دال سیونگ یو
چکیده
چکیده اگر کیهانشناسی عصر آگاهیِ اسطورهای را پایهی نخستینِ شکل متافیزیک و بنیادِ رشد یک جهانشناسی منسجم بهشمار آوریم، هم در تمدن چین و هم در تمدن ایران باستان نظریهی سیاسی با یک منظومهی متافیزیکی در پیوند انداموار قرار گرفته است. باتوجه به شباهتهای قابل توجهی منظومههای کیهانشناسی در میان نخستین اقوام تمدنساز ...
بیشتر
چکیده اگر کیهانشناسی عصر آگاهیِ اسطورهای را پایهی نخستینِ شکل متافیزیک و بنیادِ رشد یک جهانشناسی منسجم بهشمار آوریم، هم در تمدن چین و هم در تمدن ایران باستان نظریهی سیاسی با یک منظومهی متافیزیکی در پیوند انداموار قرار گرفته است. باتوجه به شباهتهای قابل توجهی منظومههای کیهانشناسی در میان نخستین اقوام تمدنساز همچون چینیها، هندیها، مصریها و ایرانیها مقایسهی مبانی متافیزیکی نظریهی سیاسی تمدنهای باستانی میتواند موضوع جالب توجهی در مطالعات حوزهی اندیشهی سیاسی باشد. این نوشته نگاهی فشرده و تطبیقی به مبانی متافیزیکی نظریهی سیاسی در کیهانشناسی چین و ایران دارد. پرسش اصلی این است که در دو تمدن کهن چین و ایران نظریهی سیاسی با مبانیِ متافیزیکی آنها چه رابطهای داشته است و در مقامِ مقایسه این ارتباط را چگونه میتوان مفهومبندی کرد؟ این مطالعه میتواند به درک بهتر ما از سرشت اندیشه سیاسی در دوره آغازین تمدن بشر کمک کند.
حسین سلیمی
چکیده
از زمانیکه تمامی پدیدههای اجتماعی و تعاملات سیاسی بشر در قالب دولت ـ ملتهای جدید شکل گرفت و هویتهای اجتماعی و فرهنگی نیز در این چارچوب نوین تعریف گشت، در عین بیشترین تاکید بر مفهوم صلح و ارزش و اهمیت آن، خونینترین و وسیعترین جنگهای تاریخ در این دوران و به دست دولت ـ ملتهای مدرن پدید آمده است. این مقاله در جستجوی ...
بیشتر
از زمانیکه تمامی پدیدههای اجتماعی و تعاملات سیاسی بشر در قالب دولت ـ ملتهای جدید شکل گرفت و هویتهای اجتماعی و فرهنگی نیز در این چارچوب نوین تعریف گشت، در عین بیشترین تاکید بر مفهوم صلح و ارزش و اهمیت آن، خونینترین و وسیعترین جنگهای تاریخ در این دوران و به دست دولت ـ ملتهای مدرن پدید آمده است. این مقاله در جستجوی این پرسش اساسی است که آیا خشونت و منازعه عنصری ذاتی در بنیانِ نهادِ دولت ـ ملت مدرن بوده است؟ در راستای پاسخ به این پرسش در قالب یک پژوهش نظری، ابتدا تعاریف کلاسیک از مفهوم دولت ـ ملت مورد بررسی قرار میگیرد؛ سپس زمینهها و مبانی تاریخی شکلگیری دولت ـ ملتها تدقیق میشود و در نهایت ابعاد اساسی خشونت و منازعه نهاد دولت ـ ملت مدرن در اندیشهی پنج متفکر بزرگ این عرصه (بدن، هابز، روسو، هگل و وبر) جستجو خواهد شد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که بهرغم تفکرات و ارزشهای فراگیری که در مورد صلح وجود دارند و در دوران مدرن شناخته شدهاند؛ دولت ـ ملت بهعنوان نهاد قدرت سیاسی مدرن حاوی نوعی خشونت سازمانیافته است که در شکل کلاسیک خود آنرا بازتولید میکند. بهعبارت دیگر خشونتهای فراگیر در تاریخ معاصر بشر بهگونهای در این نهاد مدرن، ریشه دارد. از اینرو در جریان تحولات جهانی بهنظر میرسد، نهادینه شدن صلح تنها با تحول بنیادین دولت مدرن امکان تحقق خواهد یافت.
محسن خلیلی
چکیده
فضای مجازی نشاندهندهی دورانِ جدیدی استکه با زمانهی پیشین ناهمانندی دارد. برخی از مفاهیمِ نوپیدا در عرصهی سیاست، همانندِ جهانیشدن، دهکدهی جهانی، دولت الکترونیک، فضای مجازی، دموکراسی سایبر، جامعهی مدنی مجازی، سبب شدهاند عملکرد دولتها دچار تغییر شود. هدف نوشتار این است که با بهرهگیری از کار ویژههای اصیلِ دولت ...
بیشتر
فضای مجازی نشاندهندهی دورانِ جدیدی استکه با زمانهی پیشین ناهمانندی دارد. برخی از مفاهیمِ نوپیدا در عرصهی سیاست، همانندِ جهانیشدن، دهکدهی جهانی، دولت الکترونیک، فضای مجازی، دموکراسی سایبر، جامعهی مدنی مجازی، سبب شدهاند عملکرد دولتها دچار تغییر شود. هدف نوشتار این است که با بهرهگیری از کار ویژههای اصیلِ دولت نشان دهد که در روزگارِ برتری ابزارها و مفاهیمِ فضای مجازی بر پیوند فرمانبران و فرمانروایان، میبایست توجه کرد که دولت، همچنان بر فضای سیاست، حکمفرما است، گرچه، شهروندان نیز چابکتر و آگاهتر شدهاند. ارزشافزودهای که در این نوشتار بدان دسترسی و تأکید شده، این است که دولتها، در عرصهی زمامداری، همچنان از سازوکارهای زور و تطمیع و وادارسازی و اجبار و فرمان و الزام و جایگزینی و برکناری و قانون بهره میگیرند. اما، دلیلِ نخستینِ حکومتگری، در دوران دولت الکترونیک، تغییر چهره داده و به مقولهای سهپایه (حقّانیت، قانونیت، کارآمدی) تبدیل شده است. منظور از دلیلِ نخستین، همان مفهومِ دیرین «مشروعیت (Legitimacy)» است. ولی، بهجای پرسشِ «چرا از یک حکومت باید اطاعت کرد»، امروزه این پرسش که «چگونه یک حکومت پابرجاتر میشود»، درستتر است. اگر در دورانِ هژمونی رویکردِ کلاسیکِ سیاست، این جنبههای سختِ قدرت بود که بر پیوند فرمانبران و فرمانروایان، حاکم بود، اکنون، در دورانِ نوظهورِ مجازیشدگی و سایبریشدنِ سیاست، افزون بر قدرت سخت، دولتها از قدرت نرم (تبلیغ، نفوذ، جلوه، ادغام، نمایش، جاذبه، ذهنیتسازی) برای پایایی خود، بهره میگیرند. این نوشتار مبتنی برروششناسی انتقادی است.
خلیل اله سردارنیا
چکیده
«انقلاب خاموش» اصطلاحی است که در ارتباط با تغییر و تحولات تدریجی در عرصه فکری ـ نگرشی و باورهای سیاسی بهکار رفته است، این انقلاب میتواند منجر به کنشهای سیاسی اعتراضی و انقلاب سیاسی و اجتماعی گردد. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل تاثیر اینترنت بر شکلگیری انقلاب خاموش ارزشی ـ نگرشی و وقوع بهار عربی در چارچوب نظریه رونالد اینگلهارت ...
