جامعه شناسی سیاسی
نجات محمدی فر؛ احسان کاظمی
چکیده
تصور دولت به عنوان یک نهاد قدرتمند و فراگیر که به طور مؤثر یک حوزه ژئوپلیتیکی را کنترل میکند، نقش اساسی این نهاد در گفتمان توسعه را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی دولت به عنوان پایه اصلی نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تصور شود، نقش نمایندگی آن قابل توجه است. امروزه بسیاری از اندیشمندان و سازمانهای بینالمللی بر این باورند که دولت ...
بیشتر
تصور دولت به عنوان یک نهاد قدرتمند و فراگیر که به طور مؤثر یک حوزه ژئوپلیتیکی را کنترل میکند، نقش اساسی این نهاد در گفتمان توسعه را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی دولت به عنوان پایه اصلی نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تصور شود، نقش نمایندگی آن قابل توجه است. امروزه بسیاری از اندیشمندان و سازمانهای بینالمللی بر این باورند که دولت کماکان نقش اساسی را در پیشبرد فرایند توسعه و کاهش فقر ایفا میکند. اما مسئله اساسی این است که برخی دولتها یا فاقد ظرفیتهای لازم برای این اهداف بودهاند یا اساساً تمایل و ارادۀ سیاسی لازم را برای پیشبرد این اهداف نداشتهاند. در ادبیات سیاسی، برخی از اندیشمندان چنین دولتهایی را دولتهای شکننده مینامند. بر این اساس، سوأل اصلی پژوهش حاضر این است که معیارهای ارزیابی ظرفیت و تمایل دولت شکننده در برنامهریزی توسعهای و کاهش فقر کدامند؟ روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش مرور نظاممند و گردآوری اطلاعات با استفاده از ابزار کتابخانهای و منابع اینترنتی انجام شده است. چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای دیدگاه تورس و اندرسون است. بر اساس نتایج پژوهش اگر دولتهای شکننده برنامهریزی ظرفیتهای توسعهای (مبانی اقتدار دولتی، اعمال مؤثر قدرت سیاسی، صلاحیت در مدیریت اقتصاد کلان و ظرفیت اداری برای اجرا) و تمایل و اراده سیاسی خود (تعهد سیاسی برای کاهش فقر و ارائه خدمات فراگیر) را برای پیشبرد فرایند توسعه و کاهش فقر در دستور کار قرار دهند میتوانند مسیر خود را برای تیدیل شدن به یک دولت پایدار هموار سازند.
امید شکرانه؛ مسعود اخوان کاظمی
چکیده
این پژوهش به بررسی و تحلیل بحران مشارکت در سقوط رژیم پهلوی دوم از منظر تئوری بحران میپردازد. لوسین پای با طرح این تئوری بر این نظر است که برای تحقق توسعه مطلوب، یک نظام سیاسی باید از سلسله بحرانهایی به صورت موفقیتآمیز عبور کند. پرسش اصلی پژوهش این است که بحران مشارکت در سقوط رژیم پهلوی چه نقشی داشته است؟ یافتههای تحقیق حاکی از ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی و تحلیل بحران مشارکت در سقوط رژیم پهلوی دوم از منظر تئوری بحران میپردازد. لوسین پای با طرح این تئوری بر این نظر است که برای تحقق توسعه مطلوب، یک نظام سیاسی باید از سلسله بحرانهایی به صورت موفقیتآمیز عبور کند. پرسش اصلی پژوهش این است که بحران مشارکت در سقوط رژیم پهلوی چه نقشی داشته است؟ یافتههای تحقیق حاکی از آن است که با کنار رفتن حاکمیت دیکتاتوری در سال 1320، جامعه ایران وارد مرحله جدیدی شده و فراهم شدن فضای باز سیاسی و فعالیت احزاب و تشکلهای سیاسی، انگیزه مردم را نسبت به مشارکت سیاسی دو چندان کرد. اما با وقوع کودتای 28 مرداد 1332، دوره جدیدی از حاکمیت استبداد در ایران آغاز شد. استبداد سیاسی، عدم رشد و ناکارآمدی احزاب، فقدان انتخابات آزاد، سرکوب آزادیها و حقوق سیاسی مردم، ضعف شدید تشکلهای مردمی و عدم آزادی مطبوعات و مواردی از این قبیل سبب گردید که حکومت پهلوی با بحران مشارکت سیاسی مواجه شود. تداوم بحران مشارکت در حکومت پهلوی و بیتوجهی ارکان حکومت به حل بحران مذکور، باعث شد تا زمینههای سقوط رژیم پهلوی فراهم گردد. روش پژوهش به صورت توصیفی ـ تحلیلی و از نوع پژوهش علّی میباشد. جمعآوری دادهها در این پژوهش به صورت کتابخانهای و اسنادی صورت گرفته است.
روح الله صفریان؛ سید جواد امام جمعه زاده
چکیده
تحولات اجتماعی در عرصهی جهانی نگرش به توسعه و پیشرفت را در سطح جوامع دستخوش تغییر و تحول کرده است. امروزه برای رسیدن به توسعهی همه جانبه، سازماندهی ساختار اجتماعی متفاوتی لازم است. به گونهای که تمام نیروهای اجتماعی در این ساختار پیشبینی شود. الگوی حکمرانی خوب با چارچوب اجتماعی و سیاسی متفاوت همجهت با این شرایط جدید است. ...
