اندیشه سیاسی
سجاد چیت فروش
چکیده
دولت مدرن ازجمله نهادهای سیاسی کلانی است که تمامی ابعاد زندگی انسانها را در برگرفته است. این نهاد علیرغم وجوه مفید خود برگرفته از مبانی است که ممکن است در تعامل بین خود و انسان، موجب کاهش آزادی انسان شده و درنهایت مانع رشد تفکر و انکشاف ذات واقعی انسانها شود. تجربه تاریخی کشورهای غربی و در ادامه گسترش این تفکر به سایر کشورها، موجب ...
بیشتر
دولت مدرن ازجمله نهادهای سیاسی کلانی است که تمامی ابعاد زندگی انسانها را در برگرفته است. این نهاد علیرغم وجوه مفید خود برگرفته از مبانی است که ممکن است در تعامل بین خود و انسان، موجب کاهش آزادی انسان شده و درنهایت مانع رشد تفکر و انکشاف ذات واقعی انسانها شود. تجربه تاریخی کشورهای غربی و در ادامه گسترش این تفکر به سایر کشورها، موجب شده تا بسیاری از متفکران بر آن باشند تا با بررسی نقادانه وجوه مختلف آن، جهت اصلاح و تکامل آن به نظریهسازی بپردازند. ازجمله مهمترین منتقدان و نظریهپردازان دولت مدرن که با رویکردی انسان گرایانه بدان توجه داشته، هانا آرنت اگزیستانس است. در پژوهش حاضر بر آنیم تا با استفاده از اندیشه آرنت بهنقد این نهاد گسترده و مهم بپردازیم. در این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی و محور قرار دادن نظریه دولت مدرن بهعنوان چارچوب پژوهش، بهنقد نظامهای سیاسی مدرن بپردازیم. یافتههای پژوهش مبتنی بر آموزههای آرنت نشان میدهد که فلسفه مدرن منجر به تفکیک الهیات از طبیعت، گسترش پوزیتیویسم و رشد یک نوع فردگرایی مفرط شده که درنتیجه آن دولت دچار یک نوع دیوانسالاری گسترده و خشن و غلبه اقتصاد بر وجوه سیاسی و فرهنگی انسان شده است. ازاینرو آرنت بهعنوان پیشنهاد جایگزین معتقد است که تنها راه اصلاح این نهاد گسترده، ناکارآمد و غیرانسانی، اصلاح تدریجی تعاملات مردم در سپهر عمومی و بهرهگیری از نظریههایی همچون شورا در ساختارهای سیاسی است.
اندیشه سیاسی
علی بابایی؛ کمال پولادی
چکیده
بررسی جایگاه ویژه میرزا تقیخان امیرکبیر در تاریخ معاصر ایران نیازمند توجه به دریافت وی از «چهره ژانوسی مدرنیته» است. به اعتبار جامعهشناسی تاریخی، مدرنیته دارای ماهیتی دوگانه و در پیوند باهم است که وجه اثباتی، تمدنی و یا objective آن بر توسعه و پیشرفت عناصر تمدنی، اقتصادی، علمی و فنی تأکید دارد و وجه انفسی، ذهنی و subjective ...
بیشتر
بررسی جایگاه ویژه میرزا تقیخان امیرکبیر در تاریخ معاصر ایران نیازمند توجه به دریافت وی از «چهره ژانوسی مدرنیته» است. به اعتبار جامعهشناسی تاریخی، مدرنیته دارای ماهیتی دوگانه و در پیوند باهم است که وجه اثباتی، تمدنی و یا objective آن بر توسعه و پیشرفت عناصر تمدنی، اقتصادی، علمی و فنی تأکید دارد و وجه انفسی، ذهنی و subjective آن بر اهمیت دستاوردهای فرهنگی، آزادی نوع بشر، برابری، دموکراسی، کثرتگرایی و قانون که در زبان فلسفی کانت و هگل در مفهوم «عقل خود بنیاد» تجلییافته؛ متناظر است. در این مقاله بر آنیم تا دریابیم امیرکبیر بهعنوان اصلاحطلب بزرگ جامعه ما چگونه به ارتباط عناصر ذوالوجهی مدرنیته اندیشیده است. آیا امیرکبیر فقط بر وجه اثباتی و صنعتی مدرنیته ایمان پیداکرده است، یا اینکه به اهمیت وجوه فرهنگی آن ازجمله «قانون» نیز آگاهی یافته است؟ زمامداری امیرکبیر با شروع پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار در 1230 هجری شمسی با تحولاتی گسترده همراه است فرضیه ما این است که تأکید امیرکبیر بر «خیال کنسطیطوسیون» درک درست وی از ضرورت بهکارگیری دستاوردهای دوگانه مدرنیته را نشان میدهد. بر این اساس جایگاه «قانون»در منظومه فکری و عملی وی را موردبررسی انتقادی قرار دادهایم.
اندیشه سیاسی
محمد امیر احمدزاده؛ فرهاد برادرشاد
چکیده
در هنگامه تحولات دوره مشروطه، نیروی جدیدی ظهور کرد که هم در بیداری مردم، آشنایی با غرب و نشر مطبوعات نقش داشت و هم برای برونرفت از بنبستهای پیشرو اندیشه داشت. روشنفکران ایرانی از طریق آشنایی با اندیشههای دنیای جدید به درک عقبماندگی ایران نائلآمده و با طرح و نشر مسائل جدید در جامعه ایران، قطبهای مختلف فکری ...
بیشتر
در هنگامه تحولات دوره مشروطه، نیروی جدیدی ظهور کرد که هم در بیداری مردم، آشنایی با غرب و نشر مطبوعات نقش داشت و هم برای برونرفت از بنبستهای پیشرو اندیشه داشت. روشنفکران ایرانی از طریق آشنایی با اندیشههای دنیای جدید به درک عقبماندگی ایران نائلآمده و با طرح و نشر مسائل جدید در جامعه ایران، قطبهای مختلف فکری را بنیان نهادند که به آمیزش و حتی تقابل سنت و تجدد انجامید. شناختشناسی اصلاحات و تشریح این خوانش جدید از اندیشه به تحقق پیششرطی مهم متوقف است و آن شناخت روشنفکران و مؤلفههای بنیادی اندیشه ایشان است. این پژوهش، با رویکرد اندیشه نگر و روش تحلیل محتوای اسنادی به بازخوانی نیت مند آثار افراسیاب آزاد، مؤسس حزب خدا و روشنفکر سنتگرای دوره مشروطه و پهلوی میپردازد و با سنجش آن از طریق منطق رهیافت زمینه گرای اسکینر، در پی پاسخ به این پرسش محوری است که جایگاه ناسیونالیسم در آثار افراسیاب آزاد و دگردیسی آن در قیاس با همفکران و همعصرانش چگونه برآورد میشود و این جریان چه کمکی به استقرار دولت پهلوی میکند. اندیشههای آزاد، در متن اندیشه نوگرایی متفکران همعصرش مورد ارزیابی قرار میگیرد. یافتههای پژوهش درصدد اثبات این فرضیه است که همراهی روشنفکرانی از طیف فکری افراسیاب آزاد منجر به گسترش پذیرش گفتمان ناسیونالیسم اقتدارگرا و تئوریزه شدن مشروعیت دولت پهلوی اول گردید. با تقلیل در مؤلفههای متجددانه در نزد آزاد در فضای انسداد سیاسی و فکری عصر رضاشاهی، مواضع اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار وی اُفول کرد.