رز فضلی
چکیده
جنبش طالبان در شرایط تخاصم و تخالف داخلی و خارجی مانند کودتای 28 آوریل 1978، حمله ارتش سرخ 1979 و جنگهای داخلی 1992-1994 در افغانستان در نهایت با هویتی شبهتوتالیتری در فاصله سالهای 1996 تا 2001 تلاش کرد تحت عنوان امارت اسلامی در آن کشور اعلام وجود کرده و حکومت کند. این مقاله تلاش دارد با اتکا به نظریه آلن تورن در مورد سر بر آوردن جنبشها ...
بیشتر
جنبش طالبان در شرایط تخاصم و تخالف داخلی و خارجی مانند کودتای 28 آوریل 1978، حمله ارتش سرخ 1979 و جنگهای داخلی 1992-1994 در افغانستان در نهایت با هویتی شبهتوتالیتری در فاصله سالهای 1996 تا 2001 تلاش کرد تحت عنوان امارت اسلامی در آن کشور اعلام وجود کرده و حکومت کند. این مقاله تلاش دارد با اتکا به نظریه آلن تورن در مورد سر بر آوردن جنبشها با اتکا به سه اصل تخالف، هویت و تمامیت به ظهور جنبش طالبان نظر کرده و به تحلیل تحقق اصل سوم یعنی"تمامیت" از میان این سه اصل نزد این جنبش، در قامت استقرار امارت طالبان اول بپردازد. همچنین به این پرسش پاسخ دهد که آیا این امکان وجود دارد که امارت اسلامی طالبان 1996-2001 به عنوان دولتی توتالیتر که از دل وضعیت نزاع، هویتیابی کرده است، شناخته شود؟ برای پاسخ به این مسئله به نظریه هانا آرنت در کتاب توتالیتاریسم استناد شده و برای این بررسی مقایسهای، شش شاخص از دل همان نظریه انتخاب شده است: بیشکلی، جامعه تودهای، وفاداری مطلق، ایدئولوژی و معنای مرز، رهبری تمامیتخواه و دین و مناسک. پیش از بررسی این شاخصها در مورد امارت اسلامی طالبان، کوشش شده است در مقدمه به این دو پرسش پاسخ داده شود که تا چه میزان امکان بررسی مقایسهای میان دولت در غرب و دولت در جهان اسلام وجود دارد؟ و همچنین تا چه میزان میتوان قرابتی میان حکومت اسلامی و حکومت تمامیتخواه پیدا کرد؟ چهارچوب نظریِ بهکار گرفتهشده در این پژوهش ترکیبی از نظریات آلن تورن (در فهم جنبشهای اجتماعی-سیاسی) و آراء هانا آرنت (در فهم توتالیتاریسم) است. روش پژوهش به کار گرفته شده دراین مقاله روش کتابخانهای و اسنادی است.