مهدی عباسی شاهکوه
چکیده
مقالهی حاضر با بهرهگیری از روش جامعه شناسی تاریخی و جامعه شناسی معرفت تلاش میکند به روابط قدرت میان جامعه و دولت در ایران پیش از ظهور دولت پهلوی بپردازد. سروران اجتماعی قدرتمند نظیر خاندان سلطنتی و منسوبین آنها، روحانیون، بزرگ مالکان زمیندار، تجار و بازاریان و در نهایت رؤسای ایلات و خوانین محلی که از توان کنترل و تنظیم بسیار ...
بیشتر
مقالهی حاضر با بهرهگیری از روش جامعه شناسی تاریخی و جامعه شناسی معرفت تلاش میکند به روابط قدرت میان جامعه و دولت در ایران پیش از ظهور دولت پهلوی بپردازد. سروران اجتماعی قدرتمند نظیر خاندان سلطنتی و منسوبین آنها، روحانیون، بزرگ مالکان زمیندار، تجار و بازاریان و در نهایت رؤسای ایلات و خوانین محلی که از توان کنترل و تنظیم بسیار بالایی در جامعه برخوردار بودند، جامعه ایران را تارمانند ساخته بودند. قدرت سران جامعه موجب میشد تا دولت نتواند خواستهای اصلاحی و سیاستهای خود را به دلخواه انجام دهد. کشمکش دائمی میان دولت و جامعه سبب اتخاذ شیوههایی برای رسیدن به «سازش» از سوی حکومت میشد. «تشویق نزاع» در جامعه شبکهای راهکار دیگر دولت برای غلبه بر این ناتوانی بوده است. این نوشتار بر اساس الگوی نظری میگدال، به تحلیل ساختار جامعهی ایرانی و قدرت دولت پیشامدرن از دوران صفویه تا ابتدای عصر مشروطه میپردازد و در پی پاسخی برای این پرسش است: «مناسبات قدرت میان دولت و جامعه در ایران پیشامدرن از چه الگویی پیروی میکرد؟» هدف از این پژوهش بررسی جامعهشناختی روابط قدرت حکومتها با نیروهای اجتماعی از منظری تاریخی است تا از این طریق بتوان به فهم چرایی مسألهی ضعف قدرت سیاسی دولت مدرن در ایران نایل آمد. در این نوشتار نتایج حاصله از نوعی تقابل و ستیز در روابط حکومتها و نیروهای اجتماعی حکایت داشت که در آن حکومت مستهلک و فرسوده شده و جامعه شبکهای در تلاش برای حفظ بقاء خود از شر دولت و رقیبان اجتماعی به سر میبرد.