجهی است. اساساً تنوع اقتصادی به دولتها این امکان را میدهد تا تهدیدات را به فرصت تبدیل نمایند و متغیر اقتصاد را در پرتو تولید قدرت بهکارگیرند. به همین منظور، یکی از کشورهایی که تنوعبخشی در اقتصاد را در چارچوب الگوی اقتصاد دانشبنیان بهکاربرده، قطر است. این کشور با تأکید بر همگرایی میان دولت، صنعت و نهاد دانشگاهی در یک چرخه سیستمی درصدد است تا ضمن تغییر رویکرد در اقتصاد سیاسی هیدروکربنی بر قدرت سیاسی خود نیز بیفزاید و بهعنوان یک کنشگر انطباقی گزینههای متعددی برای قدرت سازی در اختیار داشته باشد و بسترساز ایجاد یک دولت توسعهگرای مدرن شود. وجه همت این نوشتار پاسخ به این پرسش است که الگوی نوین قطر بهمنظور ساخت یک دولت توسعه گرای انطباقمحور در نظامبینالملل چگونه است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که قطر با تأکید بر الگوی اقتصاد دانشبنیان، رویکرد تنوع سازی اقتصادی و الگوی دیپلماسی نیچهای را برای ساخت دولت توسعهگرا در پیشگرفته است. برای آزمون این فرضیه، موضوع در بستر مفهومی تئوری اقتصاد دانشمحور قرارگرفته است. روش گردآوری دادهها کتابخانهای و روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که قطر با رویکرد اقتصاد دانشبنیان اکوسیستم توسعهگرایی جدیدی را برای تولید قدرت و ثروت بهطور همزمان در پیشگرفته است.
فرجاد ناطقی؛ ابراهیم توفیق
چکیده
در مقاله حاضر چگونگی تکوینِ جنبش ملی شدن صنعت نفت، در ایران مورد بررسی جامعهشناختی قرار گرفته و شکلگیری آن در مناسبات جدید قدرت میان نیروهای درون دولت، جامعه و نظام سرمایهداری جهانی تحلیل میگردد. در این راستا بهمنظور دستیابی به چارچوبی برای ارزیابی انتقادی از روش تبارشناسی ژیل دلوزاستفاده شده است. در ابتدا ...
بیشتر
در مقاله حاضر چگونگی تکوینِ جنبش ملی شدن صنعت نفت، در ایران مورد بررسی جامعهشناختی قرار گرفته و شکلگیری آن در مناسبات جدید قدرت میان نیروهای درون دولت، جامعه و نظام سرمایهداری جهانی تحلیل میگردد. در این راستا بهمنظور دستیابی به چارچوبی برای ارزیابی انتقادی از روش تبارشناسی ژیل دلوزاستفاده شده است. در ابتدا ضمن بررسی جایگاه سوژگانی نیروهای اجتماعی، نسبت میان این نیروها، از شکل افتادن نظام سیاسی کهن و شکل گرفتن دولت جدید در دگردیسیهای گفتمانی دوران معاصر بستر تحولات نهضت ملی نشان داده میشود. در ادامه مطالبات دهقانی، کارگری و منطقهای در سه مقطع زمانی برای تغییر در مناسبات قدرت و دستیابی به آزادی از انقیاد اجتماعی مورد تحلیل تبارشناختی قرار گرفته است. در این روش تبارهای متعدد، تکهتکه و بینظمِ نهضت ملی که حاصل روابط بازیگران سیاسی ـ اجتماعی اعم از تودهها، دولت مرکزی و قدرتهای جهانی بوده است، جستجو میشود. همچنین همگراییها و واگراییهای دولت ملی و نهضت ملی در چارچوب رابطهی نهاد و جنبش مورد ارزیابی قرار میگیرد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که نهضت ملی در آغاز دهه 30 با گسست از دگردیسی رهاییبخش نیروهای اجتماعی در نیمه اول دهه 20 پدید آمد؛ لیکن با سیطرهی سیاست بازنماییِ دولت مرکزی بر دگرسانیهای ایجابیِ این نیروها ظرفیت تغییردهندگی این جنبش از توان افتاد.
هادی آجیلی؛ نژلا بانکیان
چکیده
مفهوم قدرت همواره در کانون مطالعات مربوط به مباحث سیاست جهان جای داشته است. این در حالی میباشد که این مفهوم در برهههای زمانی مختلف از جنبههای متفاوتی تغییر یافته و مورد بررسی قرار گرفته است. بهطوریکه طی سه دههی اخیر، شاهد تحولات گستردهای در قدرت از نظر ماهیت، آرایش، روابط و ساختار بودهایم. هدف عمده این نوشتار، واکاوی ...
بیشتر
مفهوم قدرت همواره در کانون مطالعات مربوط به مباحث سیاست جهان جای داشته است. این در حالی میباشد که این مفهوم در برهههای زمانی مختلف از جنبههای متفاوتی تغییر یافته و مورد بررسی قرار گرفته است. بهطوریکه طی سه دههی اخیر، شاهد تحولات گستردهای در قدرت از نظر ماهیت، آرایش، روابط و ساختار بودهایم. هدف عمده این نوشتار، واکاوی و تشریح دگرگونیهای صورت گرفته در ساختار قدرت در نظام اقتصاد سیاسی جهانی میباشد. این ساختار قدرت نیز تغییرات خود را غالبا در دو حوزه غیردولتی یا خصوصی شدن اقتدار سیاسی و برآمدن پدیده مزیت رقابتی یا رقابتپذیری متجلی و نمایان میسازد. این تحولات در ساختار قدرت بالطبع منجر به تحولاتی در دولتها نیز خواهد شد، بهطوریکه همگام با این دگرگونی ها، دولتها نیز در پی تغییر نقش و اتخاذ سیاستهای نوینی در این راستا میباشند. لذا، «دولت رقابت» یا «دولت ناظر» میتواند دولتی باشد که با الزامات ساختار فعلی قدرت، قرابت و همخوانی بیشتری دارد. بدینجهت این مقاله درصدد است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا تغییر ساختار قدرت در نظام اقتصاد سیاسی جهانی تاثیری بر شکلگیری دولت رقابتی داشته است؟ فرضیه مطرح شده آن میباشد که تغییر ساختار قدرت در نظام اقتصاد سیاسی جهانی از طریق ملزم ساختن دولتها به تمرکززدایی موجبات شکلگیری دولت رقابتی را فراهم آورده است. در این راستا بهرهگیری از نظریات متفکری چون فیلیپ سرنی یاریرسان ما در این امر خواهد بود.