بیشتر
«انقلاب خاموش» اصطلاحی است که در ارتباط با تغییر و تحولات تدریجی در عرصه فکری ـ نگرشی و باورهای سیاسی بهکار رفته است، این انقلاب میتواند منجر به کنشهای سیاسی اعتراضی و انقلاب سیاسی و اجتماعی گردد. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل تاثیر اینترنت بر شکلگیری انقلاب خاموش ارزشی ـ نگرشی و وقوع بهار عربی در چارچوب نظریه رونالد اینگلهارت است. پرسش پژوهش آن است که: مهمترین عامل موثر بر بروز انقلاب خاموش در جوانان شهری و تحصیلکردگان خاورمیانه عربی در دو دهه اخیر چه بوده است؟ پیامد چنین انقلابی، در ساحت رفتاری یا کنشی چه بوده است؟ فرضیه تحقیق: بدون آنکه تاثیر تحول در نظام آموزشی نادیده گرفته شود، باید گفت که از نیمه دوم دهه 2000 به اینسو، افزایش دسترسی و استفاده از اینترنت منجر به شکلگیری انقلاب خاموش در ساحت ارزشی ـ نگرشی و فکری و در ساحت رفتاری به تشدید کنشهای اعتراضی در فضای سایبری و غیر سایبری و بهار عربی شد. روش تحقیق از نوع تبیینی ـ علی و تحلیلی است. با استفاده از دادههای پیمایشهای ارزشی و نگرشی انجام شده توسط مراکز پژوهشی منطقهای و مطالعات کمی انجام شده، در این پژوهش این نتیجه حاصل شد که اینترنت در بیش از یک دهه اخیر تا حد زیادی بر سپهر نگرشی و ارزشی و نیز سپهر رفتاری جوانان شهری و تحصیلکردگان تاثیرگذار بوده است؛ اما این نتیجه در مورد تودههای بیسواد و کمسواد تایید نمیگردد لذا در تحلیل تاثیر اینترنت، متغیر نظام آموزشی متحول بهعنوان متغیر زمینهای ـ که مفروض گرفته شده ـ را نمیتوان نادیده گرفت.
سجاد ستاری
چکیده
مقاله کوششی است در صورتبندی یک روایت خاورمیانهای قرارداد اجتماعی. استدلال نویسنده آن است که همگام با تحوّلات کالایی، حرکت آگاهی در تاریخ و به تبع آن، دگرگونی ساختاری حوزهی عمومی در اُفق جوامع خاورمیانه، بهتدریج لحظهای در تاریخ هر یک از این جوامع فرا میرسد که در آن لحظه، نوعی توازن میان قدرت نخبگان سیاسی و نیروهای اجتماعی ...
بیشتر
مقاله کوششی است در صورتبندی یک روایت خاورمیانهای قرارداد اجتماعی. استدلال نویسنده آن است که همگام با تحوّلات کالایی، حرکت آگاهی در تاریخ و به تبع آن، دگرگونی ساختاری حوزهی عمومی در اُفق جوامع خاورمیانه، بهتدریج لحظهای در تاریخ هر یک از این جوامع فرا میرسد که در آن لحظه، نوعی توازن میان قدرت نخبگان سیاسی و نیروهای اجتماعی شکل میگیرد. نویسنده این لحظهی خاصّ تاریخی را لحظهی اضطرار قدرت، وضعیت استثناءِ خاورمیانهای و زمان تولّد سوژگی در خاورمیانه نامیده و بر این باور است که به موازات نزدیک شدن به این لحظه و وضعیت خاصّ، نخبگان قدرت و نیروهای اجتماعی، در دو راهیِ تاریخی مسیر خشونتبار انقلاب/ جنگ و مسیر صلحآمیز قرارداد اجتماعی قرار میگیرند. وی با تاکید بر پیشبینی ناپذیری رفتارها در این لحظه و وضعیت حادّ، در ادامه موجّهترین مسیر را قرارداد اجتماعی جدید خاورمیانهای دانسته و ماهیت، شرایط امکان، نحوهی وجود، منافع و موانع آن را بهویژه در جوامع هیدروکربنی خاورمیانه شرح داده است.
احمد گل محمدی
چکیده
تولید و انتشار روایت یا داستان از مهمترین عرصههای فعالیت دولت برای ساماندهی فرآیند هویتسازی در جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ ولی تصویر روشن معتبری از چگونگی انجام این کار نداریم. این نوشتار نتیجه پژوهشی است برای پاسخ به پرسش از چگونگی هویتسازی دولتپسندانه یا تلاش برای صدرنشین کردن هویت اسلامی. تحلیل محتوای 285 داستان ...
بیشتر
تولید و انتشار روایت یا داستان از مهمترین عرصههای فعالیت دولت برای ساماندهی فرآیند هویتسازی در جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ ولی تصویر روشن معتبری از چگونگی انجام این کار نداریم. این نوشتار نتیجه پژوهشی است برای پاسخ به پرسش از چگونگی هویتسازی دولتپسندانه یا تلاش برای صدرنشین کردن هویت اسلامی. تحلیل محتوای 285 داستان که «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» در طول 30 سال (از 1359 تا 1389) برای نوجوانان منتشر کرده نشان میدهد که حدود 21 درصد از آن داستانها را میتوان مصداق هویتسازی دولتپسندانه دانست زیرا در همه آنها، انواع خوبیها به شخصیتهای مسلمان داستان نسبت داده شده است. بهبیاندقیقتر، در عنوان، تصویر روی جلد و یا چکیده 61 تا از آن داستانها، نشانههای خوبی با نشانههای مسلمانی همنشین شدهاند تا ارزیابی و احساس مثبت خوانندگان داستان نسبت به مسلمان و مسلمانی را سبب شود که نمود هویتسازی دولتپسندانه است.
محمدحسین رمضانی قوامآبادی
چکیده
عاقبت بعد از فراز و نشیبهای فراوان سازمان ملل متحد، فلسطین را بهعنوان «دولت غیر عضو ناظر» در این سازمان بهرسمیت شناخت. شناسایی این وضعیت برای فلسطین موجب شد تا این دولت درخواست الحاق به کنوانسیونهای مختلفی در زمینه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بدهد. اساسنامه رم 1998 ـ که سند تاسیس دیوان کیفری بینالمللی است ـ یکی از اسناد ...
بیشتر
عاقبت بعد از فراز و نشیبهای فراوان سازمان ملل متحد، فلسطین را بهعنوان «دولت غیر عضو ناظر» در این سازمان بهرسمیت شناخت. شناسایی این وضعیت برای فلسطین موجب شد تا این دولت درخواست الحاق به کنوانسیونهای مختلفی در زمینه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بدهد. اساسنامه رم 1998 ـ که سند تاسیس دیوان کیفری بینالمللی است ـ یکی از اسناد مهمی بود که فلسطین ضمن الحاق به آن اعلامیهای مبنی بر پذیرش صلاحیت آن دیوان تقدیم کرد. الحاق فلسطین به این سند امکان تعقیب و محاکمه مرتکبین جنایات تحت صلاحیت دیوان را که در سرزمین فلسطین و علیه اتباع آن کشور صورت گرفته را فراهم میکند. دادستان دیوان مشغول بررسی و تحقیقات اولیه است تا در صورت وجود صلاحیت و مبنای معقول مطابق با اساسنامه به اعمال ارتکابی اسرائیل رسیدگی کند. پرسش اصلی این تحقیق مربوط به نحوه شناسایی فلسطین بهعنوان دولت و آثار مترتب بر الحاق این دولت به دیوان کیفری بینالمللی است. مهمترین اثر الحاق مزبور، امکان ارجاع وضعیت توسط آن دولت به دیوان است. در این مقاله، تلاش میشود تا امکانسنجی نتایج حاصل از ارجاع وضعیت به دیوان مورد بررسی قرار گیرد. با تحلیل موضوع در پرتو مقررات اساسنامه دیوان کیفری به این نتیجه میرسیم که امکان اعتراض به صلاحیت دیوان از طرف اسرائیل خیلی محتمل است و در ضمن از آنجا که اسرائیل عضو دیوان نمیباشد و یقیناً این محکمه بهمنظور انجام تحقیقات با مشکلات فراوانی روبرو خواهد بود که همکاری اسرائیل را میطلبد اما نمیتوان به این همکاری زیاد خوشبین بود.
