مسعود غفاری؛ فریبا ترجمان
چکیده
در زمینهی نقش دولت در توسعه دیدگاههای مطرح شده بهطور کلی به دو دسته قابل تقسیماند. کسانیکه برای دولت قائل به نقش حداقلی هستند و تاکید بر جامعه و نقش آن دارند و کسانیکه برای دولت نقش حداکثری قائل هستند و دولت را کارگزار اصلیِ توسعه میدانند. «پیتر اونز» در دسته دوم قرار میگیرد و مفهوم دولت ناکارآمد را در مقابل دولت کارآمد ...
بیشتر
در زمینهی نقش دولت در توسعه دیدگاههای مطرح شده بهطور کلی به دو دسته قابل تقسیماند. کسانیکه برای دولت قائل به نقش حداقلی هستند و تاکید بر جامعه و نقش آن دارند و کسانیکه برای دولت نقش حداکثری قائل هستند و دولت را کارگزار اصلیِ توسعه میدانند. «پیتر اونز» در دسته دوم قرار میگیرد و مفهوم دولت ناکارآمد را در مقابل دولت کارآمد معرفی میکند. از زمان شکلگیری دولتِ مدرن در ایران و توسعهی بوروکراسی شاهدِ ناکارآمدی آن بودهایم؛ تداوم این مسئله به ناکارمدی دولت، خروج نیروهای متخصص از کشور و تعمیق توسعه نیافتگی کشور انجامیده است. پژوهشِ حاضر تلاش دارد تا رابطهی بوروکراسی ناکارآمد و خروج نیروهای متخصص از ایران در دولت نهم و دهم در قالب این فرضیه که ناکارآمدی بوروکراتیک در ایران از عوامل تاثیرگذار بر خروج نیروهای متخصص است؛ مورد بررسی قرار دهد. در این راستا تاکید بر بوروکراسی کارآمد و انطباق آن با بوروکراسی وبری سبب میشود تا در کنار نظریهی اونز، نظریهی بوروکراسی وبر نیز بهکار گرفته شود. در نهایت بررسی عناصر کلیدی بوروکراسی مبتنی بر اقتدار عقلانی- قانونی در ترکیب با ویژگیهای دولتهای کارآمد و ناکارآمد و نظریهی جاذبه و دافعه میتواند معیار مناسبی باشد، تا نشان دهد چگونه دولت میتواند با کاستن از نقشهای خود و جذب نیروهای متخصص و توانمند، خود را از جرگهی دولت ناکارآمد خارج و به دولت کارآمد نزدیک و به این شیوه زمینه را برای کاهش روندِ خروج نیروهای متخصص از کشور و در نهایت تحقق توسعه فراهم آورد.