جامعه شناسی سیاسی
سجاد ستاری
چکیده
نویسنده با ارائه تعریفی جدید و مجدد از «اوتوریته» (بر پایۀ سه مفهوم «هژمونی، کنترل اجتماعی و بازتولید»)، تأثیر شکلگیری وضعیت استثناء جبری در ایران بر آن را شرح میدهد.[1] استدلال وی آن است که به موازات حرکت تدریجی جامعه ایران بهسوی یک وضعیت استثناء جبری، و بر اثر (نخست؛ «دگرگونی ریشههای اقتصادی طبقات» و دوّم؛ «تحوّل ...
بیشتر
نویسنده با ارائه تعریفی جدید و مجدد از «اوتوریته» (بر پایۀ سه مفهوم «هژمونی، کنترل اجتماعی و بازتولید»)، تأثیر شکلگیری وضعیت استثناء جبری در ایران بر آن را شرح میدهد.[1] استدلال وی آن است که به موازات حرکت تدریجی جامعه ایران بهسوی یک وضعیت استثناء جبری، و بر اثر (نخست؛ «دگرگونی ریشههای اقتصادی طبقات» و دوّم؛ «تحوّل یوتوپیا و سیاست زندگی طبقاتی»)، جامعه وارد فرایند مداوم بازآفرینی و خلق یک وضعیت وجودی نو با خصلت «خوداتکایی و خودگردانی» میشود. نویسنده این وضعیت وجودیِ درحال ایجاد در ایران را «تکوین جامعۀ پسااوتوریته شرقی» مینامد و سهپایۀ اصلی آن را (نخست؛ «شکلگیری یک ضدّالاهیات سیاسی در جامعه با اتکاء به مفهوم الاهیاتی وضع بیگناهی»، دوّم؛ «یأس از امکانیّت انقلاب سیاسی یا هراس جمعی از عواقب آن» و سوّم؛ «گرایش فزاینده به انقلاب روزمرۀ اجتماعی به مثابۀ بدیلی اضطراری برای انقلاب سیاسی) میداند. از دید وی، در فرایند تکوین جامعه پسااوتوریته شرقی، نوعی «زایش طبقاتی جدید» رخ میدهد و به «تولّد یک طبقه اجتماعی خودآیین» و «آغاز خودآیینی طبقاتی در تاریخ ایران» میانجامد. به زعم نویسنده، طبقۀ جدید خودآیین سهپایۀ اصلی جامعه پسااوتوریته شرقی را بیش از پیش بسط میدهد و بدین سان، وضعیت خاصّی در جامعه ایران پدیدار میشود که نویسنده آن را «جامعه واحد با دو قلمرو اجتماعی متعارض» (نخست؛ «قلمرو اجتماعی اوتوریته» و دوّم؛ «قلمرو اجتماعی ضدّاوتوریته») مینامد. با گذشت زمان و بهویژه بر اثر تحوّل نسلی رهبران، تعارض میان این دو قلمرو اجتماعی بر سر «نظم، منافع و بقاء» شدّت مییابد و زمینه برای آغاز یک دیالکتیک فراگیر در جامعه هموار میشود. نویسنده این رخداد خاصّ را «دیالکتیک اوتوریتهگرایی اجتماعی رسمی با ضدّاوتوریتهگرایی اجتماعی غیررسمی» مینامد و سنتز تدریجی آن را بروز «بحران پراکسیس دوسویۀ نخبگان قدرت و نیروهای اجتماعی در جامعه» میداند.[1]. این مقاله، امتداد مقاله «قدرت و وضعیت استثناء جبری در ایران؛ شالوده و شرایط امکان» (ستاری 1401) است.