بیشتر
تحولات اجتماعی در عرصهی جهانی نگرش به توسعه و پیشرفت را در سطح جوامع دستخوش تغییر و تحول کرده است. امروزه برای رسیدن به توسعهی همه جانبه، سازماندهی ساختار اجتماعی متفاوتی لازم است. به گونهای که تمام نیروهای اجتماعی در این ساختار پیشبینی شود. الگوی حکمرانی خوب با چارچوب اجتماعی و سیاسی متفاوت همجهت با این شرایط جدید است. بر این اساس سوال اصلی مقالهی حاضر این است که الگوی حکمرانی خوب بر توسعهی همه جانبه چگونه تأثیرگذار است؟ فرض ما در این پژوهش این است که در الگوی حکمرانی خوب با ایجاد سرمایهی اجتماعی در ساختار سهگانه، خود موجب توسعه در سطوح مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میشود. بدینسان در این رویکرد دولت با ماهیت و شخصیت متمایز و سازماندهی آن بر پایهای منطقی و تسهیلگر در شراکت و همکاری بخشهای اجتماعی دیگر مانند جامعهی مدنی و نهادهای عمومی غیردولتی و بخش خصوصی به ایفای نقش در توسعه میپردازد و اصلیترین ویژگی عصر جدید و جهانیشدن که همان تمرکززدایی است در این ساختار پیشبینی میشود. لذا این پژوهش تلاش دارد با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی نشان دهد رویکرد الگوی حکمرانی خوب به عنوان یک رویکرد جدید در مطالعات توسعه بر دولت با جنبههای نهادی-سازمانی (مدیریتی) و ماهیتی (سیاسی و حقوقی) و در کنار آن بر نیروهای گوناگون اجتماعی همکار و هماهنگ با یک چشمانداز و ساختار افقی و شبکهای تأکید دارد.
محمدباقر خرمشاد؛ مجید نجاتپور
چکیده
پس از انقلاب اسلامی، جریانهای فکری و سیاسی در راستای عملی نمودن نظریههای بومی، تحولات بینالمللی و تشدید روند جهانی شدن، نسبت به گذشته بهنحوی عمیقتر و اساسیتر به مفهوم توسعه پرداختند. جریان توسعهگرایان لیبرال پس از انقلاب و در پی تحول فضای گفتمانی از درون جدالهای فکری و سیاسی دههی هفتاد سر برآورد و اندکاندک زمینه ...
بیشتر
پس از انقلاب اسلامی، جریانهای فکری و سیاسی در راستای عملی نمودن نظریههای بومی، تحولات بینالمللی و تشدید روند جهانی شدن، نسبت به گذشته بهنحوی عمیقتر و اساسیتر به مفهوم توسعه پرداختند. جریان توسعهگرایان لیبرال پس از انقلاب و در پی تحول فضای گفتمانی از درون جدالهای فکری و سیاسی دههی هفتاد سر برآورد و اندکاندک زمینه را برای طرح مسائل نوسازی و توسعه کشور بیش از پیش فرآهم میدید. اگر بخواهیم با اتخاذ رویکردی ایجابی به فهم هر چه دقیقتر محتوی و بنمایههای فکری ـ سیاسی جریان لیبرال توسعهگرا در ایران بپردازیم؛ به ناچار باید به آرا و آثار محمود سریعالقلم و موسی غنینژاد که در این جریان نقش فعال فکریـ سیاسی داشتهاند، مراجعه نماییم. گفتمان توسعه در این جریان همواره میکوشد تا مفاهیم اصلی چون حکومت قانون، آزادیخواهی، اقتصاد بازار، جهانیشدن، دولت حداقلی و حقوق بشر را حول دال مرکزی «نوسازی لیبرالی» مفصلبندی نماید. پژوهش حاضر با استفاده از الگوی تحلیلی جریان-گفتمان و بهرهگیری از ظرفیتهای روش جریانشناسی و گفتمان، میکوشد تا نوع نگاه جریان توسعه گرایان لیبرال به گفتمان توسعه را ارزیابی نماید. سوال اصلی مقاله حاضر این است که توسعه در گفتمان جریان توسعهگرایان لیبرال دستخوش چه تحولاتی شده است؟ در پاسخ به پرسش فوق میتوان گفت که توسعه در گفتمان جریان توسعهگرای لیبرال با عام و جهانشمول دیدن روند نوسازی و گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن و دال مرکزی «نوسازی لیبرالی» بازنمایی شده است. با توجه به پژوهش حاضر، دیدگاه این جریان در عرصهی اقتصاد، سیاست و فرهنگ به شکلگیری گفتمان توسعهخواهی میانجامد که در آن، آزادی اقتصادی و توسعهی سیاسی همبستگی شدید دارد. اگرچه آنها توسعهی نهادهای مدنی سیاسی را در شرایط امروز مقدم بر آزادسازیهای اقتصادی میدانند اما میان این دو ارتباط تنگاتنگی برقرار کرده و از ایدهی دموکراسی مطابق آزادیهای فردی بهعنوان یک ارزش سرنوشتساز در اقتصاد یاد میکنند. در مقوله توسعه اقتصادی عمدهترین خواست این جریان، رساندن دولت بهحد وظایف اساسی خود و رفع موانع از نظام بازار آزاد میباشد.