فائز دین پرستی صالح
چکیده
موضوع این مقاله تحلیل عملکرد نمایندگان مجلس شورای اسلامی در دورههای چهارم، پنجم و ششم از منظر سیاستهای عمومی دولت است. پرسش اصلی مقاله این است که هریک از انواع چهارگانه سیاست دولت (شامل عملکرد نمادین، عملکرد تنظیمی، عملکرد استخراجی و عملکرد توزیعی) در این دورهها چه سهمی از توجه نمایندگان را بهخود مشغول داشته است؟ برای پاسخ ...
بیشتر
موضوع این مقاله تحلیل عملکرد نمایندگان مجلس شورای اسلامی در دورههای چهارم، پنجم و ششم از منظر سیاستهای عمومی دولت است. پرسش اصلی مقاله این است که هریک از انواع چهارگانه سیاست دولت (شامل عملکرد نمادین، عملکرد تنظیمی، عملکرد استخراجی و عملکرد توزیعی) در این دورهها چه سهمی از توجه نمایندگان را بهخود مشغول داشته است؟ برای پاسخ به این سؤال، متن چهار کنش نطق پیش از دستور، پیشنهادهای نمایندگان در بودجههای سالیانه، تذکر به مدیران اجرایی، سؤال از وزیران و استیضاح ایشان در دورههای سهگانه پژوهش در چارچوب مفهومی سیاست دولت آلموند، پاول و مونت مورد تحلیل محتوا قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد مجلس در دورههای مورد مطالعه توجه کامل به عملکرد دولت داشته است؛ ثانیاً در میان عملکردهای دولت نیز بیش از سهچهارم توجه نمایندگان به توزیع مواهب بوده است. در میان عملکرد توزیعی هم، سهم قابل توجهی به توزیع مواهب ملی در حوزههای انتخابیه اختصاص یافته است. بدینترتیب کارویژههای دولت در حوزه استخراج منابع، تنظیم نهادی و بازآفرینی نمادین سهم بسیار اندکی در کنش نمایندگان داشته است. بهرغم تأکید قانون اساسی بر فراگیری موضوعی و جغرافیایی وظایف نمایندگی، عملکرد نمایندگان اولا از نظر موضوعی محدود به وجه توزیعی و ثانیاً از نظر جغرافیایی محدود به حوزه انتخابیه و منطقهی نمایندگان بوده است.
سعید میرترابی
چکیده
انقلاب ایران به عنوان تحولی که عموم اقشار اجتماعی در آن حضور داشتند، دگرگونی عمیقی در بنیادهای نظم سیاسی جامعه به همراه آورد و به پایهریزی نهادهای تازهای در ساخت قدرت و دولت پس از انقلاب یاری رساند. با وجود ضعف سازوکارهای حزبی وسازمانی مدرن، این نهادهای دولتی و رویهای جدید ، با توفیق در بسیج منابع و مقابله با انواع بحرانهای ...
بیشتر
انقلاب ایران به عنوان تحولی که عموم اقشار اجتماعی در آن حضور داشتند، دگرگونی عمیقی در بنیادهای نظم سیاسی جامعه به همراه آورد و به پایهریزی نهادهای تازهای در ساخت قدرت و دولت پس از انقلاب یاری رساند. با وجود ضعف سازوکارهای حزبی وسازمانی مدرن، این نهادهای دولتی و رویهای جدید ، با توفیق در بسیج منابع و مقابله با انواع بحرانهای پیش رو همانند شرایط ناامنی ناشی از فروپاشی نظم پیشین،درگیری جناحهای قدرت، حرکتهای جداییخواه قومی و بروز جنگ تحمیلی، زمینه استقرار وتثبیت نظم سیاسی نوین را در فاصله نسبتا کوتاه دی ماه 1357 تا خرداد 1360 فراهم نمودند.دغدغه مقاله واکاوی چگونگی توفیق نخبگان انقلابی،درساخت نهادهای کارآمد دولت است.مهمترین ادعای مقاله در قالب فرضیه این است که "نخبگان انقلابی ایران در سه سال نخست پس از پیروزی انقلاب(به عنوان لحظه سازنده)،در مواجهه با بحرانهای پیش رو و مقتضیات ایجاد نظم سیاسی نوین،به نهادسازی از پایین متوسل شدند که نتیجه آن ایجاد نهادهای توانمند درحمایت از رژیم سیاسی جدید(همانند ولایت فقیه،شورای انقلاب) و استقرار و تثبیت نظم سیاسی نوین(همانند کمیتههای انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)بوده است." مقاله در تشریح رویدادهای مرتبط با ساخت نهادهای دولت درسالهای اولیه انقلاب که از آن با عنوان لحظه سازنده نهادها یاد شده، از رویکرد نهادگرایی تاریخی و روش تاریخی-علّی متکی بر این رویکرد بهره گرفته است .مقاله نشان می دهد که دستکم یکی از عوامل مهم قابلیت بالای نظام انقلابی در مهار ومدیریت بحرانهای متعدد پیش رو موفقیت پروژه نهادسازی آن بوده است.
حمید یحیوی
چکیده
در پاسخ به پرسش از ماهیت دولت مدرن در ایران معاصر، پژوهش پیشرو بر آن است که از منظر رهیافت فوکویی و دستگاه مفهومی برآمده از آن به مسئله دولت در ایران معاصر نزدیک شده و از این مسیر به کنکاش در آن بپردازد. میشل فوکو در دوره فکری متاخر خود، حوزهی جدید از تحقیق در باب دولت را میگشاید که اساس آن تاکید بر عقلانیتهای سازنده دولت است. محور ...
بیشتر
در پاسخ به پرسش از ماهیت دولت مدرن در ایران معاصر، پژوهش پیشرو بر آن است که از منظر رهیافت فوکویی و دستگاه مفهومی برآمده از آن به مسئله دولت در ایران معاصر نزدیک شده و از این مسیر به کنکاش در آن بپردازد. میشل فوکو در دوره فکری متاخر خود، حوزهی جدید از تحقیق در باب دولت را میگشاید که اساس آن تاکید بر عقلانیتهای سازنده دولت است. محور تحلیلهای فوکو در باب دولت به «مسئلهی عقلانیتی» مربوط میشود که کردارهای حکومتی و فنون حکمرانی با اتکا به آن طراحی شده و سامان مییابند. فرضیه ما در این نوشتار این است که دولت مدرن در ایران با آنکه در طی فرایند نوسازی، با ورود اشکالی از فنون حکمرانی از غرب ساخته شد اما طراحی، سامانمندی و مفصلبندی آنها تحت حکومتداری شبانوارگی حاکم در نظام سنت و عقلانیتهای برجای مانده از اپیستمهی پیشین ایرانی صورت میگرفت. به باور این مقاله پایداری «عقلانیتهای شبانوارهِ نظام سنت» و تقویت آنان در ترکیب با عقلانیتهای نیمبند و ناقصی از عصر جدید ـ عقلانیتهایی از جنس «مصلحت دولت» و «پلیس» که تنها در پی تقویت دولت بودند ـ به زایش «شبانوارگی ابزارمند» و مجهز به فنون و آپارتوسهای مدرن انجامید. به همین سبب به سامان سیاسی خاصی امکان بروز داد که در این مقاله از آن تحت عنوان «شبانوارگی جدید» یاد میشود. این دولتِ شبانوار به یاری آپاراتوسهای جدیدی نظیر ارتش، بوروکراسی که در عصر جدید ایجاد شد توفیق بیشتری برای دخالتگری و حک کردن قدرت خود بر بدن اجتماع یافت.