فائز دین پرستی صالح؛ زهرا رمضانی
چکیده
این مقاله در پی پاسخ به سوال چرایی بیثباتی در عرصه سیاسی مصر در تحولات موسوم به بهار عربی در بازه زمانی ژانویه 2011 تا کودتای ژوئن 2013 است. بر اساس نظریه کنش جمعی چالز تیلی، مدعای مقاله آن است که این بیثباتیها نتیجه ائتلافهای سست و شکنندهای است که میان گروههای سیاسی مصر شکل گرفته بود. فرضیه پژوهش نیز با نظریه بازیها ...
بیشتر
این مقاله در پی پاسخ به سوال چرایی بیثباتی در عرصه سیاسی مصر در تحولات موسوم به بهار عربی در بازه زمانی ژانویه 2011 تا کودتای ژوئن 2013 است. بر اساس نظریه کنش جمعی چالز تیلی، مدعای مقاله آن است که این بیثباتیها نتیجه ائتلافهای سست و شکنندهای است که میان گروههای سیاسی مصر شکل گرفته بود. فرضیه پژوهش نیز با نظریه بازیها مورد داوری قرار گرفته است. چهار بازیگر اصلی عرصه سیاسی مصر اخوان المسلمین، نیروهای سلفی، نیروهای لیبرال-سکولار و ارتش بر مبنای نظریه تیلی مورد شناسایی قرار گرفتند. با استفاده از نظریه بازیها، روابط میان بازیگران عرصه سیاسی مصر بر مبنای دو استراتژی ائتلاف کردن ـ ائتلاف نکردن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. از مجموع 16 بازی حاصل از محاسبات (چهار بازیگر و هرکدام با دو استراتژی) 12 بازی قابل قبول مورد شناسایی قرار میگیرد. نتیجه حاصل آن شد که چنانچه نیروهای نظامی و سکولار بهائتلاف با یکدیگر بپردازند، شرایط سیاسی به مرحله ثبات نزدیک میشود؛ که میتوان این نتیجه را به دوره بعد از کودتا، حدفاصل سالهای 2013 تا اکنون قابل اطلاق دانست. همچنین یافتههای منطبق بر نظریه بازیها و نظریه تعادل نش متذکر این نکته میشود که ثبات مصر نیازمند تفوق سه گانه نیروهای سیاسی میباشد. از آنجا که که وزن ثبات حاصل از ائتلافهای سه گانه اخوان ـ نیروهای سکولار ـ نظامیون، نیروهای سلفی ـ اخوان ـ نظامیان و یا نیروهای سکولار ـ اخوان ـ سلفی بهیک میزان بوده که این مسئله نشان از آن دارد که ثبات در عرصه سیاسی مصر بیشتر از نوع بازیگران دخیل در هر ائتلاف، وابسته بهتعداد نیروهای دخیل در ائتلاف است.
حمید رضا رحمانی زاده دهکردی
چکیده
تصمیمات سیاسی، معمولا بر حیات سیاسی اجتماعی ما تأثیرات شگفتی برجای میگذارند اما نکته این است که آنها به چه میزان راستیآزمایی شده و موجهاند. پیامدهای منفی برخی از این تصمیمات، گاه چنان بوده که پژوهشگران بسیاری را به جستجو مشکل برانگیخته است. بنابراین، تلاشهای صورت گرفته و آسیبهای چندی نیز شناسائی شده اما مسئله این است که ...
بیشتر
تصمیمات سیاسی، معمولا بر حیات سیاسی اجتماعی ما تأثیرات شگفتی برجای میگذارند اما نکته این است که آنها به چه میزان راستیآزمایی شده و موجهاند. پیامدهای منفی برخی از این تصمیمات، گاه چنان بوده که پژوهشگران بسیاری را به جستجو مشکل برانگیخته است. بنابراین، تلاشهای صورت گرفته و آسیبهای چندی نیز شناسائی شده اما مسئله این است که اغلب این پژوهشها، بخشی از این آسیبها را به شیوهای انتزاعی دیدهاند. نویسنده این مقاله ضمن اذعان به بهرهگیری از این پیشینه غنی، مدعی است که همه این آسیبها «نشانگانِ» چیز عمیقتر دیگری هستند. بنابراین هدف نخست، ارائه سنجههایی برای ارزیابی این تصمیمات بوده و در مرحله بعد، شناسایی مهمترین آسیبهای تصمیمگیری سیاسی دولت، در قدم سوم ارائه مصادیقی از این آسیبها و سپس نشان دادن ارتباط آنها با مسئله «پاسخگویی» و مشخص کردن نسبت آنها با شکاف دولت و ملت و ضعف جامعه مدنی در فرجام نهایی است. روش پژوهش ما، توصیفی- تحلیلی و روش جمعآوری داده کتابخانهای است. نمونههای آماری، بررسی فرایند چند تصمیم مهم سیاسی بوده است. یافته این مقاله این است که تصمیمگیریهای سیاسی، پدیدههایی پیچیده هستند که شفافیّتو راستیآزمایی آنها ربط وثیقی به مسئله پاسخگویی و در نهایت سازوکارهای دموکراتیک دارد. روشن است که این یافته، از یک سو تکمیل کننده یافته دیگر پژوهشگران است که برخی از این آسیبها را به شیوه منتزع و علیحده دیدهاند و از سوی دیگر، با گشودن دریچهای نظری، ایدهای را مطرح کرده که بر اساس آن، سزاست که پدیدههایی از این دست را، از چشماندازهای وسیعتری بنگریم.
سیدشمس الدّین صادقی؛ مسعود نادری
چکیده
پس از جنگ دوم جهانی، آنچه که مُولدِ امنیت تلقی میشد، وجود ظرفیت بالای نظامی بود. با فروپاشی شوروی سطوح گوناگونی از امنیت ظهور یافتند که دیگر مطالعات امنیتی را تنها به بُعد نظامی تقلیل نمیدادند. امروزه موضوعات متعدد امنیت در جهان معاصر جایگاه قابل توجهی را دارا هستند و در طول سالهای اخیر بهشکل قابل توجهی مورد توجه ...
