حمداله اکوانی
چکیده
یکی از موضوعات قابل مطالعه در اندیشه دوره میانه اسلامی، برداشت اندیشمندان مسلمان از «امر سیاسی» است. هر برداشتی از امر سیاسی نیز متضمن تجویز گونهای خاص از الگوی دولت است. اینکه نگاه اندیشمندان مسلمان به امر سیاسی چه بوده و چه تاثیری بر الگوی دولت داشته است مسئله نوشتار حاضر است. ایضاح این موضوع با ابتنا بر بررسی روایت امر ...
بیشتر
یکی از موضوعات قابل مطالعه در اندیشه دوره میانه اسلامی، برداشت اندیشمندان مسلمان از «امر سیاسی» است. هر برداشتی از امر سیاسی نیز متضمن تجویز گونهای خاص از الگوی دولت است. اینکه نگاه اندیشمندان مسلمان به امر سیاسی چه بوده و چه تاثیری بر الگوی دولت داشته است مسئله نوشتار حاضر است. ایضاح این موضوع با ابتنا بر بررسی روایت امر سیاسی دشمن انگار در اندیشه اشمیت و اشمیتگرایان از یکسو و از طرف دیگر روایت امر سیاسی بهمثابه سامان جامعهای عاری از منازعه در آرا اندیشمندانی چون آرنت و دریدا، با استفاده از روش مقایسهای صورت میگیرد. اینکه در دو رویکرد مهم اندیشه دوره میانه اسلامی یعنی اخلاقنویسی فلسفی و اندرزنامهنویسی کدام روایت امر سیاسی برجسته است و کدام الگوی دولت از آن منتج میشود؛ هدف این مقاله است. در روایت اخلاقنویسان فلسفی، امر سیاسی بهمعنای ایجاد فضایی ارگانیکی و تعالیگرا برای ادامه کنش برخاسته از میل درونی انسانها است. «محبت» مهمترین میل درونی و رکن دستیابی به چنین جامعهای محسوب میشود. این روایت منتج به ارائه الگوی ارگانیکی دولت میشود. در روایت دوم که اندرزنامههای دوره میانه اسلامی آنرا برجسته می سازند، زیست جهان انسانها عرصه منازعه دائمی است و اوج این تعارض ساحت سیاست است. امر سیاسی در این شرایط بهمعنای تلاش حاکمان برای حفظ قدرت از گزند کشمکش «دیگران» است؛ کشمکشی که دائمی و پایانناپذیر است. روایت دوم، الگوی ابزارانگار دولت مکانیکی را برای حفظ و بسط قدرت تجویز میکند.