سید محمد علی تقوی
چکیده
در جریان «بهار عربی» موج خیزشهای مردمی جهان عرب را درنوردید. در اثر این قیامها، چهار حکومت عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن) سرنگون شدند؛ سه حکومت (بحرین، اردن و تا حدی عربستان) با مشکلات جدی روبهرو شدند و یک حکومت (سوریه) دستخوش جنگ داخلی گشت. بقیهی دولتهای عربی باثبات بهنظر میرسند. پرسش این مقاله آن است که چرا برخی از ...
بیشتر
در جریان «بهار عربی» موج خیزشهای مردمی جهان عرب را درنوردید. در اثر این قیامها، چهار حکومت عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن) سرنگون شدند؛ سه حکومت (بحرین، اردن و تا حدی عربستان) با مشکلات جدی روبهرو شدند و یک حکومت (سوریه) دستخوش جنگ داخلی گشت. بقیهی دولتهای عربی باثبات بهنظر میرسند. پرسش این مقاله آن است که چرا برخی از این خیزشها موفق به سرنگونی رژیمهای حاکم شدند، در حالیکه سایرین ناکام ماندند. این پژوهش بر آن است در عینحال که عوامل بلندمدتی ریشه بروز این انقلابها بودهاند که در جریان بهار عربی بهشکل بحرانهای غیرمنتظره خود را آشکار ساختند، اما آنچه نقش تعیین کننده در سرنگونی برخی رژیمها و بقای برخی دیگر را ایفا کرد، ترکیب عوامل کوتاهمدت بودند. برای رسیدن به این پاسخ، عوامل دخیل در بروز انقلابهای مزبور در شش بخش سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و خارجی بررسی شدهاند. روش این پژوهش مقایسهای است؛ مقایسه نظاممند تجربهی کشورهای درگیر در بحران نشان میدهد حکومتهایی که با مدیریت سیاسی خود توانستند حمایت بخش قابل ملاحظهای از مردم (حتی فقط یک اقلیت قدرتمند) را جلب کرده و نیز وفاداری بدنهی اصلی ارتش را نسبت بهخود حفظ کنند، از خطر سقوط رهایی یافتند. ممانعت حکام از شکلگیری اجماع جهانی علیه خود و بهرهگیری از تاکتیکهای مناسب در حوزهی داخلی دو نکتهی مهم در این زمینه بوده است که دولتهای عربی پس از خروج از شوک غافلگیری سقوط بن علی، بهتدریج از یکدیگر آموختند.
سید محمد طباطبایی
چکیده
متعاقب انقلابهای ملی که باعث پیدایش شکل جدیدی از دولت، موسوم به دولت ـ ملت شد، شاهد اجرای عملی نظریات تفکیک قوا بودیم. منبعد، اصول بنیادین سازماندهی قدرت در دولتهای مدرن بر روی نظریات تفکیک قوا و برداشتهای مختلفی از آن قرار گرفت. به منظور جلوگیری از تمرکز قدرت و سامان بهتر امور سیاسی بر اساس نظریهی تفکیک قوا، دولتهای ملی ...
بیشتر
متعاقب انقلابهای ملی که باعث پیدایش شکل جدیدی از دولت، موسوم به دولت ـ ملت شد، شاهد اجرای عملی نظریات تفکیک قوا بودیم. منبعد، اصول بنیادین سازماندهی قدرت در دولتهای مدرن بر روی نظریات تفکیک قوا و برداشتهای مختلفی از آن قرار گرفت. به منظور جلوگیری از تمرکز قدرت و سامان بهتر امور سیاسی بر اساس نظریهی تفکیک قوا، دولتهای ملی به توزیع قدرت سیاسی از طریق ایجاد سه قوهی مقننه، مجریه و قضائیه و جداسازی ساختاری و کارکردی آنها مبادرت ورزیدند. بدین ترتیب، سازمان سیاسی دولتهای جدید بر اساس وضعیت سهگانهای از اختلاط، جدایی و مشارکت میان قوای سهگانه شکل گرفته است. البته اصل تقسیم و جدایی کارکردهای دولتی و وظایف حکومتی و سپردن اجرای اختصاصی هر حوزه به قوهای مستقل، هیچگاه تضمینی برای ایجاد نظامی مردمسالارانه و گردش قدرت سیاسی میان نخبگان نبوده است. مقالهی حاضر با هدف ارائهی پاسخ مناسب به چرایی طرح و چگونگی اجرای نظریات تفکیک قوا و بررسی انواع و اشکال عینی و مصداقی آن نزد دولتهای مختلف، پاسخدهی به این سوأل اصلی را وجههی همت خود قرارداده است که، علل و میزان دوری و نزدیکی اشکال سهگانه اختلاط قوا، تفکیک کامل و نسبی قوا از اصول شناخته شدهی دموکراسی چیست؟ فرضیهی پژوهش حاضر این است که اجرای حقیقی و کامل اصل " نظارت و توازن " میان قوههای سهگانه، باعث محدودیت بیشتر قدرت و تعاملات سازندهتری شده است؛ بهطوریکه فقط در رژیم منعطف مشارکت قوا، شاهد ایجاد بهینهی " تعادل قدرت " و " توازن دموکراتیک" از طریق تفکیک نسبی قوا هستیم.
محمدتقی قزلسفلی
چکیده
پدیدار شدن واژه زیبایی شناسی در اواخر سدهی هجدهم در معنای لذت بیطرفانه بود. از نیمهی دوم سدهی نوزدهم با طرح نظریهی پایان هنر هگل و پیدایش ایدئولوژیها و جریانهای هنری مدرن، نسبت زیبایی و سیاست اهمیت یافت. چنان که در نیمهی نخست قرن بیستم در دو دولت تمامیت خواه کمونیسم و فاشیسم آثار این پیوند مورد توجه نظریه پردازان ...
بیشتر
پدیدار شدن واژه زیبایی شناسی در اواخر سدهی هجدهم در معنای لذت بیطرفانه بود. از نیمهی دوم سدهی نوزدهم با طرح نظریهی پایان هنر هگل و پیدایش ایدئولوژیها و جریانهای هنری مدرن، نسبت زیبایی و سیاست اهمیت یافت. چنان که در نیمهی نخست قرن بیستم در دو دولت تمامیت خواه کمونیسم و فاشیسم آثار این پیوند مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفت. در مقالهی حاضر این پرسش اساسی طرح شده است که ایدهی زیبایی شناسانه شدن سیاست چگونه سبب تحکیم و ابزار مشروعیت آفرینی دولت میگردد؟ مفروضهی نوشتار حاضر با تمرکز بر دولت فاشیستی، بررسی ساز و کارهای زیبایی شناسی فاشیستی است که با حذف نظریهی خودآئینی فرهنگ و هنر، این بار همچون تکنیک سلطه در خدمت ساخت و مشروعیت بخشی دولت عمل میکند. یافتههای پژوهش نشان میدهد پدیداری عینی سبب پالایش زیبایی شناختی قدرت دولت، تقویت و ضروری ساختن جنگ و خشونت و هم چنین حمایت از سرعت و فناوری در جهت وصول به اهداف این دولت تام گردیده است. مقاله از چارچوب نظری زیبایی شناسی انتقادی بهره برده و به روش توصیفی ـ تحلیلی به نگارش درآمده است.