بیشتر
پس از جنگ دوم جهانی، آنچه که مُولدِ امنیت تلقی میشد، وجود ظرفیت بالای نظامی بود. با فروپاشی شوروی سطوح گوناگونی از امنیت ظهور یافتند که دیگر مطالعات امنیتی را تنها به بُعد نظامی تقلیل نمیدادند. امروزه موضوعات متعدد امنیت در جهان معاصر جایگاه قابل توجهی را دارا هستند و در طول سالهای اخیر بهشکل قابل توجهی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفتهاند. برای فهم موضوع امنیت و اقدام در جهت تامین آن باید نگاه متکثری به امنیت داشت؛ که این مهم با تمرکزی همه جانبه بر جوانب متکثر امنیتی میسر میشود. از همینرو هدف این پژوهش، پردازش مهمترین چالشهای امنیتی پیشروی جمهوری اسلامی ایران در قرن 21 است. همچنین روش تحقیق در پژوهش حاضر، بر اساس پارادیم اثباتی و رویکردی تبیینی-تحلیلیِ مکتب کپنهاگ و دید موسع آن بوده و از این طریق به ارزیابی این چالشها و نحوه اثرگذاری آنها پرداخته است. یافتههای موجود نشان از آن دارد، که جمهوری اسلامی ایران در عصر کنونی با انواعی از چالشهای امنیتی در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی مواجه است که حل آنها، نیازمند راهکارهای عاجلی توسط دولتمردان و سیاستگذاران است.
مرتضی منشادی؛ بهروز اسمعیل زادگان
دوره 5، شماره 20 ، اسفند 1398، ، صفحه 171-219
چکیده
شدت و کیفیت اثربخشی قدرت ایدئولوژی،یکی از مؤلفههای قدرت نرم است که موردتوجه و تأکید هر نظام سیاسی است. موفقیت نظام سیاسی در گسترش ایدئولوژی خود در لایههای مختلف جامعه، تأثیر قابلتوجهی بر تداوم و ثبات آن نظام سیاسی دارد. پهلوی دوم که سلطنت را از ضعیفترین موقعیت سیاسی و اجتماعی آغاز کرد در دوران سلطنتش از طریق نهادهای متعدد ...
بیشتر
شدت و کیفیت اثربخشی قدرت ایدئولوژی،یکی از مؤلفههای قدرت نرم است که موردتوجه و تأکید هر نظام سیاسی است. موفقیت نظام سیاسی در گسترش ایدئولوژی خود در لایههای مختلف جامعه، تأثیر قابلتوجهی بر تداوم و ثبات آن نظام سیاسی دارد. پهلوی دوم که سلطنت را از ضعیفترین موقعیت سیاسی و اجتماعی آغاز کرد در دوران سلطنتش از طریق نهادهای متعدد فرهنگی، کوشید تا با گسترش ایدئولوژی ایران گرایی و کسب مشروعیت ایدئولوژیک، بحرانهای سیاسی و اجتماعی تهدیدکننده حکمرانی خود را به سود خویش مدیریت کند. مقاله حاضر در تلاش است با استفاده از روش تحلیل کیفی به این سؤال بپردازد که چگونه نهادهای ایدئولوژیک باعث استمرار حکومت پهلوی دوم شده بودند؟در این رابطه با بررسی ساختار داخلی و شرایط حاکم بر ایران آن دوره بر این امر تأکید شده است که نظام سیاسی پهلوی دوم باسیاست نهادسازی و تکیهبر قدرت نظمدهنده آنها، تلاش میکرد شرایط و امکانات لازم جهت تقویت پایه ایدئولوژی قدرت و متعاقب آن تداوم حکومت خود را فراهم نماید. فرضیه این پژوهش در قالب نهادگرایی انتخاب عقلانی آزمون شده است.
قربانعلی قربان زاده سوار؛ سجاد امیدپور
چکیده
هر یک از اقشار مختلف جامعه به سهم خود در تعیین سرنوشت کشور و رقم خوردن تحولات آن به ایفای نقش میپردازند. قشر روشنفکر نیز از جمله اقشار جامعه است و از این قاعدهی کلی مستثنا نیست. در ایران هم یکی از عناصر مؤثر در تاریخ سیاسی معاصر کشور، قشر روشنفکر است. نسل اول روشنفکران ایران به عنوان طلایهدار جریان روشنفکری کشور به تأمل در مسئلهی ...
بیشتر
هر یک از اقشار مختلف جامعه به سهم خود در تعیین سرنوشت کشور و رقم خوردن تحولات آن به ایفای نقش میپردازند. قشر روشنفکر نیز از جمله اقشار جامعه است و از این قاعدهی کلی مستثنا نیست. در ایران هم یکی از عناصر مؤثر در تاریخ سیاسی معاصر کشور، قشر روشنفکر است. نسل اول روشنفکران ایران به عنوان طلایهدار جریان روشنفکری کشور به تأمل در مسئلهی انحطاط و عقبماندگی کشور پرداختند و چرایی این وضعیت را در قالب رابطهی قدرت دولت با جامعه، حدود قدرت دولت و بافت و ساخت قدرت تحلیل کردند. با توجه به این نکته، رسالت پژوهش حاضر، بیان مطالبات نسل اول روشنفکران ایرانی است و در پاسخ به این پرسش که مطالبهی اصلی نسل اول روشنفکران ایران در مورد ساخت قدرت سیاسی کشور چه بود، این فرضیه طرح و با روش کیفی تحلیلی-توصیفی و کتابخانهای-اسنادی بررسی و مشخص شد که خواستهی اصلی این روشنفکران، محدودیت قدرت سلطنت برای تأمین حقوق مردم با حاکمیت قانون بود که در قالب نقد سلطنت مطلقهی استبدادی و حمایت از سلطنت معتدلهی مشروطه و حقوق مردم بیان میشد که از شاخصههای چارچوب نظام مفهومیِ لیبرالیزاسیون است و بر تحدید قدرت حکومت و تبدیل سلطنت مطلقه به سلطنت مشروطه برای تأمین حقوق شهروندی مردم تأکید دارد.
مسعود راعی دهقی؛ علیرضا اسدپورطهرانی
چکیده
با توجه به تحولات روابط اجتماعی در جوامع مدرن و بویژه اهمیت پیدا کردنِ محدودیت قدرت سیاسی حکومتها، حق حاکمیت مردم و حمایت از حقهای فردی و آزادیهای عمومی به عنوان مبانی قانون اساسیگرایی و حکومت قانون اساسیگرا، به نظر میرسد که لازم است دستهبندی جدیدی از قوانین اساسی که با حقوق اساسی مدرن و قانون اساسیگرایی ...
