سمیه حمیدی؛ هاشم قادری
چکیده
نظرورزی در خصوص مفهوم دولت، پیشینه عمیقی در تاریخ اندیشه سیاسی مغرب زمین دارد. هرچند در این زمینه در یونان باستان مطالعات مختصر و حاشیهای صورت گرفت اما پس از رنسانس شاهد توجه بیشتر به مفهوم دولت و مختصات آن هستیم. آلمان قرن هجدهم یکی از مهمترین عرصههای اندیشهورزی پیرامون این مفهوم است. شوپنهاور به عنوان یکی از متفکرین آن و معاصر ...
بیشتر
نظرورزی در خصوص مفهوم دولت، پیشینه عمیقی در تاریخ اندیشه سیاسی مغرب زمین دارد. هرچند در این زمینه در یونان باستان مطالعات مختصر و حاشیهای صورت گرفت اما پس از رنسانس شاهد توجه بیشتر به مفهوم دولت و مختصات آن هستیم. آلمان قرن هجدهم یکی از مهمترین عرصههای اندیشهورزی پیرامون این مفهوم است. شوپنهاور به عنوان یکی از متفکرین آن و معاصر هگل، در خلال مباحث خود به مسأله دولت نیز توجه نموده است. مساله این پژوهش، چیستی دولت در اندیشه سیاسی شوپنهاور است. فرضیه این نوشتار آن است که نظریه دولت شوپنهاور در مقام مخالف سرسخت اندیشه هگل، از یک سو در رد دولت کلگرا و آرمانی هگلی و از سوی دیگر مبتنی بر حاکمیت مفهوم شر و نحوه نگرش به متافیزیک در دستگاه فلسفیاش، سرشتی حداقلی و وجهی محافظ به خود میگیرد.
جامعه شناسی سیاسی
نجات محمدی فر؛ احسان کاظمی
چکیده
تصور دولت به عنوان یک نهاد قدرتمند و فراگیر که به طور مؤثر یک حوزه ژئوپلیتیکی را کنترل میکند، نقش اساسی این نهاد در گفتمان توسعه را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی دولت به عنوان پایه اصلی نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تصور شود، نقش نمایندگی آن قابل توجه است. امروزه بسیاری از اندیشمندان و سازمانهای بینالمللی بر این باورند که دولت ...
بیشتر
تصور دولت به عنوان یک نهاد قدرتمند و فراگیر که به طور مؤثر یک حوزه ژئوپلیتیکی را کنترل میکند، نقش اساسی این نهاد در گفتمان توسعه را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی دولت به عنوان پایه اصلی نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تصور شود، نقش نمایندگی آن قابل توجه است. امروزه بسیاری از اندیشمندان و سازمانهای بینالمللی بر این باورند که دولت کماکان نقش اساسی را در پیشبرد فرایند توسعه و کاهش فقر ایفا میکند. اما مسئله اساسی این است که برخی دولتها یا فاقد ظرفیتهای لازم برای این اهداف بودهاند یا اساساً تمایل و ارادۀ سیاسی لازم را برای پیشبرد این اهداف نداشتهاند. در ادبیات سیاسی، برخی از اندیشمندان چنین دولتهایی را دولتهای شکننده مینامند. بر این اساس، سوأل اصلی پژوهش حاضر این است که معیارهای ارزیابی ظرفیت و تمایل دولت شکننده در برنامهریزی توسعهای و کاهش فقر کدامند؟ روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش مرور نظاممند و گردآوری اطلاعات با استفاده از ابزار کتابخانهای و منابع اینترنتی انجام شده است. چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای دیدگاه تورس و اندرسون است. بر اساس نتایج پژوهش اگر دولتهای شکننده برنامهریزی ظرفیتهای توسعهای (مبانی اقتدار دولتی، اعمال مؤثر قدرت سیاسی، صلاحیت در مدیریت اقتصاد کلان و ظرفیت اداری برای اجرا) و تمایل و اراده سیاسی خود (تعهد سیاسی برای کاهش فقر و ارائه خدمات فراگیر) را برای پیشبرد فرایند توسعه و کاهش فقر در دستور کار قرار دهند میتوانند مسیر خود را برای تیدیل شدن به یک دولت پایدار هموار سازند.
همایون حبیبی؛ خدایار سعیدوزیری
چکیده
فناوریها همواره در حال پیشرفت و توسعه هستند و بالطبع این پیشرفت ابعاد گوناگونی از زندگی اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. اما برخی از این تحولات آثاری عمیقتر بهجای میگذارند؛ همانند اینترنت که امروز میتوان تاریخ جهان را به دنیای پیش و پس از اینترنت تقسیم کرد. ازجمله دیگر پدیدههای نوظهور که میتوان گفت آغازی بر چنین تحولی ...