کامران ربیعی
چکیده
بهجرات میتوان گفت که طی دهه گذشته، هیچ منطقهای در جهان به اندازه خاورمیانه و شمال آفریقا درگیر تحولات سریع سیاسی و دستخوش آشوب، ناآرامیو بیثباتی نبوده است. آغاز دومینوی «اعتراضات تودهای ـ بیثباتی سیاسی» در پی شکلگیری بهار عربی تنها یکی از آن موارد است. هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین شرایطی است که بهار عربی در آن تکوین ...
بیشتر
بهجرات میتوان گفت که طی دهه گذشته، هیچ منطقهای در جهان به اندازه خاورمیانه و شمال آفریقا درگیر تحولات سریع سیاسی و دستخوش آشوب، ناآرامیو بیثباتی نبوده است. آغاز دومینوی «اعتراضات تودهای ـ بیثباتی سیاسی» در پی شکلگیری بهار عربی تنها یکی از آن موارد است. هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین شرایطی است که بهار عربی در آن تکوین یافت. پرسش اساسی پژوهش حاضر آن است که چه عواملی موجب شد تا بهار عربی از تونس و مصر آغاز شود؟ در پژوهش حاضر تلاش میشود تا بر اساس رویکردی چند سطحی و چند بعدی، شرایط تکوین و آغاز بهار عربی تبیین شود. فرضیه اصلی پژوهش آن است که شباهتهایی میان تونس و مصر وجود داشته که موجب شد تا بهار عربی از این دو کشور و نه از سایر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا آغاز شود. بهلحاظ روشی، پژوهش حاضر از نوع پژوهش تطبیقی ـ تاریخی مورد محور است. فرآیند تحقیق در سه مرحله به انجام رسیده است. در مرحله اول شباهتهای موجود میان دو کشور تونس و مصر استخراج شد. در مرحله دوم ارتباط علّی شباهتهای استخراج شده میان تونس و مصر در قالب متغیرهای 9 گانه، با شرایط تکوین و وقوع بهار عربی تبیین شد. در مرحله سوم نیز تبیینی عام از شرایط تکوین و وقوع بهار عربی صورت گرفت و نشان داده شد که چرا بهار عربی از تونس و مصر آغاز شد.
علی کریمی(مله)
چکیده
هدف این مقاله نظری ـ تحلیلی، مطالعه مختصات مسائل سیاستی بدخیم و راهبردهای مواجهه و مدیریت آن بر مبنای دیدگاههای لیتل و وبر است. در این راستا و بهمنظور تطبیق نظریه بر ایران، نوشته حاضر میکوشد با استناد بهبرخی دادههای آماری و روش تحلیل ثانویه، مظاهری از بدخیم شدگی مسائل سیاستی را در ایران کنونی نشان دهد. مقاله حاضر بر ...
بیشتر
هدف این مقاله نظری ـ تحلیلی، مطالعه مختصات مسائل سیاستی بدخیم و راهبردهای مواجهه و مدیریت آن بر مبنای دیدگاههای لیتل و وبر است. در این راستا و بهمنظور تطبیق نظریه بر ایران، نوشته حاضر میکوشد با استناد بهبرخی دادههای آماری و روش تحلیل ثانویه، مظاهری از بدخیم شدگی مسائل سیاستی را در ایران کنونی نشان دهد. مقاله حاضر بر این پرسش اصلی تمرکز میکند که مسائل سیاستی بدخیم در وضعیت کنونی ایران، چه الگویی برای روابط دولت و ملت را ضروری میکند. از منظری آسیب شناختی، علت اساسی بدخیم شدگی مسائل سیاستی در ایران در تداوم مناسبات فاصلهدار دولت-ملت فرض میشود که با الهام از مطالعات و رهیافتهای نظری، مدیریت عالمانه و موفقیتآمیز مسائل سیاستی بدخیم با کاربست راهبرد همکارانه امکانپذیر میشود. دلالت راهبردی این گزاره لزوم بازنگری در روابط دیرپا و متعارف دولت ـ ملت در ایران و رهنمون شدن آن بهسوی شکلگیری مناسباتی مشارکتی، مشورتی، گفتگو ـ محور، غیرسلسله مراتبی، نامتمرکز و شهروند ـ پایه است که تحقق آن مستلزم تغییر تؤامان در کارویژهها و ساختار دولت و قدرت از یکسو و نیز تغییر رفتار شهروندان از سوی دیگر است.
حمداله اکوانی
چکیده
یکی از موضوعات قابل مطالعه در اندیشه دوره میانه اسلامی، برداشت اندیشمندان مسلمان از «امر سیاسی» است. هر برداشتی از امر سیاسی نیز متضمن تجویز گونهای خاص از الگوی دولت است. اینکه نگاه اندیشمندان مسلمان به امر سیاسی چه بوده و چه تاثیری بر الگوی دولت داشته است مسئله نوشتار حاضر است. ایضاح این موضوع با ابتنا بر بررسی روایت امر ...
بیشتر
یکی از موضوعات قابل مطالعه در اندیشه دوره میانه اسلامی، برداشت اندیشمندان مسلمان از «امر سیاسی» است. هر برداشتی از امر سیاسی نیز متضمن تجویز گونهای خاص از الگوی دولت است. اینکه نگاه اندیشمندان مسلمان به امر سیاسی چه بوده و چه تاثیری بر الگوی دولت داشته است مسئله نوشتار حاضر است. ایضاح این موضوع با ابتنا بر بررسی روایت امر سیاسی دشمن انگار در اندیشه اشمیت و اشمیتگرایان از یکسو و از طرف دیگر روایت امر سیاسی بهمثابه سامان جامعهای عاری از منازعه در آرا اندیشمندانی چون آرنت و دریدا، با استفاده از روش مقایسهای صورت میگیرد. اینکه در دو رویکرد مهم اندیشه دوره میانه اسلامی یعنی اخلاقنویسی فلسفی و اندرزنامهنویسی کدام روایت امر سیاسی برجسته است و کدام الگوی دولت از آن منتج میشود؛ هدف این مقاله است. در روایت اخلاقنویسان فلسفی، امر سیاسی بهمعنای ایجاد فضایی ارگانیکی و تعالیگرا برای ادامه کنش برخاسته از میل درونی انسانها است. «محبت» مهمترین میل درونی و رکن دستیابی به چنین جامعهای محسوب میشود. این روایت منتج به ارائه الگوی ارگانیکی دولت میشود. در روایت دوم که اندرزنامههای دوره میانه اسلامی آنرا برجسته می سازند، زیست جهان انسانها عرصه منازعه دائمی است و اوج این تعارض ساحت سیاست است. امر سیاسی در این شرایط بهمعنای تلاش حاکمان برای حفظ قدرت از گزند کشمکش «دیگران» است؛ کشمکشی که دائمی و پایانناپذیر است. روایت دوم، الگوی ابزارانگار دولت مکانیکی را برای حفظ و بسط قدرت تجویز میکند.
مهدی میرکیایی
چکیده
نقد دولت و نخبگان حاکم بخش مهمی از حیات سیاسی تودهها را تشکیل میدهد؛ اما کنش سیاسی فرودستان در عصر پیشامشروطه، به جز موارد نادر شورش و بلوا، در فرهنگ عامیانۀ آنها بازتاب یافته است. در این میان، ترانه از متداولترین قالبهای ادبی فرهنگ عامیانه بود. تودهها مجبور بودند برای مصون ماندن از تعرض ماموران دولت، اعتراض یا دیدگاه سیاسی ...