بیشتر
با توجه به تحولات روابط اجتماعی در جوامع مدرن و بویژه اهمیت پیدا کردنِ محدودیت قدرت سیاسی حکومتها، حق حاکمیت مردم و حمایت از حقهای فردی و آزادیهای عمومی به عنوان مبانی قانون اساسیگرایی و حکومت قانون اساسیگرا، به نظر میرسد که لازم است دستهبندی جدیدی از قوانین اساسی که با حقوق اساسی مدرن و قانون اساسیگرایی سازگارتر است، ارائه شود. به همین لحاظ لازم است همه دستهبندیهای کلاسیک قوانین اساسی، بطور مختصر معرفی گردیده و بررسی و نقد شوند و آنگاه، دستهبندی جدید قوانین اساسی به قانون اساسی لیبرال و قانون اساسی جمهوریگرا پیشنهاد و تشریح شود. در نتیجه این تقسیمبندی، حکومت میتواند حکومت لیبرال یا حکومت جمهوریگرا باشد ولی در دوران مدرن، هر دو نوعِ حکومتِ مدرن باید قانون اساسیگرا باشد. البته حکومت جمهوریگرا این برتری را بر حکومت لیبرال دارد که با محوریت حمایت از آزادیهای عمومی اِعمال حاکمیت مینماید. این نوشتار بر یک مفروضه بنیادین استوار شده است: تاکید بر مفهوم اثباتگرایانه قانون اساسی. از آن جایی که دستهبندیهای کلاسیک، بر مبنای روش استقرایی عمل کردهاند، بنابراین برای نقد و پیشنهاد جایگزین از همین روش استفاده شده است.
حمید رضا رحمانی زاده دهکردی؛ محمد مهدی زنجانی
چکیده
یکی از ویژگی های حکومت ها و دولتهای ایران خودکامگی و یکهتازی است. نظریههایی بسیاری در بارهی تبیین این مطلب مطرح شده است. از نگرشهای ساختاری ( نظیر نگرشهای مارکسیستی) گرفته تا نگرش هائی که به وجه تاریخی و کنشگر/کنشگران (نظیر نظریه پاتریمونیالیستی یا نظریه سلطانیسم) تلاش کردهاند که علل برآمدن این شیوهی حکومتی را بیان کنند ...
بیشتر
یکی از ویژگی های حکومت ها و دولتهای ایران خودکامگی و یکهتازی است. نظریههایی بسیاری در بارهی تبیین این مطلب مطرح شده است. از نگرشهای ساختاری ( نظیر نگرشهای مارکسیستی) گرفته تا نگرش هائی که به وجه تاریخی و کنشگر/کنشگران (نظیر نظریه پاتریمونیالیستی یا نظریه سلطانیسم) تلاش کردهاند که علل برآمدن این شیوهی حکومتی را بیان کنند با این همه اغلب از یک نکته غفلت میشود و آن این است که ساختارهائی که موجد خودکامگی و استبداد هستند، قادرند که بر این شیوه حد زنند. این ساختارها به همان سان که مانع پیشبرد اهداف دموکراتیک میشوند، محدودکنندهی خودکامگی و استبداد هم هستند. فرمان های پادشاهان معمولاً از همان آغاز، در گیرودار بوروکراسی یا محیط اجتماعی گیر میکنند و کمرنگ میشوند. هدف این مقاله نشان دادن شواهد در این زمینه برای دولت مدرن ـ دولت رضاشاه ـ است. اهمیت نظری اثبات این نکته از این جاست که فرض متعارف استبداد مطلق این دولت را به چالش میکشد. ما با ارائهی شواهد متعددی نشان دادهایم که چگونه طوفان خودرائی و استبداد در مقابل موانع ساختاری و تاریخی انرژی خود را از دست میدهد. ظرفیت و توان قدرت سلطه، سازوکارهای بوروکراتیک، محدودهی وسیع جغرافیائی، نیروهای اجتماعی (نهاد دین، نهاد بازار، اقوام و ایلات، روشنفکران و نخبگان) و نیروهای خارجی از پارامترهایی است که بر این قدرت یکهتاز و استبدادی حد زدهاند.
حسین مسعودنیا؛ عبدالرضا عالیشاهی
چکیده
حزب عدالت و توسعه بهرغم اعمال سیاستهای پراگماتیستی و تحقق اصلاحات وسیع در راستای توسعه اقتصادی ترکیه، کماکان در روند دموکراتیزه کردن ساختارهای سیاسی این کشور با بحرانهای عمیقی مواجه بوده است. در واقع، مسئله اصلی مقاله حاضر اینست که اقتدارگرایی اردوغان و حزب عدالت و توسعه، با روندی پرشتاب ادامه دارد و در این میان، طیفهای اپوزیسیون ...
بیشتر
حزب عدالت و توسعه بهرغم اعمال سیاستهای پراگماتیستی و تحقق اصلاحات وسیع در راستای توسعه اقتصادی ترکیه، کماکان در روند دموکراتیزه کردن ساختارهای سیاسی این کشور با بحرانهای عمیقی مواجه بوده است. در واقع، مسئله اصلی مقاله حاضر اینست که اقتدارگرایی اردوغان و حزب عدالت و توسعه، با روندی پرشتاب ادامه دارد و در این میان، طیفهای اپوزیسیون در این کشور، بهویژه نیروهای نظامی با گرایشات کمالیستی رادیکال که از مخالفان جدی سیاستهای اردوغان و حزب وی بودهاند، با طرح و اجرای کودتایی هرچند نافرجام، به تقابل وی مبادرت نمودند. در این مقاله، مساعی نویسندگان حول ارائه پاسخی متقن و علمی بدین سوال است که مهمترین عوامل بسترساز کودتا از سوی نظامیان ترکیه چه بوده است؟ و چرا کودتا نافرجام ماند؟ سیاستهای داخلی و بینالمللی آنکارا بهکدامین سمت متمایل خواهد شد؟ نتایج مقاله با بهرهگیری از نظریه شکافهای اجتماعی، نشان میدهد که اتخاذ و اجرای سیاستهای اقتدارگرایانه حزب عدالت و توسعه شکافهای اجتماعی و سیاسی را در کشور ترکیه توسعه بخشید و این امر وقوع کودتا را از سوی نظامیان و دیگر مخالفین اردوغان سبب گردید. در ادامه اما بهرغم سیاستهای اقتدارگرایانه این حزب، وجود برخی ساختارها پیروزی کودتاچیان و سقوط دولت اردوغان را ناتمام باقی گذارد. روش تحقیق مقاله کنونی نیز مبتنی بر روش جامعهشناسی تاریخی میباشد.
