حمیدرضا رحمانی زاده دهکردی
چکیده
هدف نخست نگارنده در این مقاله، آن است که اهمیت نظری استدلالهایی را نشان دهد که له و علیه رابطهی فضای مجازی و دموکراسی مطرح شدهاند. هدف بعدی و مهمتر آن است که نشان دهد چرا هر دوِ این نگرشها مسیر نادرستی را پیمودهاند؛ بدین معنا که بهجای آنکه به ساختارهای اجتماعی و سیاسی جامعه نگاه کنند و محدودیت و بسط قدرت دموکراسی یا ...
بیشتر
هدف نخست نگارنده در این مقاله، آن است که اهمیت نظری استدلالهایی را نشان دهد که له و علیه رابطهی فضای مجازی و دموکراسی مطرح شدهاند. هدف بعدی و مهمتر آن است که نشان دهد چرا هر دوِ این نگرشها مسیر نادرستی را پیمودهاند؛ بدین معنا که بهجای آنکه به ساختارهای اجتماعی و سیاسی جامعه نگاه کنند و محدودیت و بسط قدرت دموکراسی یا دولت را با توجه به آنها توضیح دهند، وجه مستقل و علیحدهای برای فضای مجازی در نظر گرفتهاند و بدینسان، قادر به فهم همه جانبه و عمیق عوامل عینی محدود کنندهی قدرت دولت و بسط دهندهی قدرت اجتماعی نشدهاند. در قسمت دوم مقاله به سویههای غیردموکراتیک فضای مجازی پرداختهایم. این قسمت از اینجهت اهمیت دارد که ایدههایی را بیان میکند که خلاف نگرش کلی و متعارف؛ یعنی سودمندی فضای مجازی برای دموکراسی است و از این لحاظ وجه افتراقی وافزایشی مهمی در این حوزه دارد. ما به نقد این نوع نگاه نیز پرداختهایم و خاطر نشان کردهایم که عدم تحقق «امر سیاسی» در جوامع اقتدارگرا، نه ناشی از خصلتهای به اصطلاح ذاتی و مستقل فضای مجازی، بلکه برآمده از عدم شکلگیری نهادها، انجمنها و عرصههای عمومی عینی در جامعه است و از سوی دیگر استفاده [یا سوءاستفادهی] دولت از این ابزار، ناشی از ماهیت و کارویژههای این دستگاه سیاسی و نیز بستر اجتماعی و اقتصادی خاصی است که دولت از آن برخاسته است.