هادی صادقی اول؛ حسین محسنی
چکیده
از دیرباز تاکنون یکی از آرمانهای بزرگ بشریت، آرمان صلح و چگونگی تحقق آن بوده است و برای نیل به این منظور از ابزارهای مهمی چون خردگرایی، اخلاقگرایی و ارتباطات انسانی بهره گرفته شده است. در این بین پیامبران و مبلّغان دینی نیز سهم بزرگی در ترسیم منظومه صلح داشتهاند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با ایجاد دولتهای دینی یا خودشان پیگیر ...
بیشتر
از دیرباز تاکنون یکی از آرمانهای بزرگ بشریت، آرمان صلح و چگونگی تحقق آن بوده است و برای نیل به این منظور از ابزارهای مهمی چون خردگرایی، اخلاقگرایی و ارتباطات انسانی بهره گرفته شده است. در این بین پیامبران و مبلّغان دینی نیز سهم بزرگی در ترسیم منظومه صلح داشتهاند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با ایجاد دولتهای دینی یا خودشان پیگیر صلح و نوعدوستی بوده و یا با پیوند زدن دین و سیاست، حاکمان سیاسی را به سمت پرهیز از جنگ و خشونت سوق دادهاند. پرسش این است که مانی که از پیامبران ایران باستان قلمداد میشد، چگونه در گستره نظر و عمل خود بر معادله صلح و نوعدوستی در ایران باستان و در ساختار دولتهای باستانی تاکید کرده است؟ یافتههای پژوهش که به شیوه توصیفی/ تحلیلی گردآوری شده است، نشانگر آن است که مانی با تبلیغ آموزههای دینی خود، درصدد ایجاد نوعی دولت آیینی یا حاکمیت دینی است که استعاره صلح و نوعدوستی را برای انسانها تمهید نماید. مانی برای نیل به این منظور از راهکارهای مختلفی چون تعامل با سایر ادیان و نیز ترسیم زیبایی صلح و نوعدوستی با نقاشی و موسیقی بهره گرفته و حتی غایت مبارزه خیر و شر را نیز بر مبنای نوعدوستی و صلحی فضیلتمند به تصویر میکشد.
خلیل اله سردانیا؛ حسین محسنی
چکیده
روشنفکران بهمثابه یکی از مهمترین نیروهای اجتماعی تأثیرگذار بر پویشهای سیاسی و تصمیمگیری در سطح حاکمیتی هستند و بهعنوان یکی از مهمترین گروههای مرجع و صاحب نفوذ که به افکار عمومی شکل میدهند. در ایران سدهی نوزده با تلاقی تمدنی با غرب، جریان روشنفکری شکل گرفته بر تحولات سیاسی-اجتماعی ایران تأثیر گذاشت. در این پژوهش، نگارندگان ...
بیشتر
روشنفکران بهمثابه یکی از مهمترین نیروهای اجتماعی تأثیرگذار بر پویشهای سیاسی و تصمیمگیری در سطح حاکمیتی هستند و بهعنوان یکی از مهمترین گروههای مرجع و صاحب نفوذ که به افکار عمومی شکل میدهند. در ایران سدهی نوزده با تلاقی تمدنی با غرب، جریان روشنفکری شکل گرفته بر تحولات سیاسی-اجتماعی ایران تأثیر گذاشت. در این پژوهش، نگارندگان درصدد هستند که با روش تبییینی علی و از منظر جامعهشناسی معرفت و رمانتیسم، چرایی گذار روشنفکری از آرمانهای دموکراتیک به ایده دولت مقتدر در عصر مشروطه و پهلوی اول را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند. در پاسخ به این پرسش باید گفت که این دگردیسی ریشه در عوامل بسترساز سیاسی- اجتماعی عصر مشروطه همچون آنارشی و هرجومرج سیاسی، پراتوریانیسم یا تودهای شدن سیاست، بحران حاکمیت ملی، عدم تحقق اصول و باورهای دموکراتیک و خستگی و تنفر عمومی از بیثباتی سیاسی-اجتماعی است. یافتههای این تحقیق، نشان میدهند که جریان روشنفکری در همان سالهای نخستین پس از پیروزی انقلاب مشروطه به تاثیر از زمینه و بستر بحرانی جامعه، به این نتیجه رسید که در نبود دولت مقتدر بهمثابه محرک مهم برای توسعه، نه میتوان امیدوار به تحقق حاکمیت ملی بود و نه توسعه، مضافا اینکه بدون ثبات مقتدرانه، آزادی هم به آنارشیسم و حقارت ملی میانجامد.