جامعه شناسی سیاسی
جواد علایی اورگانی
چکیده
بعد از انقلاب اسلامی دولت سعی کرد با تدوین و اجرای سیاستهای توزیعی و باز توزیعی از طریق نهادهای دولتی و حکومتی از میزان شکاف طبقاتی و نابرابری بکاهد. این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش است چه رابطهای میان عدالت ادراکشده دانشجویان از نتایج سیاستهای توزیعی و باز توزیعی و مشارکت سیاسی آنها وجود دارد. از این رو سعی شد تا حجم نمونه ...
بیشتر
بعد از انقلاب اسلامی دولت سعی کرد با تدوین و اجرای سیاستهای توزیعی و باز توزیعی از طریق نهادهای دولتی و حکومتی از میزان شکاف طبقاتی و نابرابری بکاهد. این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش است چه رابطهای میان عدالت ادراکشده دانشجویان از نتایج سیاستهای توزیعی و باز توزیعی و مشارکت سیاسی آنها وجود دارد. از این رو سعی شد تا حجم نمونه از جامعه آماری دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای تهران، علامه طباطبائی و تربیت مدرس انتخاب شود. در این تحقیق از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه جهت جمعآوری و نرمافزار SPSS برای تحلیل دادهها بهره گرفته شده است. فرضیه تحقیق بر این مدعا استوار است که احساس بیعدالتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای تهران، علامه طباطبائی و تربیت مدرس از نتایج سیاستهای توزیعی و باز توزیعی موجب انفعال و بیتفاوتی سیاسی و کاهش تمایل آنها برای مشارکت سیاسی در سطوح مختلف شده است. نتایج نشان میدهد که ادراک افراد از وضعیت توزیع و باز توزیع ناعادلانه است و سیاستهای توزیعی و باز توزیعی را ناکارآمد تلقی میکنند و از این رو بخش زیادی از دانشجویان در بعد رفتاری که شامل شرکت در انتخابات، حمایت از جناح سیاسی، راهپیمایی، اعتراض و ... میشود، دچار بیتفاوتی سیاسی شدهاند.
احمد گل محمدی؛ نصیر عبادپور
چکیده
از دیدگاه نهادگرایانه، توسعه سیاسی اساساً بهعنوان فرایند نهادینهترشدن قدرت سیاسی در قالب نهاد دولت تعریف-میشود که نهادینهترشدن «کسب قدرت سیاسی» یکی از شاخصهای آن است. در این نوشتار تحول توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران ازلحاظ فرایند نهادینهترشدن کسب قدرت سیاسی بازشناسیمیشود تا نشاندادهشود که دشواریهای ...
بیشتر
از دیدگاه نهادگرایانه، توسعه سیاسی اساساً بهعنوان فرایند نهادینهترشدن قدرت سیاسی در قالب نهاد دولت تعریف-میشود که نهادینهترشدن «کسب قدرت سیاسی» یکی از شاخصهای آن است. در این نوشتار تحول توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران ازلحاظ فرایند نهادینهترشدن کسب قدرت سیاسی بازشناسیمیشود تا نشاندادهشود که دشواریهای این بعد از توسعه سیاسی در ایران چه بودهاست. تحلیل مضامین دادههای گردآوریشده به روش اسنادی، حکایتازآندارد که فرایند نهادینهترشدن کسب قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران دو دشواری عمده داشته-است. یکی از آن دشواریها با مناقشات پایدار برسر «هویت» مدعیان کسب قدرت پیوند دارد که مناقشه برسر هویت شخصیتهای حقیقی و حقوقی (ازجمله تشکلات سیاسی و شبهسیاسی) را دربرمیگیرد. دشواری دوم هم با مناقشه برسر «فرایند کسب قدرت سیاسی» (ازجمله صلاحیت، نظارت و رایگیری) مرتبطاست. هرچند موانع فراوانی برسر دستیابی به اسناد معتبر و گوناگون که دربرگیرنده دادههای ارزشمند و مرتبط با دشواریهای ذکر شده، وجود داشته-است اما یافتههای این پژوهش میتواند هم انگیزههای نیرومندی برای گردآوری دادههای بیشتر و انجام پژوهشهای غنیتر فراهمسازد و هم منظرهای متفاوتی برای یافتن راهکارهای موثرتر درراستای تعدیل دشواریها و موانع نهادینه-ترشدن فرایند کسب قدرت سیاسی عرضهکند.انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران بیگمان با توسعه سیاسی نسبت دارد و این نسبت از دیدگاههای گوناگون کموبیش بررسی شدهاست
علی اکبر مختاری؛ محمود شفیعی
چکیده
میزان تعهدات و مسئولیتهای دولت رابطه مستقیمی با گستردگی آن دارد. ارزشها و گرایشات جامعه میتواند مشوق فراگیری دولت بوده و یا با گسترش آن در تضاد باشد و مرزهای آن را تحدید کند. دولتگرایی و بزرگ شدن دولت پس از انقلاب در ایران روندی فزاینده دارد. نگرشها و ایستارهای ایرانیان نسبت به دولت در این روند فزاینده تعیین کننده است. این پرسش ...
