مهدی مرادی برلیان؛ علی اکبر گرجی ازندیانی
چکیده
آن چه در این نوشتار مطمح نظر قرار میگیرد ارائۀ خوانشی از دولت مدرن است که آن را واجد پنج بُنپاره اساسی میداند که بدون آنها هیچ فرایافت مدرنی از دولت به دست نخواهد آمد. شخصیت انتزاعی دولت، حاکمیت، سوژگی مدرن و آفرینش تبعۀ سرسپرده، گسترهمندی و بروز ارادۀ حاکمیتی در قالب قانون، شالودههای برسازنده دولت مدرن هستند. باری، این پژوهش ...
بیشتر
آن چه در این نوشتار مطمح نظر قرار میگیرد ارائۀ خوانشی از دولت مدرن است که آن را واجد پنج بُنپاره اساسی میداند که بدون آنها هیچ فرایافت مدرنی از دولت به دست نخواهد آمد. شخصیت انتزاعی دولت، حاکمیت، سوژگی مدرن و آفرینش تبعۀ سرسپرده، گسترهمندی و بروز ارادۀ حاکمیتی در قالب قانون، شالودههای برسازنده دولت مدرن هستند. باری، این پژوهش شناسههای پیشین را با هدف مشخصی مورد بررسی قرار میدهد تا بتواند این ادعا را به اثبات برساند که با وجود پیدایی چالشهای گوناگون برای این شناسهها، همچنان میتوان بر پایداری آنها در کانون دولت مدرن پای فشرد. همچنین متن پیشِرو بر آن است تا با اشاره بهگونهای آشفتگی در گفتمان علمی رایج، به این نکته دست یابد که برخی ویژگیهای برشمرده شده برای دولت مدرن در این گفتمانها در واقع ناشی از خطای یکسانسازی مفاهیم دولت و حکومت است. هدف پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانهای و کاربست روشی توصیفی و تحلیلی، پاسخ به پرسشهای زیر است: 1ـ فرایافت مدرن دولت از چه ویژگیهایی برساخته شده است؟ 2ـ آیا دولت و حکومت را میتوان پدیدههایی یکسان در نظر گرفت؟ پیامدهای اینهمانسازی میان این دو، برای فرایافت مدرن دولت چه بوده است؟ 3ـ آیا با وجود چالشهایی همانند شکلگیری اتحادیه اروپایی، حقوق بشر، پستمدرنیسم و جهانیشدن میتوان همچنان مدعی دوام و ماندگاری شناسههای دولت مدرن و خاصه ویژگی گوهری آن یعنی حاکمیت شد؟