عباس کشاورز شکری
چکیده
چکیده سوال اصلی این مقاله آن است که چرا دولت رفاهی سرمایهداری در مغربزمین از دیدگاه کلاوس افه با بحران مواجه میشود؟ روش به کار رفته در این مقاله تحلیل اسنادی است و لذا از کتب و مقالات کلاوس افه و نظریهپردازان مطرح در این حوزه برای توضیح نظرات وی استفاده شده است. از دیدگاه کلاوس افه، برخلاف دیدگاههای ساختارگرایانه و ابزارگرایانه، ...
بیشتر
چکیده سوال اصلی این مقاله آن است که چرا دولت رفاهی سرمایهداری در مغربزمین از دیدگاه کلاوس افه با بحران مواجه میشود؟ روش به کار رفته در این مقاله تحلیل اسنادی است و لذا از کتب و مقالات کلاوس افه و نظریهپردازان مطرح در این حوزه برای توضیح نظرات وی استفاده شده است. از دیدگاه کلاوس افه، برخلاف دیدگاههای ساختارگرایانه و ابزارگرایانه، دولت رفاهی سرمایهداری در مغربزمین از استقلال نسبی برخوردار است و به صورت داوری مستقل در مبارزات طبقاتی در فرآیند انباشت سرمایه ظاهر میشود. ولی کارکردهای متعارض این دولت، آن را دچار بحران میسازد. به این ترتیب دولت از یک سو نباید در فرآیند انباشت سرمایه دخالت کند، اما در عین حال باید فرآیند انباشت را تضمین کند و به تقاضاهای طبقات بورژوازی پاسخ گوید. همچنین دولت باید هزینههای عظیم بوروکراسی دولت را از فرآیند انباشت تأمین نماید و لذا به فرآیند انباشت وابسته است. اما از سوی دیگر دولت برای جلب رضایت طبقات فرودست باید سیاستهای رفاهی و توزیعی در پیش گیرد و کارکرد تضمین انباشت سرمایۀ خود را انکار و استتار نماید تا مشروعیتش حفظ شود. چون این کارکردها با هم متعارض هستند، لذا دولت رفاهی با بحران مواجه میشود.