بیشتر
میزان تعهدات و مسئولیتهای دولت رابطه مستقیمی با گستردگی آن دارد. ارزشها و گرایشات جامعه میتواند مشوق فراگیری دولت بوده و یا با گسترش آن در تضاد باشد و مرزهای آن را تحدید کند. دولتگرایی و بزرگ شدن دولت پس از انقلاب در ایران روندی فزاینده دارد. نگرشها و ایستارهای ایرانیان نسبت به دولت در این روند فزاینده تعیین کننده است. این پرسش مطرح میشود که چه رابطهای میان رشد دولتگرایی در ایران پس از انقلاب و فرهنگ سیاسی ایرانی وجود دارد؟ این پژوهش با بهرهگیری از این چارچوب نظری که رابطه بین فرهنگ سیاسی و ساختار سیاسی را مستقیم و مقوم میداند، گستردگی دولت در ایران در دوره جمهوری اسلامی را در مولفههای سهگانه سنتی، اسلامی و مدرن فرهنگ سیاسی مورد بررسی قرار میدهد. بر طبق یافتهها، گذشته استبدادی موجب تداوم ویژگیهایی چون اقتدارگرایی، بیاعتمادی و خودمداری شده است که هریک از این خصوصیات شخصیتی، تمرکزگرایی و گسترش دولت را قوام میبخشد. استیلای فرهنگ دینی به دولت دینی مشروعیت و قداست میدهد، بر مسئولیتهای دولت افزوده و گستردگی دولت را به مثابه گستردگی اسلام ترویج میکند. همچنین گزینشها و کژتابیهای ایرانیان از مدرنیته موجب توجیه دولتگرایی و بیشینه شدن ساختار سیاسی گردیده است.
علی اکبر گرجی ازندریانی؛ محمدشهاب جلیلوند
چکیده
جمهوری اسلامی ایران حکومتی با ویژگیهای منحصربهفرد در دوران کنونی است که در خصوص تطبیق شاخصههای آن با بایستههای دولت مدرن تشتت آرا فراوانی وجود دارد. دولت مدرن که خواستگاهی در تاریخ مغربزمین دارد، دارای مشخصههای دهگانهای است که آنرا از دولتهای ماقبل مدرن تمیز میدهد. در این میان، مشروطیت یکی از ویژگیهای اساسی دولت ...
بیشتر
جمهوری اسلامی ایران حکومتی با ویژگیهای منحصربهفرد در دوران کنونی است که در خصوص تطبیق شاخصههای آن با بایستههای دولت مدرن تشتت آرا فراوانی وجود دارد. دولت مدرن که خواستگاهی در تاریخ مغربزمین دارد، دارای مشخصههای دهگانهای است که آنرا از دولتهای ماقبل مدرن تمیز میدهد. در این میان، مشروطیت یکی از ویژگیهای اساسی دولت مدرن است که بهمعنای تقید ساختار قدرت به قانون اساسی است. بر این مبنا، نظریه دولت مشروطه تأکید میکند که دولت اساساً پاسدار و نگهبان نظم مبتنی بر قانون اساسی است و ساختار قدرت در همه ابعادش باید مبتنی و محدود بر قانون اساسی باشد. این مقاله میکوشد تا با نظری بر معیار مشروطیت در بین ویژگیهای دولت مدرن، بافت قدرت سیاسی و دولت را در جمهوری اسلامی ایران از این منظر مورد نقد و بررسی قرار دهد و چنین نتیجهگیری کند که هر چند که در مواردی چون: ساختار نمایندگی، تفکیک قوا، حاکمیت قانون و فرایند تأمین امنیت قضایی جمهوری اسلامی ایران، ریشههایی از تکوین ساختار حکومت بر مبنای قانون اساسی وجود دارد، اما با اندکی تأمل در برخی از اصول موجود در خود قانون اساسی و همچنین تعمق در برخی از رویههای عملی، مشاهده میشود که در بافت حکومتداری جامعه ایرانی ابهامات و عدولهایی از معیار مشروطیت رخ داده است.
سیدشمس الدّین صادقی؛ مسعود نادری
چکیده
پس از جنگ دوم جهانی، آنچه که مُولدِ امنیت تلقی میشد، وجود ظرفیت بالای نظامی بود. با فروپاشی شوروی سطوح گوناگونی از امنیت ظهور یافتند که دیگر مطالعات امنیتی را تنها به بُعد نظامی تقلیل نمیدادند. امروزه موضوعات متعدد امنیت در جهان معاصر جایگاه قابل توجهی را دارا هستند و در طول سالهای اخیر بهشکل قابل توجهی مورد توجه ...
بیشتر
پس از جنگ دوم جهانی، آنچه که مُولدِ امنیت تلقی میشد، وجود ظرفیت بالای نظامی بود. با فروپاشی شوروی سطوح گوناگونی از امنیت ظهور یافتند که دیگر مطالعات امنیتی را تنها به بُعد نظامی تقلیل نمیدادند. امروزه موضوعات متعدد امنیت در جهان معاصر جایگاه قابل توجهی را دارا هستند و در طول سالهای اخیر بهشکل قابل توجهی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفتهاند. برای فهم موضوع امنیت و اقدام در جهت تامین آن باید نگاه متکثری به امنیت داشت؛ که این مهم با تمرکزی همه جانبه بر جوانب متکثر امنیتی میسر میشود. از همینرو هدف این پژوهش، پردازش مهمترین چالشهای امنیتی پیشروی جمهوری اسلامی ایران در قرن 21 است. همچنین روش تحقیق در پژوهش حاضر، بر اساس پارادیم اثباتی و رویکردی تبیینی-تحلیلیِ مکتب کپنهاگ و دید موسع آن بوده و از این طریق به ارزیابی این چالشها و نحوه اثرگذاری آنها پرداخته است. یافتههای موجود نشان از آن دارد، که جمهوری اسلامی ایران در عصر کنونی با انواعی از چالشهای امنیتی در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی مواجه است که حل آنها، نیازمند راهکارهای عاجلی توسط دولتمردان و سیاستگذاران است.