محمدجواد غلامرضا کاشی؛ ساناز کرمی
چکیده
در این مقاله، با توجه به آسیبهای ناشی از ادبیات دوگانه ساز رژیمهای سیاسی به دو سنخ دیکتاتوری و دمکراتیک، تلاش شده است چارچوبی برای توصیف و فهم وضعیت نظامهای سیاسی در کشورهای اسلامی، به ویژه در ایران تمهید شود. در این زمینه با تکیه بر الگوی رژیمهای پیوندی فرض بر این است که بخش مهمی از کشورهای جهان در دنیای امروز، علاوه بر پذیرش ...
بیشتر
در این مقاله، با توجه به آسیبهای ناشی از ادبیات دوگانه ساز رژیمهای سیاسی به دو سنخ دیکتاتوری و دمکراتیک، تلاش شده است چارچوبی برای توصیف و فهم وضعیت نظامهای سیاسی در کشورهای اسلامی، به ویژه در ایران تمهید شود. در این زمینه با تکیه بر الگوی رژیمهای پیوندی فرض بر این است که بخش مهمی از کشورهای جهان در دنیای امروز، علاوه بر پذیرش مشروعیت ناشی از نهادها و مناسبات دمکراتیک مدرن، در عین حال از مشروعیت ناشی از بسترهای فرهنگی و تاریخی خود نیز بهره میبرند و به این معنا، در شمار نظامهای پیوندی قرار میگیرند. با توجه به این مفروضات، تلاش کردهایم با کاوش در بستر فکری ایرانیان باستان و سنت اندیشه سیاسی اسلامی، ظرفیتها و محدودیتهای الگوی پیوندی مشروعیت را در بستر فرهنگی ایران شناسایی کنیم.
حسین دامغانیان؛ محمد کشاورز
چکیده
در حال حاضر بیماری کووید-19 به یک معضل بزرگ و بحرانزا در اکثر کشورها تبدیل شده است و مسئولان دولتی را با چالشهای زیادی مواجه کرده است. هدف از این پژوهش تأثیر بیماری کووید-19 بر اعتماد سیاسی با توجه به نقش میانجی سرمایه اجتماعی و نقش تعدیلگر رسانههای اجتماعی میباشد. این مطالعه از لحاظ هدف از نوع توصیفی و با روش پیمایشی انجام شده ...
بیشتر
در حال حاضر بیماری کووید-19 به یک معضل بزرگ و بحرانزا در اکثر کشورها تبدیل شده است و مسئولان دولتی را با چالشهای زیادی مواجه کرده است. هدف از این پژوهش تأثیر بیماری کووید-19 بر اعتماد سیاسی با توجه به نقش میانجی سرمایه اجتماعی و نقش تعدیلگر رسانههای اجتماعی میباشد. این مطالعه از لحاظ هدف از نوع توصیفی و با روش پیمایشی انجام شده است. نمونه آماری در این مطالعه 300 نفر از افراد جامعه شهری شیراز است که با روش نمونهگیری طبقهبندی تصادفی، انتخاب گردیدهاند و جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه 30 گویهای با طیف 5 گزینهای لیکرت استفاده شد. به منظور تحلیل دادهها، روش حداقل مربعات جزئی مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها نشاندهنده این است که ابزار اندازهگیری از روایی مناسبی برخوردار هستند و ضریب آلفای کرونباخ آن برای تمام سازههای پژوهش بیشتر از 7/0 میباشد. یافتهها نشان داد که بیماری کووید-19 بر اعتماد سیاسی و سرمایه اجتماعی جامعه شهری شیراز تأثیر منفی و معناداری دارد. با این وجود سرمایه اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری بر اعتماد سیاسی جامعه شهری شیراز دارد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که سرمایه اجتماعی در رابطه بین بیماری کووید-19 و اعتماد سیاسی نقش میانجیگری ایفا میکند و رسانههای اجتماعی نیز میتوانند رابطه بین بیماری کووید-19 و اعتماد سیاسی را تعدیل نمایند.
مرتضی منشادی؛ سارا اکبری
چکیده
توسعه سیاسی در معنای گسترش مشارکت و رقابت ایدئولوژیک در عرصه زندگی سیاسی، دستکم در سطح نخبگان، نیازمند تشکیلات، سازمانها و وقوع تحولاتی در ساختار جامعه سنتی است. برنامههای نوسازی در دوره پهلوی اول زمینه تحولات سیاسی اجتماعی را فراهم آورد و تا اندازهای شرایط برای رقابت سیاسی و مشارکت فراهم شد. اما پیدایش ساخت دولت مطلقه، ...
بیشتر
توسعه سیاسی در معنای گسترش مشارکت و رقابت ایدئولوژیک در عرصه زندگی سیاسی، دستکم در سطح نخبگان، نیازمند تشکیلات، سازمانها و وقوع تحولاتی در ساختار جامعه سنتی است. برنامههای نوسازی در دوره پهلوی اول زمینه تحولات سیاسی اجتماعی را فراهم آورد و تا اندازهای شرایط برای رقابت سیاسی و مشارکت فراهم شد. اما پیدایش ساخت دولت مطلقه، مانع عمدهای بر سر راه گسترش مشارکت و رقابت ایجاد کرد و موجب بازتولید اقتدارگرایی گردید. این نوشتار میکوشد با تکیه بر متن مذاکرات مجالس ششم تا دوازدهم شورای ملی و با مبنا قراردادن این امر که نوع دولت و نظام سیاسی ارتباط مستقیمی با تحقق یا عدم تحقق توسعه سیاسی دارد، مفهوم توسعه سیاسی را در دوره پهلوی اول (1320-1304) مورد بررسی قرار دهد. نگارندگان با گزینش مدل «برنارد کریک»، به بازنمایی مفهوم توسعه سیاسی در متن مذاکرات مجالس شورای ملی این دوره و در پرتو توصیف بافتار تاریخی، پرداختهاند. بازخوانی متن مذاکرات براساس مدل کریک حکایت از آن دارد که ساخت دولت در کنار حضور مجلس فرمایشی که در موارد یازدهگانه مدل مورد بررسی، بر مطلقه بودن ساخت دولت صحه میگذارد، میتواند بهعنوان یکی از دلایل اصلی ناکامی توسعه سیاسی مورد توجه قرار گیرد.
