ابراهیم التجائی
چکیده
در میان طیف گسترده دیدگاههای موجود در خصوص نقش دولت در اقتصاد، یک دیدگاه میانه مهمترین اولویت دولت در اقتصاد را ایجاد زیربناهای نهادی معرفی میکند. این نقش مهم دولت در کشورهای در حال توسعه و بهویژه کشورهای وابسته به درآمدهای نفتی، بسیار حیاتیتر از کشورهای توسعه یافته است. در ایران آغاز سده چهاردهم ﻫ.ش بسیاری از موانع رشد بهوضوح ...
بیشتر
در میان طیف گسترده دیدگاههای موجود در خصوص نقش دولت در اقتصاد، یک دیدگاه میانه مهمترین اولویت دولت در اقتصاد را ایجاد زیربناهای نهادی معرفی میکند. این نقش مهم دولت در کشورهای در حال توسعه و بهویژه کشورهای وابسته به درآمدهای نفتی، بسیار حیاتیتر از کشورهای توسعه یافته است. در ایران آغاز سده چهاردهم ﻫ.ش بسیاری از موانع رشد بهوضوح قابل مشاهده است. مهمترین آنها ضعف چارچوبهای نهادی مناسب برای کارکرد بازارها و بخش خصوصی در محدوده آنها است. در این مقاله نقش دولت در ایجاد این زیربناهای نهادی در حدود چهار دهه از نیمه نخست سده یاد شده مورد بررسی قرار میگیرد. بررسیها نشان میدهد که پس از تلاشهای نسبتاً نافرجام، منقطع و پراکنده برخی سیاستمداران در سده سیزدهم ﻫ.ش، در دو دهه نخست سده چهاردهم، اراده معطوف به قدرت از سوی حکومت بهمنظور نوسازی شکل گرفت و ایجاد نهادهای جدید از سطح پایتخت به سطح ملی بسط و گسترش یافت. در سه دهه بعدی، توجه دولت به اقدامات نهادی اقتصادی جدید معطوف شد. از میان این اقدامات، شش اقدام تأسیس سازمان برنامه، ملی شدن صنعت نفت، اصلاحات ارضی، تأسیس صندوق تجدید ارزیابی ذخایر ارزی و بانکهای تخصصی، تأسیس بانک مرکزی و سازمان بورس اوراق بهادار تهران و اجرای پنج برنامه عمرانی و اقتصادی اهمیت بهسزایی دارند و هر یک آثار قابل ملاحظهای بر اقتصاد ایران بهجا گذاشتند.