علی مختاری؛ رضا دهبانی پور
چکیده
تا قبل از انقلاب 2011، پژوهشگران مناسبات دولت و جامعه مصر را در عصر جهانیشدن تهی از تأثیرگذاری ارزیابی میکردند و هرگونه تغییر و تحول را غیرممکن میدانستند، اما جنبشهای مردمی در خاورمیانه و سقوط آسان حکومتها نشان داد، رابطه دولت و جامعه منفعلانه نبوده است. این پژوهش با تمرکز بر این پرسشها که «چرا و چگونه رابطه دولت ـ ...
بیشتر
تا قبل از انقلاب 2011، پژوهشگران مناسبات دولت و جامعه مصر را در عصر جهانیشدن تهی از تأثیرگذاری ارزیابی میکردند و هرگونه تغییر و تحول را غیرممکن میدانستند، اما جنبشهای مردمی در خاورمیانه و سقوط آسان حکومتها نشان داد، رابطه دولت و جامعه منفعلانه نبوده است. این پژوهش با تمرکز بر این پرسشها که «چرا و چگونه رابطه دولت ـ جامعه در مصر که بر هژمونی اقتدارگرایی مبتنی بوده است، دچار گسست و بحران شد؟ و نیز نحوه مواجهه دولت با تغییر و تحول جامعه مدنی چگونه بوده است؟» میکوشد روابط دولت و جامعه را بازبینی کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد، اگرچه نحوه مواجهه دولت با جهانیشدن ناقص و تقلیلگرایانه بوده است، اما کاهش کنترل دولت بر اقتصاد، کاهش خدمات به جامعه و افزایش بحرانهای نابرابری، شکاف طبقاتی، بیکاری و تورم را سبب شده است. از دسترفتن عوامل هژمونی دولت به پیدایش سوژههای سیاسی ناراضی و طغیانگر منجر شد و دولت در برابر این وضعیت بر کارکردهای سرکوبگرایانه، غیرایدئولوژیک و غیردموکراتیک خود اصرار ورزید. دولت با ضعف در بازتولید قدرت خود در جامعه مدنی و ناتوانی در درک تغییر شاکله حسی و رفتاری سوژه در مواجهه با جنبش آنی مردم شکست خورد و نیروهای اجتماعی ـ سیاسی جامعه با کمک امکانات رسانهای جدید، حکومت را برکنار کردند.