جامعه شناسی سیاسی
ابوالفضل دلاوری؛ محمد رهبری
چکیده
وعدهها و برنامههای اعلامی حسن روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، انتظارات زیادی، بهویژه در میان حامیانش ایجاد کرد. باوجوداین، پس از پیروزی، او خیلی زود با سرخوردگی بسیاری از حامیانش و نارضایتی بسیاری از گروههای اجتماعی روبرو شد. پرسش این است که این وضعیت چگونه و در اثر چه عواملی ایجاد شد و چه پیامدهایی داشت. ...
بیشتر
وعدهها و برنامههای اعلامی حسن روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، انتظارات زیادی، بهویژه در میان حامیانش ایجاد کرد. باوجوداین، پس از پیروزی، او خیلی زود با سرخوردگی بسیاری از حامیانش و نارضایتی بسیاری از گروههای اجتماعی روبرو شد. پرسش این است که این وضعیت چگونه و در اثر چه عواملی ایجاد شد و چه پیامدهایی داشت. در این مقاله بر اساس مدلی بسط یافته از نظریه «محرومیت نسبی» و با کاوش در دادههای موجود در فضای مجازی در کنار دادههای اسنادی به این پرسش پاسخدادهشده است. یافتههای مقاله نشان داد دولت دوم روحانی از یکسو حجم بالایی از انتظارات و مطالبات را ایجاد کرده بود و از سوی دیگر از همان نخستین روزهای استقرار خود با محدودیتهای فزایندهای برای تحقق این انتظارات و مطالبات روبرو شد. این محدودیتها از متغیرهای متعددی ناشی میشد. فشار فزاینده نیروها و نهادهای تحت کنترل جناح رقیب در چینش کابینه، خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمها و سیاستهای نامنسجم و گاه متناقض خود دولت بهویژه در زمینههای پولی- مالی و بودجهریزی از مهمترین این متغیرها بودند. این عوامل باعث تعمیق بحران اقتصادی، افزایش تورم، بیکاری و فقر و نگرانی طبقات پایین و متوسط شد. این وضعیت، زنجیرهای از اعتراضات اجتماعی و سیاسی را در عرصه واقعی و فضاهای مجازی بهویژه از دیماه 96 تا مردادماه 97 برانگیخت. این اعتراضات گرچه سرکوب شد یا فروکش کرد اما بیاعتمادی سیاسی و ناامیدی شدیدی را در میان گروههای مختلف نسبت به توانایی دولت روحانی ایجاد کرد.
جاسب نیکفر؛ حسن علی یاری
چکیده
از جملهی تئوریها در خصوص توسعه در کشورهای جهان سوم، نظریهی دولتهای اقتدارگرای بوروکراتیک است. بر اساسِ این نظریه جوامع توسعهنیافته جهتِ گذار از وضعیت سنتی به مدرن نیاز به یک دولت مقتدر مرکزی و بوروکرات دارند. این مدل از توسعهگرایی، که برای نخستین بار در ایران بعد از کودتای 28 مرداد شکل گرفت و تا قیام 15 خرداد 1342 ادامه ...
بیشتر
از جملهی تئوریها در خصوص توسعه در کشورهای جهان سوم، نظریهی دولتهای اقتدارگرای بوروکراتیک است. بر اساسِ این نظریه جوامع توسعهنیافته جهتِ گذار از وضعیت سنتی به مدرن نیاز به یک دولت مقتدر مرکزی و بوروکرات دارند. این مدل از توسعهگرایی، که برای نخستین بار در ایران بعد از کودتای 28 مرداد شکل گرفت و تا قیام 15 خرداد 1342 ادامه یافت، گفتمانی پیرامون عرصهی سیاست و حکومت در ایران فراهم نمود که عنوان "سیاست و سلطهی اقتدارگرای بوروکراتیک" داشت. پرسش اصلی مقاله این است که به چه دلایلی دولت محمد رضاشاه علی رغم دارا بودن تمام مشخصات تئوری اودانل و اینکه از مصادیق تئوری مذکور در میان سالهای 1332- 1342بود اما پس از سال 1342 دچار آسیبپذیری شد و به دولت مطلقه تبدیل گشت؟ مفروضِ مقاله این است که؛ در حالیکه کشورهای آمریکای لاتین و جنوب شرق آسیا بعد از چند دهه با بهرهگیری از تضاد دو ابرقدرت "آمریکا و شوروی" توانستهاند به اقدامات چشمگیر در زمینههای مختلف، به خصوص توسعهی عظیم اقتصادی دست بزنند، اجرای آن در ایران به دلیل چند عامل عمده سرانجام نامطلوبی داشته و در نتیجه حاکمیت آن از میانهی سال 1342 از قالب یک دولت اقتدارگرای بوروکراتیک خارج و به یک دولت مطلقه رانتیر تبدیل میشود. روش گردآوری اطلاعات در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات و دادهها از منابع کتابخانهای استفاده شده و نتیجهگیری آن استنتاجی است.
سعید غیاثی ندوشن؛ ابراهیم خلیلی
چکیده
«استقلال دانشگاه» سنگبنای نظام دانشگاهی محسوب شده و بدین معنا است که دانشگاهها در تعیین اهداف و اولویتهای خود و اجرای آنها آزاد گذاشته شوند. استقلال دانشگاه به طور چشمگیری به چشمانداز کلی دانشگاه و میزان دخالت سیاست وابسته است. با وجود این که تأمین استقلال دانشگاهها در آموزش عالی، نسبی بوده و به طور کامل و در هیچ ...
بیشتر
«استقلال دانشگاه» سنگبنای نظام دانشگاهی محسوب شده و بدین معنا است که دانشگاهها در تعیین اهداف و اولویتهای خود و اجرای آنها آزاد گذاشته شوند. استقلال دانشگاه به طور چشمگیری به چشمانداز کلی دانشگاه و میزان دخالت سیاست وابسته است. با وجود این که تأمین استقلال دانشگاهها در آموزش عالی، نسبی بوده و به طور کامل و در هیچ دانشگاهی تحقق نیافته است اما این مفهوم در دوران حیات خود، همواره با دو مشکل اساسی مواجه بوده است؛ ابتدا درک نادرست از ابعاد و شاخصها و سپس موانع متفاوت پیشروی آن به ویژه متأثر از دخالتهای دولتی. بدینترتیب، این پژوهش با هدف تبیین ابعاد مختلف استقلال دانشگاه و نقش دولت در ایجاد موانع تحقق آن و بر اساس روش ساختارگرایی رویکرد کیفی، شکل گرفته و از تحلیل اسنادی به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات بهره گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد صاحبنظران بر روی چهار بُعد استقلال سازمانی، مالی، علمی و استخدامی به عنوان ابعاد اصلی استقلال دانشگاه، بیشترین اشتراکنظر را داشته و فرآیندهای سیاسی کشورها، حاکمیت تفکر سیاسی، سیستم متمرکز تصمیمگیری دولتی، محدودیتهای مالی و استخدامی، تعصبات خاص جناحی یا حزبی از مهمترین موانع در مسیر تحقق استقلال دانشگاه بوده که در بروز تمامی این موارد، دولتها نقش اساسی را ایفا مینمایند.