بیشتر
نقد دولت و نخبگان حاکم بخش مهمی از حیات سیاسی تودهها را تشکیل میدهد؛ اما کنش سیاسی فرودستان در عصر پیشامشروطه، به جز موارد نادر شورش و بلوا، در فرهنگ عامیانۀ آنها بازتاب یافته است. در این میان، ترانه از متداولترین قالبهای ادبی فرهنگ عامیانه بود. تودهها مجبور بودند برای مصون ماندن از تعرض ماموران دولت، اعتراض یا دیدگاه سیاسی خود را با استتارهای ساده یا پیچیده در سطح جامعه مطرح کنند. ظرفیتهای شفاهی فرهنگ عامیانه امکان استتار ساده را در اختیار آنها میگذاشت و در استتار پیچیده، با بهره بردن از تمثیل و رمز، ترانههایی را میآفریدند که امکان دو خوانش سیاسی و بیضرر از آنها وجود داشت. این پژوهش تلاش میکند تا به این پرسشها پاسخ دهد که ترانههای عامیانۀ سیاسی در عصر پیشامشروطه در دوران قاجاریه چه درونمایههایی داشتند و استتار این مضمونها در ترانهها با استفاده از چه روشهایی انجام میشد؟ فرض پژوهش این است که درونمایۀ این ترانهها بیشتر بر نفی عناصر سازندۀ «نمایش عمومی دولت» استوار بود. همچنین تهدید پوشیدۀ دولت و دادخواهی از مضامین دیگر این ترانهها بودند. تودهها برای استتار این درونمایهها از شیوههایی همچون تلطیف تهدیدها، وارونگی نمادین، یادبود فرمانروای نیکسرشت و شاهدوستی سادهلوحانه بهره میبردند. چهارچوب مفهومی پژوهش نظریۀ «روایتهای نهانی» جیمز سی. اسکات است.
داود فیرحی
چکیده
ایرانشهری، روایتی جدید از میراث قدیم است که بهرغم رگههایی در پیشامشروطه بویژه ناشی از تحولات مشروطهخواهی و دولت ملی برآمده از آن در ایران معاصر است. آنگاه که دولت ملی (1285) در ایران تأسیس شد، رهبران مشروطه را بر آن داشت که به تعبیر میرزا حسن خان مشیرالدوله، «جایی» پیدا کنند که میخ چادر این ملیت را بر آن بکوبند بلکه از باد و ...
بیشتر
ایرانشهری، روایتی جدید از میراث قدیم است که بهرغم رگههایی در پیشامشروطه بویژه ناشی از تحولات مشروطهخواهی و دولت ملی برآمده از آن در ایران معاصر است. آنگاه که دولت ملی (1285) در ایران تأسیس شد، رهبران مشروطه را بر آن داشت که به تعبیر میرزا حسن خان مشیرالدوله، «جایی» پیدا کنند که میخ چادر این ملیت را بر آن بکوبند بلکه از باد و توفان مصون بماند. برخی از این متفکران، این «جای مناسب» را در «ایران باستان» دیدند و در «احیای» آن کوشیدند. این ایدهها و کاوشها از مشروطه تاکنون راه پرفراز و نشیبی داشت و بیان امروزین آن با اندیشهها و آثار استاد سید جواد طباطبائی گره خورده است. این مقاله، ضمن توضیح «ایرانشهری» با توجه به آخرین کتاب استاد طباطبائی، برخی وجوه و لوازم سلبی و ایجابی این اندیشه را بررسی کرده است. به نظر او ایران نه جزئی از تاریخ و جهان اسلام، بلکه همواره در ناحیهای در «درون بیرون» آن قرار داشته است. ناحیهای که هرچند «هنوز نتوانستهایم مختصات آن را به دقت ترسیم کنیم»، اما هست و به هستی آن «شهود» داریم. از همینرو است که نظریهای مستقل برای توضیح منطق تحول ایران لازم است. این نوشته میکوشد این اندیشه و برخی مفردات مهم آن را بررسی نماید.
حسین شیرازی
چکیده
تنظیمگری بهعنوان مفهومی که از اقتصاد به سایر حوزهها اشاعه یافته به مداخلات حاکمیتی بهمنظور تحقق منافع عمومی اشاره دارد. این مقاله تمرکز مصداقی خود را بر تبلور مفهوم تنظیمگری در اصلاح رویکرد سیاستگذارانه به وضعیت کتابخانههای عمومی قرار داده است. سؤال اصلی تحقیق آنست که از منظر سیاستگذارانه و در چارچوب دوقطبی مفهومی تنظیمگری ...
بیشتر
تنظیمگری بهعنوان مفهومی که از اقتصاد به سایر حوزهها اشاعه یافته به مداخلات حاکمیتی بهمنظور تحقق منافع عمومی اشاره دارد. این مقاله تمرکز مصداقی خود را بر تبلور مفهوم تنظیمگری در اصلاح رویکرد سیاستگذارانه به وضعیت کتابخانههای عمومی قرار داده است. سؤال اصلی تحقیق آنست که از منظر سیاستگذارانه و در چارچوب دوقطبی مفهومی تنظیمگری و تصدیگری، چه نسبتی میان نهاد کتابخانههای عمومی و کتابخانههای شهرداری تهران (که مجموعهای بزرگتر از نهاد است) وجود دارد؟ در این راستا پژوهش با چارچوب نظری نهادگرایی و روش کیفی تحلیل مضمون، به بررسی چگونگی تعامل ساختاری نهاد کتابخانههای عمومی و شهرداری تهران پرداخته است. در حال حاضر، نهاد کتابخانههای عمومی هم سیاستگذار، هم مجری و هم ناظر بر کتابخانههای عمومی است. در چنین شرایطی اموری همچون دریافت مجوز و وظیفه شهرداری در پرداخت نیم درصد از درآمد خود به انجمنهای کتابخانههای عمومی که البته از پرداخت آن امتناع میورزد، به چالش جدی میان دو نهاد بدل شده است. این پژوهش استدلال مینماید که حتی به فرض تحقق خواستههای نهاد، بازهم مسئله بزرگتری برجای میماند و آن اینکه تصدیگری توسط این نهاد نمیتواند چشمانداز مطلوبی در رسیدن به اهداف ترسیم نماید. آنچه نهاد کتابخانهها دنبال میکند، دارا بودن صدها کتابخانه با هزاران کارمند اجرایی است که در اینصورت این نهاد از وظایف سیاستگذارانه و نظارتی خود باز میماند. پیشنهاد سیاستگذرانه مقاله، هماهنگ کردن شبکه یکپارچه کتابخانههای کشور، تعریف نقش و جایگاه نهادهای سیاستگذار در سطوح مختلف و تفکیک نقش سیاستگذاری از اجرا در خصوص کتابخانههای عمومی است. بدین ترتیب حرکت نهاد کتابخانههای عمومی به سمت تنظیمگری در نقش سیاستگذار و ناظر مسئول، میتواند اهداف مورد نظر را تأمین نماید. در اینصورت شهرداری در چارچوب نظام یکپارچه خدمات شهری نقش مجری سیاستهای نهاد را خواهد داشت.
حسن احمدیان
چکیده
هدف از این مقاله بررسی ابعاد عملی تجربه حکومتی اخوان المسلمین مصر در پرتو بنیانهای نظری این جنبش است. از طریق این بررسی، نویسنده جویای واکاوی مهمترین مناظرههای سیاسی حاکم بر دوره یکساله حکومت اخوان در مصر و پیامدهای سرنگونی آن است. به عبارتی، تبیین انتقادات به شیوه عملی اخوان و پاسخهای عملی و گاه نظری حکومت اخوان و حامیان ...