بیشتر
فناوریها همواره در حال پیشرفت و توسعه هستند و بالطبع این پیشرفت ابعاد گوناگونی از زندگی اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. اما برخی از این تحولات آثاری عمیقتر بهجای میگذارند؛ همانند اینترنت که امروز میتوان تاریخ جهان را به دنیای پیش و پس از اینترنت تقسیم کرد. ازجمله دیگر پدیدههای نوظهور که میتوان گفت آغازی بر چنین تحولی است، ایجاد فناوری بلاک چین است که شاید بتوان آن را نقطه عطفی در تحول حاکمیتها در معنای انحصاری آن،که به نام حاکمیت وستفالیایی شناخته میشوند، دانست؛ چراکه آنچه یک جامعه را به حفظ و تقویت حاکمیت تشویق میکند، نیاز به محوری برای ایجاد اعتماد عمومی، تضمین قراردادهای اجتماعی و تنظیم روابط در جامعه است. بلاک چین با بستر مطمئن و قابلاعتمادی که فراهم آورده و درعینحال بسیاری از مخاطرات و محدودیتهای حاکمیتها، مانند گرفتار شدن در دیکتاتوری و تحدید آزادیها را نیز ندارد، جایگزینی جذاب برای بسیاری از خدماتی تلقی میگردد که تا امروز بدیلی جز حاکمیت انحصاری برای آن وجود نداشته است. بدین ترتیب با گسترش روابط اجتماعی مبتنی بر بلاکچین نیاز به دولت کاهشیافته و این امر حاکمیتها را کمرنگتر و کوچکتر خواهد کرد. حال سؤال اصلی آن است که این تأثیرگذاری تا چه حد حاکمیتهای وستفالیایی را تحت تأثیر قرار خواهد داد یا تضعیف مینماید که در این مقاله نحوه و نوع این تأثیرگذاری را موردبررسی قراردادیم و درنهایت، به نظر میرسد هرچند راه درازی در پیش است تا بتوان از کنار رفتن حاکمیت وستفالیایی سخن گفت، اما گامهایی جدی در این مسیر برداشتهشده است.
وحید سینائی؛ ابوالقاسم شهریاری
چکیده
وقوع جنگ جهانی دوم و اشغال ایران بهبهانه حضور نیروهای آلمانی، پیامدهای ناگواری داشت. پایان دولت رضاشاهی بهمعنای شروع دوره جدیدی بود که در آن دیگر از اقتدار مطلق خبری نبود. وخیمتر شدن شرایط کشور، متفکران ایرانی را به تأمل درباره ایران برای دوران پسارضاشاه برانگیخت. یکی از آنها احمد کسروی بود. او باتوجه به حضور چندین سالهاش ...
بیشتر
وقوع جنگ جهانی دوم و اشغال ایران بهبهانه حضور نیروهای آلمانی، پیامدهای ناگواری داشت. پایان دولت رضاشاهی بهمعنای شروع دوره جدیدی بود که در آن دیگر از اقتدار مطلق خبری نبود. وخیمتر شدن شرایط کشور، متفکران ایرانی را به تأمل درباره ایران برای دوران پسارضاشاه برانگیخت. یکی از آنها احمد کسروی بود. او باتوجه به حضور چندین سالهاش در عرصه سیاست ایران و تجربههای زیستهاش، به بازسازی نظریه دولت در دوران پس از رضاشاه دست یازید. از اینرو پرسش این مقاله، چیستی مختصات دولت پسارضاشاهی در اندیشه کسروی است. برای پاسخ به این پرسش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، نوشتههای کسروی در بازه زمانی 1321 تا 1324 مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که کسروی با در نظر گرفتن شرایط موجود با رویکردی واقعگرایانه، دولتی نخبهگرا را برگزیده و با یادآوری آنچه در مشروطه و دوره رضاشاه روی داده بود بیطرفی در روابط خارجی، شکلدهی به ارتشی مستقل، تلاش برای آگاهسازی مردم و در نظر گرفتن شرایط فرهنگی ایران در قانونگذاری را از وظایف این دولت نخبهگرا میداند.
اندیشه سیاسی
محمد امیر احمدزاده؛ فرهاد برادرشاد
چکیده
در هنگامه تحولات دوره مشروطه، نیروی جدیدی ظهور کرد که هم در بیداری مردم، آشنایی با غرب و نشر مطبوعات نقش داشت و هم برای برونرفت از بنبستهای پیشرو اندیشه داشت. روشنفکران ایرانی از طریق آشنایی با اندیشههای دنیای جدید به درک عقبماندگی ایران نائلآمده و با طرح و نشر مسائل جدید در جامعه ایران، قطبهای مختلف فکری ...
بیشتر
در هنگامه تحولات دوره مشروطه، نیروی جدیدی ظهور کرد که هم در بیداری مردم، آشنایی با غرب و نشر مطبوعات نقش داشت و هم برای برونرفت از بنبستهای پیشرو اندیشه داشت. روشنفکران ایرانی از طریق آشنایی با اندیشههای دنیای جدید به درک عقبماندگی ایران نائلآمده و با طرح و نشر مسائل جدید در جامعه ایران، قطبهای مختلف فکری را بنیان نهادند که به آمیزش و حتی تقابل سنت و تجدد انجامید. شناختشناسی اصلاحات و تشریح این خوانش جدید از اندیشه به تحقق پیششرطی مهم متوقف است و آن شناخت روشنفکران و مؤلفههای بنیادی اندیشه ایشان است. این پژوهش، با رویکرد اندیشه نگر و روش تحلیل محتوای اسنادی به بازخوانی نیت مند آثار افراسیاب آزاد، مؤسس حزب خدا و روشنفکر سنتگرای دوره مشروطه و پهلوی میپردازد و با سنجش آن از طریق منطق رهیافت زمینه گرای اسکینر، در پی پاسخ به این پرسش محوری است که جایگاه ناسیونالیسم در آثار افراسیاب آزاد و دگردیسی آن در قیاس با همفکران و همعصرانش چگونه برآورد میشود و این جریان چه کمکی به استقرار دولت پهلوی میکند. اندیشههای آزاد، در متن اندیشه نوگرایی متفکران همعصرش مورد ارزیابی قرار میگیرد. یافتههای پژوهش درصدد اثبات این فرضیه است که همراهی روشنفکرانی از طیف فکری افراسیاب آزاد منجر به گسترش پذیرش گفتمان ناسیونالیسم اقتدارگرا و تئوریزه شدن مشروعیت دولت پهلوی اول گردید. با تقلیل در مؤلفههای متجددانه در نزد آزاد در فضای انسداد سیاسی و فکری عصر رضاشاهی، مواضع اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار وی اُفول کرد.