حنیف عموزاده مهدیرجی؛ محسن رنجبر
چکیده
چند سالی است که اخبار مبتنی بر فساد از دستگاههای دولتی ایران شنیده میشود. نوعی از ارتباطات درونگروهی در ساخت قدرت که در آنها اعضای هر جناح سیاسی برخلاف منفعت عمومی و به سود خود و دیگر اعضای گروهشان عمل میکنند. از طرف دیگر میان مردم با کارگزاران خُرد حکومتی در سطوح پایینتر سیستم اجرایی کشور همکاری مبتنی بر رشوه و باجدهی ...
بیشتر
چند سالی است که اخبار مبتنی بر فساد از دستگاههای دولتی ایران شنیده میشود. نوعی از ارتباطات درونگروهی در ساخت قدرت که در آنها اعضای هر جناح سیاسی برخلاف منفعت عمومی و به سود خود و دیگر اعضای گروهشان عمل میکنند. از طرف دیگر میان مردم با کارگزاران خُرد حکومتی در سطوح پایینتر سیستم اجرایی کشور همکاری مبتنی بر رشوه و باجدهی در سالهای اخیر شکل گرفته است بهطوریکه شاخص ادراک فساد اداری در کشور در سالیان گذشته در مقایسه یا سایر دُول منطقه رو به کاهش نهاده است. ادعای مطرح شده این است که این نوع از همکاریِ نظامندِ مبتنی بر فساد، در یک بستر تاریخی و در تعاملات میان کارگزارن و شهروندان ایران شکل گرفتهاست. لذا این مقاله میکوشد تا از منظر جامعهشناسی تاریخی به فهمی جدید و البته تاریخی از مناسبات مالی میان حکومت و مردم دستیافته شود. در این راستا، بررسی اسناد و تحلیلهای ثانویه معتبر تاریخی، مورد استفاده قرار گرفتهاند. همچنین برای مشاهده بهتر مدارک تاریخی، مدلی مفهومی برای تبیین بهتر روابط میان اجزای رویدادیهای مورد مشاهده طراحی شده است. در طراحی این مدل، از آرای نظریهپردازانی چون الیاس، گمبتا و تیلی در جهت دستیابی به استنتاجی مبتنی بر بهترین تبیین استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهند که در نقاط تعاملاتی کارگزارن حکومتی با شهروندان، مجموعه از مناسباتی مالی همراه با سختگیری، فساد و بدبینی حاکم بوده که از هیچ رموز آئینی شدهای نیز پیروی نمیکرده است.
فریبرز ارغوانی پیرسلامی؛ فاطمه فروتن
چکیده
این مقاله با هدف بررسی زمینههای فکری تکوین و تداوم دولت اقتدارگرا در چین در پی پاسخگویی به این پرسش است که چرا جامعه سیاسی چین از ابتدا مولد و میزبان دولتهای اقتدارگرا بوده و این اقتدارگرایی در تمامی اعصار حتی در جهان امروز که بسیاری از جوامع تجربهای هرچند شکلی از دموکراسی داشته اند تداوم یافته است؟ به منظور پاسخگویی به سؤال، ...
بیشتر
این مقاله با هدف بررسی زمینههای فکری تکوین و تداوم دولت اقتدارگرا در چین در پی پاسخگویی به این پرسش است که چرا جامعه سیاسی چین از ابتدا مولد و میزبان دولتهای اقتدارگرا بوده و این اقتدارگرایی در تمامی اعصار حتی در جهان امروز که بسیاری از جوامع تجربهای هرچند شکلی از دموکراسی داشته اند تداوم یافته است؟ به منظور پاسخگویی به سؤال، این مقاله با مفروض گرفتن عواملی همچون سرزمین پهناور، اقتصاد کشاورزی و یا تهاجم خارجی با برجسته کردن وجه فکری، این فرضیه مورد سنجش قرار میگیرد که بررسی زمینههای فکری و اندیشه سیاسی چین در سه دوره باستان، معاصر و میانه نشان میدهد که توجه به سنت دولت اقتدارگرا، امری ریشهدار و متناسب با زمینههای فکری جامعه چین بودهاست. حتی مولفههای پیش گفته نیز با جریانهای فکری مولد اقتدارگرایی رابطهای تکمیلی داشتهاند. یافتههای این پژوهش در نتیجه واکاوی سنت فکری و اندیشگی چین نشان میدهد که تاثیر زیاد مکاتب فکری مشوق اقتدارگرایی در دروان باستان و میانه بر فعل سیاسی چین و تداوم سنت گرایی کنفوسیوسی و ظهور کمونیسم در عصر مدرن در واکنش به نفوذ و سلطه غرب منجر به تقویت و تداوم اقتدارگرایی دولت در چین شده است. بحث از سنت دولت قدرتمند و اقتدارگرا در چین، در کنار تمرکز بر مهمترین ویژگیهای فکری و اندیشگی چین در ادوار باستان، میانه و معاصر در قالب مهمترین مکاتب فکری- فلسفی و اندیشمندان مهم منتسب به هر یک از این نحلهها، بخشهای اصلی این نوشتار برای بررسی فرضیه را تشکیل میدهند.
شهروز شریعتی؛ مهدی عباسی شاهکوه
چکیده
همزمان با ظهور دولتهای مدرن، مفهوم کنترل اجتماعی دستخوش تحول بنیادین شد و نظارت اجتماعی که تا پیش از آن بیشتر مفهومی با ابعاد محلی و محدود بود به مفهومی حکومتی تغییر شکل پیدا کرد. نوشتار حاضر با بهرهگیری از آموزههای نظری در تبیین مفهوم کنترل اجتماعی به خوانش مجدد تاریخ دولت مدرن در ایران پرداخته و از این منظر بزرگترین و مهمترین ...