بیشتر
هدف از این مقاله بررسی ابعاد عملی تجربه حکومتی اخوان المسلمین مصر در پرتو بنیانهای نظری این جنبش است. از طریق این بررسی، نویسنده جویای واکاوی مهمترین مناظرههای سیاسی حاکم بر دوره یکساله حکومت اخوان در مصر و پیامدهای سرنگونی آن است. به عبارتی، تبیین انتقادات به شیوه عملی اخوان و پاسخهای عملی و گاه نظری حکومت اخوان و حامیان آن، زمینه طرح مباحث مقاله است. همچنانکه میدانیم اخوانالمسلمین نتوانست فرایند گذار دموکراتیک مصر را به سرانجام برساند و تجربه حکومتی آن به عقبگرد دموکراتیک مصر ختم شد. پرسش دو وجهی مقاله آن است که مبانی عملی حکمرانی اخوان چه تأثیری بر سرنگونی آن داشت و پیامدهای این تحول بر جنبش اخوان و نیز حکومت مدنی مصر چیست. در پاسخ، این فرضیه مطرح میشود که غیرممکن شدن اصل محوری الگوی حکمرانی اخوان، یعنی موازنهگری، در فضای آشوبزده مصر، به سرنگونی آن انجامید و پیامد این سرنگونی، افزون بر ارتقای عملگرایی اخوان، افزایش انشعابها، گسترش افراطگرایی و دشواری بازگشت اخوان به قدرت است که در مجموع مصالحه سیاسی را دشوارتر ساخته و میسازد. بر این اساس، در یک فرایند قیاسی و با تکیه بر دادههای کتابخانهای، تلاش شده است روند تغییر در علت و معلول پژوهش دنبال و بر این مبنا، دلایل عملکرد اخوان در حکومت و سرنگونی آن بر مبنای بنیانهای نظری آن تبیین شود. چارچوب زمانی مقاله دوره حکومت اخوانی تا کودتای ژولای 2013 و نیز اشارههایی به دوره پس از آن را است.
سید علی محمودی
چکیده
نافرمانی مدنی در نظریۀعدالت جانرالز، کنش اعتراضآمیز شهروندان نسبت به برخی از قانونها و سیاستگذاریهای ناعادلانه در حکومتهای دموکراتیک با هدف اصلاح و یا تغییرآن، برپایۀ قانون اساسی از راههای خردمندانه و صلحآمیز است. رالز نافرمانی مدنی را بر بنیانهای فلسفی- اخلاقی استوار میسازد و ضمن توجیه آن برمبنایدواصل عدالت، ...
بیشتر
نافرمانی مدنی در نظریۀعدالت جانرالز، کنش اعتراضآمیز شهروندان نسبت به برخی از قانونها و سیاستگذاریهای ناعادلانه در حکومتهای دموکراتیک با هدف اصلاح و یا تغییرآن، برپایۀ قانون اساسی از راههای خردمندانه و صلحآمیز است. رالز نافرمانی مدنی را بر بنیانهای فلسفی- اخلاقی استوار میسازد و ضمن توجیه آن برمبنایدواصل عدالت، نقش این کنش مدنی عاری از خشونت را مورد بحث قرار میدهد. او نافرمانی مدنی را بهعنوان کنشی قانونی و اخلاقی موجه میداند، زیرا این اقدام دربرابر بیعدالتی، ناکارآمدی اقدامات قانونی دیگر و با پذیرش برخی محدودیتهای ناگزیر، بهعمل درمیآید. این کنش برمدار گسترش آزادیها، عقلانیت، واقعگرایی و اجماع همپوشان شکل میگیرد. بدینسان، نافرمانی مدنی حرکتی دموکراتیک با هدف اصلاح پارهای از قانونها و ساختارها است و نمیتواند کنشی ستیزهجویانه باشد. این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی و ارزیابی انتقادی براساس فلسفۀ تحلیلی، بهتبیین و نقد موضوع نافرمانی مدنی در فلسفۀ سیاسی رالز میپردازد. برآیند این پژوهش آناست که اندیشههای رالز درمقام تعریف و تبیین اصول و ارکان فلسفی ـ اخلاقی و نیز ترسیم دقیق مرزهای نافرمانی مدنی از کنشگریهای ستیزهجویانه، دارای سازگاری منطقی و استحکام نظری است. در برابر، رهنمودهای عینی و عملمحور او دراینباره، در مواردی با ابهامها و کاستیهایی همراه است. رالز در ارائۀ این رهنمودها از روشی یگانه پیروی نمیکند.
احمد غیاثوند
چکیده
امروزه شیوع ویروس کرونا در ایران و سراسر جهان تبدیل به یک مسئله اجتماعی شده و به نوبه خود جایگاه، کارکرد و اهمیت نهاد دولتها را نیز آشکار نموده است. این مقاله با هدف تحلیل جامعهشناختی اعتماد مردم به عملکرد دولت در شرایط شیوع کرونا از نظریههای زتومکا و برناد باربر استفاده گردیده است. روش تحقیق پژوهش «پیمایش» بوده و جامعه آماری ...
بیشتر
امروزه شیوع ویروس کرونا در ایران و سراسر جهان تبدیل به یک مسئله اجتماعی شده و به نوبه خود جایگاه، کارکرد و اهمیت نهاد دولتها را نیز آشکار نموده است. این مقاله با هدف تحلیل جامعهشناختی اعتماد مردم به عملکرد دولت در شرایط شیوع کرونا از نظریههای زتومکا و برناد باربر استفاده گردیده است. روش تحقیق پژوهش «پیمایش» بوده و جامعه آماری آن را افراد 15 سال به بالای کشور در سال 1399 تشکیل میدهند. از طریق فرمول کوکران حجم نمونه تحقیق برابر با 1600 نفر برآورد گردیده و شیوه نمونهگیری از نوع «نمونهگیری چندمرحلهای» میباشد. یافتهها نشان میدهد که بحث اعتماد به عملکرد دولت هم متوجه مجموعهای از رفتارها و انتظارات ابزاری نسبت به نظام سیاسی و نیز بعد ارزششناختی اعتماد در قبال نظام سلامت میباشد. به طور مشخص و متأثر از ایده نظری زتومکا، اعتماد مردم کشور به نظام سیاسی از نوع «اعتماد ابزاری» بوده که کماکان در سطح «اعتماد پایه» میباشد؛ در مقابل، اعتماد به نظام پزشکی و سلامت که اعتمادی مبتنی بر انتظارات اخلاقی و نیز «اعتماد ارزششناختی» میباشد، در حد بسیاری افزایش یافته است. همچنین در بررسی اعتماد مردم به عملکرد مجموعه دولت مشخص شد که مؤلفههای اعتمادساز از معرفهای هر دو نوع اعتماد تشکیل میشود؛ به عبارتی مردم وقتی وارد تعامل و همکاری با مجموعه دولت میشوند بتدریج به رعایت رفتارهای بهداشتی فردی و جمعی میپردازند و از حجم انتقادات کاسته میشود که به نوبه خود زمینههای همکاری مردم را فراهم میسازد.
اصغر کیوان حسینی
چکیده
در حوزه مطالعات دولت، معمولا قدرت با شالوده اجبارگرایی مورد توجه قرار گرفته و نسبت به سازوکارهای جبرگرا اهتمام خاصی ابراز شده است. به عنوان شاخصی تأمل برانگیز، جستجو در خصوص مفهوم قدرت در اینترنت؛ چگونگی پیوند میان مقوله مزبور با دیگر مفاهیم جبرمحور چون سلطه، استیلا، فشار و زور را آشکار مینماید. در این نوشتار ضمن اشاره به پیامدهای ...
