حسین شیرازی
چکیده
اگرچه تصور غالب از مسئولیت دولت در امر سیاستگذاری در حوزههای مختلف، تعیین سیاستهای بالادستی و ریلگذاری جهت رسیدن به اهداف تعیین شده است، اما آنچه کمتر مورد توجه قرار میگیرد، اهمیت ترغیب مردم به مشارکت و برانگیختن حس مسئولیت فردی در رسیدن به اهداف کلان سیاستی میباشد. در واقع رسیدن به بسیاری از اهداف سیاستگذاری جز با مسئولیتپذیری ...
بیشتر
اگرچه تصور غالب از مسئولیت دولت در امر سیاستگذاری در حوزههای مختلف، تعیین سیاستهای بالادستی و ریلگذاری جهت رسیدن به اهداف تعیین شده است، اما آنچه کمتر مورد توجه قرار میگیرد، اهمیت ترغیب مردم به مشارکت و برانگیختن حس مسئولیت فردی در رسیدن به اهداف کلان سیاستی میباشد. در واقع رسیدن به بسیاری از اهداف سیاستگذاری جز با مسئولیتپذیری فردی شهروندان میسر نیست (و یا دستکم از مسیری کارآمد نمیگذرد). اما دولت چگونه میتواند مشارکت شهروندان را ارتقا داده و زمینه مسئولیتپذیری آنها را در جهت تحقق اهداف سیاستی فراهم سازد؟ این پژوهش استدلال مینماید که برای این منظور دولت، ناگزیر از توانمندسازی شهروندان خواهد بود. شهروندان توانمند در شرایط مختلف، توان و تمایل به اتخاذ تصمیمات بهینهای را دارند که منجر به بهبود کیفیت زندگی خود و جامعه میگردد. از اینرو مقاله، نقش سیاستگذاری تغییر رفتار را کلیدی میداند. سیاستگذاری تغییر رفتار به مداخلات دولت در زمینه توانمند ساختن شهروندان و انجام مشارکت توسط آنان اشاره دارد. سیاستگذاری تغییر رفتار با تأثیرگذاری بر باور، آگاهی و رفتار شهروندان، آنها را با سیاستهای کلان دولت همسو مینماید. بنابراین مقاله حاضر چنین استدلال مینماید که سیاستگذاری تغییر رفتار با توانمند ساختن شهروندان، زمینه مسئولیتپذیری آنان را در مسیر تحقق اهداف سیاستی کلان فراهم میسازد. از اینرو لازم است که دولت علاوه بر سیاستگذاریهای کلان در هر حوزه، سیاستگذاری تغییر رفتار برای همراه کردن مردم با اهداف آن حوزه را در دستورکار داشته باشد. در مداخلات تغییر رفتار تأکید میگردد که فرد بر مبنای تحلیل هزینه ـ فایده عمل مینماید. از اینرو در این پژوهش رهیافت انتخاب عقلایی بعنوان چارچوب نظری مورد توجه قرارگرفته است.
حسین شیرازی
چکیده
تنظیمگری بهعنوان مفهومی که از اقتصاد به سایر حوزهها اشاعه یافته به مداخلات حاکمیتی بهمنظور تحقق منافع عمومی اشاره دارد. این مقاله تمرکز مصداقی خود را بر تبلور مفهوم تنظیمگری در اصلاح رویکرد سیاستگذارانه به وضعیت کتابخانههای عمومی قرار داده است. سؤال اصلی تحقیق آنست که از منظر سیاستگذارانه و در چارچوب دوقطبی مفهومی تنظیمگری ...
بیشتر
تنظیمگری بهعنوان مفهومی که از اقتصاد به سایر حوزهها اشاعه یافته به مداخلات حاکمیتی بهمنظور تحقق منافع عمومی اشاره دارد. این مقاله تمرکز مصداقی خود را بر تبلور مفهوم تنظیمگری در اصلاح رویکرد سیاستگذارانه به وضعیت کتابخانههای عمومی قرار داده است. سؤال اصلی تحقیق آنست که از منظر سیاستگذارانه و در چارچوب دوقطبی مفهومی تنظیمگری و تصدیگری، چه نسبتی میان نهاد کتابخانههای عمومی و کتابخانههای شهرداری تهران (که مجموعهای بزرگتر از نهاد است) وجود دارد؟ در این راستا پژوهش با چارچوب نظری نهادگرایی و روش کیفی تحلیل مضمون، به بررسی چگونگی تعامل ساختاری نهاد کتابخانههای عمومی و شهرداری تهران پرداخته است. در حال حاضر، نهاد کتابخانههای عمومی هم سیاستگذار، هم مجری و هم ناظر بر کتابخانههای عمومی است. در چنین شرایطی اموری همچون دریافت مجوز و وظیفه شهرداری در پرداخت نیم درصد از درآمد خود به انجمنهای کتابخانههای عمومی که البته از پرداخت آن امتناع میورزد، به چالش جدی میان دو نهاد بدل شده است. این پژوهش استدلال مینماید که حتی به فرض تحقق خواستههای نهاد، بازهم مسئله بزرگتری برجای میماند و آن اینکه تصدیگری توسط این نهاد نمیتواند چشمانداز مطلوبی در رسیدن به اهداف ترسیم نماید. آنچه نهاد کتابخانهها دنبال میکند، دارا بودن صدها کتابخانه با هزاران کارمند اجرایی است که در اینصورت این نهاد از وظایف سیاستگذارانه و نظارتی خود باز میماند. پیشنهاد سیاستگذرانه مقاله، هماهنگ کردن شبکه یکپارچه کتابخانههای کشور، تعریف نقش و جایگاه نهادهای سیاستگذار در سطوح مختلف و تفکیک نقش سیاستگذاری از اجرا در خصوص کتابخانههای عمومی است. بدین ترتیب حرکت نهاد کتابخانههای عمومی به سمت تنظیمگری در نقش سیاستگذار و ناظر مسئول، میتواند اهداف مورد نظر را تأمین نماید. در اینصورت شهرداری در چارچوب نظام یکپارچه خدمات شهری نقش مجری سیاستهای نهاد را خواهد داشت.