بیشتر
همزمان با ظهور دولتهای مدرن، مفهوم کنترل اجتماعی دستخوش تحول بنیادین شد و نظارت اجتماعی که تا پیش از آن بیشتر مفهومی با ابعاد محلی و محدود بود به مفهومی حکومتی تغییر شکل پیدا کرد. نوشتار حاضر با بهرهگیری از آموزههای نظری در تبیین مفهوم کنترل اجتماعی به خوانش مجدد تاریخ دولت مدرن در ایران پرداخته و از این منظر بزرگترین و مهمترین عامل ناتوانی دولت مدرن را در ایران، وجود اجتماعات قدرتمند توصیف کرده است که بهواسطه انحصارطلبی، مانع از تحقق کارویژه مهم کنترل اجتماعی از سوی حکومت میشوند. از این منظر «اجتماعات سنتی» در ایران در غیاب تکوین مفهوم «جامعه ایرانی» در برابر تغییرات و اصلاحاتی که از قدرتش میکاست، بهصورت جدی ایستادگی میکرد و رهبران نیرومند اجتماعی که در واقع رقبای حکومت مرکزی قلمداد میشدند، در یک نزاع دو سویه و دو وجهی از یکطرف با دیگر شبکههای اجتماعی و از طرف دیگر با قدرت حاکمه بر سر منافع و منابع در جنگ و ستیز بودند. اما با روی کار آمدن دولت پهلوی اول که در پی ایجاد «جامعه» مدرن بود، منازعهی میان دولت و اجتماع عمیقتر و سمتوسوی قابل توجهی گرفت؛ زیرا این دولت برای رسیدن به اهداف مدرن خود به هیچوجه شبکههای اجتماعی قدرت را بر نمیتابید و بر همین اساس نیز تلاش میکرد با افزایش قدرت کنترل و نظارت دولتی، رقبای دیگر را از صحنه خارج کند و در عین حال مانع از انجام نظارتهای اجتماعی شود؛ اگر چه که در نهایت در این رویارویی با ناکامی مواجه شد.
محمد علی خسروی؛ شهره شهسواری
چکیده
تجربههای تاریخی نشان میدهد که تحول در هر جامعهای به نقش نخبگان سیاسی وابسته است و اندیشه و تفکر آنها در اجرای برنامههای سیاسی ـ اجتماعی، گسترش تشکلهای مدنی و چگونگی تحقق خواستههای مردم بهمیزان تعیین کننده و سرنوشتسازی موثر میباشد. در این راستا، نگارنده تلاش کرده است؛ تا ضمن بررسی فرهنگ سیاسی نخبگان حاکم، نشان دهد ...
بیشتر
تجربههای تاریخی نشان میدهد که تحول در هر جامعهای به نقش نخبگان سیاسی وابسته است و اندیشه و تفکر آنها در اجرای برنامههای سیاسی ـ اجتماعی، گسترش تشکلهای مدنی و چگونگی تحقق خواستههای مردم بهمیزان تعیین کننده و سرنوشتسازی موثر میباشد. در این راستا، نگارنده تلاش کرده است؛ تا ضمن بررسی فرهنگ سیاسی نخبگان حاکم، نشان دهد که توسعه نیافتگی سازمانهای غیردولتی در دولتهای پس از انقلاب، ارتباط تنگاتنگی با این نوع فرهنگ دارد. جهت پاسخگویی به فرضیه غیر مشارکتی بودن نخبگان سیاسی، بر اساس مدل (گابریل آلموند) از دو معیار سنجش استفاده کردهایم. علاوهبر پرسشنامه جهت سنجش نوع فرهنگ سیاسی، عملکرد جامعه آماری نیز بررسی و پس از طی کردن مرحله روایی، برای بررسی سازگاری درونی گویههای مطرح شده در پرسشنامه با استفاده از نرمافزار SPSS از آماره آلفای کرونباخ با مقدار ضریب 77 استفاده شد. سپس فرهنگ سیاسی با سنجش پارامترهای فرهنگ سیاسی در9 مولفه بررسی گردید. نتایج منعکس کننده این امر بود که عدم تمایل نخبگان سیاسی به گسترش مشارکت و رقابت در سیاست، که بیانگر نوعی فرهنگ سیاسی تابعیتی و غیر مشارکتی است، یکی از عوامل اصلی و جدی توسعه نیافتگی سیاسی و فقدان کارایی تشکلهای مدنی بوده است.
فاطمه میرعباسی؛ احمد ساعی
چکیده
مقاله درصدد فهم ماهیت و علل شکنندگی دیوانسالاری در ایران از منظر اقتصاد سیاسی است. نویسندگان با این پیشفرض که «بحران دیوانسالاری در درجه نخست بازتاب ماهیت دولت و ساختار انباشت سرمایه آن است»؛ استدلال نمودهاند که ماهیت دوگانه «سلطانیستی/ رانتی» دولت در عصر پهلوی دوم بدریج باعث «اعوجاج ساختی/ نقشی بوروکراسی»، ...
بیشتر
مقاله درصدد فهم ماهیت و علل شکنندگی دیوانسالاری در ایران از منظر اقتصاد سیاسی است. نویسندگان با این پیشفرض که «بحران دیوانسالاری در درجه نخست بازتاب ماهیت دولت و ساختار انباشت سرمایه آن است»؛ استدلال نمودهاند که ماهیت دوگانه «سلطانیستی/ رانتی» دولت در عصر پهلوی دوم بدریج باعث «اعوجاج ساختی/ نقشی بوروکراسی»، «افول کیفیت نخبگان بوروکرتیک»، «زوال استقلال نسبی بوروکراتها از سیاست»، «سیطره روح و اخلاق پریبندالیستی»، «رشد بورژوازی بوروکراتیک» و در نهایت، پیدایش نوعی «دیوانسالاری شکننده» در جامعه ایران گردید که به مثابه حایلی بین سلطان (به تعبیر وبری) و جامعه عمل میکرد. این موقعیت حائلشدگی دیوانسالاری، بیش از پیش بحران مشروعیت نخبگان قدرت پهلوی را تشدید نمود چراکه دیوانسالاری نه تنها روح نوسازانه خود را از دست داد بلکه در ادامه به مانعی در برابر نوسازی تبدیل شد. برآیند نهایی این وضعیت، ناتوانی دیوانسالاری در ایفای نقش وساطت و ایجاد سازش و تعادلی بین منافع دولت و طبقات اجتماعی از یکسو و عمل نمودن آن به مثابۀ یکی از عوامل تضاد دولت و ملت، تاخیر توسعه سیاسی در جامعه و تسهیل انقلاب از سوی دیگر بود.