بیشتر
در حوزه مطالعات دولت، معمولا قدرت با شالوده اجبارگرایی مورد توجه قرار گرفته و نسبت به سازوکارهای جبرگرا اهتمام خاصی ابراز شده است. به عنوان شاخصی تأمل برانگیز، جستجو در خصوص مفهوم قدرت در اینترنت؛ چگونگی پیوند میان مقوله مزبور با دیگر مفاهیم جبرمحور چون سلطه، استیلا، فشار و زور را آشکار مینماید. در این نوشتار ضمن اشاره به پیامدهای الگوی محدودنگر یاد شده، هدف اصلی تأمل بر زمینههای بروز تغییر نگرشی نسبت به شالوده جبرگرای قدرت بوده و در این راستا سعی میشود که پیامدهای پافشاری بر مفهوم «پذیرش مخاطبینی» در چارچوب مطالعات قدرت مورد توجه و بررسی قرار گیرد. بر این پایه، اندیشهورزی در مورد قدرت دولت بر محور مقوله رضایت؛ باعث شده که قدرت، مفهومی خوشهای و پیچیده تلقی شده و از ویژگیهای "مطلوبیت هنجاری و کارکرد فرامادی"، "ماهیت ارتباطی"، "کارکردی یکپارچهساز و بسط دهنده وفاق اجتماعی"، "الگوساز و اولویتساز فرهنگی"، "دارای ارتباط متقابل با دانش"، "حساس نسبت به استقلال و وابستگی متقابل" و "نافی اقتصادگرایی همراه با پذیرش مشروعیت سیستم اجتماعی" برخوردار شود. روش پژوهش توصیفی ـ توضیحی بوده و یافته اصلی اینکه تشریح چگونگی نقشآفرینی عنصر رضایت در مطالعات قدرت (دولت) میتواند زمینهساز و مقدمهای بر «تحولشناختی» در این عرصه محسوب گردد؛ تحولی تعیین کننده که دامنه اندیشهورزی در باب نامرئیسازی یا نرمافزارگرایی در فضای سازوکارهای اجبارساز قدرت دولت را با افق جدیدی مواجه مینماید.
میترا راه نجات
چکیده
دیپلماسی اقتصادی با استفاده از روابط و نفوذ برای بهبود تجارت و سرمایهگذاری بینالملل، محدوده وسیعی از نمایندگآن بینالمللی، نهادهای داخلی و نیز فعالیتهای دوجآنبه دیپلماتیک را پوشش میدهد. منطقهگرایی اقتصادی نتیجه تعاملات دیپلماتیک اقتصادی پویا است که در قالب یک سازمآن منطقهای میتوآند جلوهگر شود. سازمآن همکاریهای ...
بیشتر
دیپلماسی اقتصادی با استفاده از روابط و نفوذ برای بهبود تجارت و سرمایهگذاری بینالملل، محدوده وسیعی از نمایندگآن بینالمللی، نهادهای داخلی و نیز فعالیتهای دوجآنبه دیپلماتیک را پوشش میدهد. منطقهگرایی اقتصادی نتیجه تعاملات دیپلماتیک اقتصادی پویا است که در قالب یک سازمآن منطقهای میتوآند جلوهگر شود. سازمآن همکاریهای اقتصادی (اکو) تنها سازمآن منطقهای مهمی است که ایرآن عضو مؤسس آن میباشد و تجلیگاه سه ویژگی خاص سیاست خارجی دولت یازدهم: توسعهگرایی، منطقهگرایی و بینالمللگرایی است.حال این پرسش مطرح میشود که عوامل مؤثر بر ناکارامدی دیپلماسی اقتصادی ایرآن در سازمآن اکو در پیشبرد سیاست منطقهگرایی اقتصادی دولت یازدهم کدامند؟ فرضیه اصلی این است که به نظر میرسد علیرغم وجود پتآنسیلهای بسیار در سازمآن اکو؛ مشکلات درونساختاری، موازیکاری و تداخل وظایف وزارت امور خارجه با سایر نهادها، زمینهساز عدم کارایی و ناتوآنی این وزارتخآنه جهت پیشبرد سیاست منطقهگرایی اقتصادی دولت یازدهم بوده است. این مقاله به روش اسنادی- آرشیوی گردآوری و با استفاده از نرمافزار Eviews به تخمین دادهها پرداخته شده است. تحلیل نتایج به دست آمده با مصاحبه از نخبگآن دیپلماسی ایرآن مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته است.دیپلماسی اقتصادی با استفاده از روابط و نفوذ برای بهبود تجارت و سرمایهگذاری بینالملل، محدوده وسیعی از نمایندگآن بینالمللی، نهادهای داخلی و نیز فعالیتهای دوجآنبه دیپلماتیک را پوشش میدهد. منطقهگرایی اقتصادی نتیجه تعاملات دیپلماتیک اقتصادی پویا است که در قالب یک سازمآن منطقهای میتوآند جلوهگر شود. سازمآن همکاریهای اقتصادی (اکو) تنها سازمآن منطقهای مهمی است که ایرآن عضو مؤسس آن میباشد و تجلیگاه سه ویژگی خاص سیاست خارجی دولت یازدهم: توسعهگرایی، منطقهگرایی و بینالمللگرایی است. حال این پرسش مطرح میشود که عوامل مؤثر بر ناکارامدی دیپلماسی اقتصادی ایرآن در سازمآن اکو در پیشبرد سیاست منطقهگرایی اقتصادی دولت یازدهم کدامند؟ فرضیه اصلی این است که به نظر میرسد علیرغم وجود پتآنسیلهای بسیار در سازمآن اکو؛ مشکلات درونساختاری، موازیکاری و تداخل وظایف وزارت امور خارجه با سایر نهادها، زمینهساز عدم کارایی و ناتوآنی این وزارتخآنه جهت پیشبرد سیاست منطقهگرایی اقتصادی دولت یازدهم بوده است. این مقاله به روش اسنادی- آرشیوی گردآوری و با استفاده از نرمافزار Eviews به تخمین دادهها پرداخته شده است. تحلیل نتایج به دست آمده با مصاحبه از نخبگآن دیپلماسی ایرآن مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته است.
ستار عزیزی
چکیده
استعمارزدایی به عنوان یکی از اشکال تشکیل دولتهای مستقل، یکی از پدیدههای مهم قرن بیستم بوده است، هرچند ریشههای آن را میتوان در قرن نوزدهم نیز دید. افزایش تعداد دول عضو سازمان ملل متحد از 51 دولت در سال 1945 به 149 دولت در سال 1984 عمدتا ناشی از استعمارزدایی بود. در حالیکه استعمارگران از سرزمینهای مستعمره به عنوان بخشی از سرزمین خود نام ...
بیشتر
استعمارزدایی به عنوان یکی از اشکال تشکیل دولتهای مستقل، یکی از پدیدههای مهم قرن بیستم بوده است، هرچند ریشههای آن را میتوان در قرن نوزدهم نیز دید. افزایش تعداد دول عضو سازمان ملل متحد از 51 دولت در سال 1945 به 149 دولت در سال 1984 عمدتا ناشی از استعمارزدایی بود. در حالیکه استعمارگران از سرزمینهای مستعمره به عنوان بخشی از سرزمین خود نام میبردند و تا مدتها از اعطای استقلال به آنها خودداری میکردند اما از اواخر دهه 1950 میلادی شاهد اقدامات مهم سازمان ملل متحد جهت تسریع روند استعمارزدایی بودیم تا آنکه با تصویب قطعنامه مهم شماره 1514 در دسامبر 1960، شناسایی حق تعیین سرنوشت مستعمرات به قاعده ای الزام آور در نظام حقوق بینالملل تبدیل شد. پرسش اصلی این مقاله آن است که استعمارزدایی طی چه فرایندی از آرمانی سیاسی به هنجاری حقوقی مبدل شد؟ تحقیق حاضر به روش توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی نگاشته شده است. تحلیل روند استعمارزدایی نشان میدهد که علی رغم مقاومت دول استعمارگر و عدم درج حق مستعمرات به تحصیل استقلال در منشور ملل متحد، در نتیجه پایمردی جنبشهای آزادیبخش و حمایت دولتهای سوسیالیستی و جهان سوم در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، حق تعیین سرنوشت خارجی مستعمرات در حال حاضر به یکی از قواعد آمره حقوق بینالملل تبدیل شده و استعمارزدایی یکی از مهمترین شیوههای تاسیس دولتهای جدید در عرصه بینالمللی بوده است.