خلیل اله سردانیا؛ حسین محسنی
چکیده
روشنفکران بهمثابه یکی از مهمترین نیروهای اجتماعی تأثیرگذار بر پویشهای سیاسی و تصمیمگیری در سطح حاکمیتی هستند و بهعنوان یکی از مهمترین گروههای مرجع و صاحب نفوذ که به افکار عمومی شکل میدهند. در ایران سدهی نوزده با تلاقی تمدنی با غرب، جریان روشنفکری شکل گرفته بر تحولات سیاسی-اجتماعی ایران تأثیر گذاشت. در این پژوهش، نگارندگان ...
بیشتر
روشنفکران بهمثابه یکی از مهمترین نیروهای اجتماعی تأثیرگذار بر پویشهای سیاسی و تصمیمگیری در سطح حاکمیتی هستند و بهعنوان یکی از مهمترین گروههای مرجع و صاحب نفوذ که به افکار عمومی شکل میدهند. در ایران سدهی نوزده با تلاقی تمدنی با غرب، جریان روشنفکری شکل گرفته بر تحولات سیاسی-اجتماعی ایران تأثیر گذاشت. در این پژوهش، نگارندگان درصدد هستند که با روش تبییینی علی و از منظر جامعهشناسی معرفت و رمانتیسم، چرایی گذار روشنفکری از آرمانهای دموکراتیک به ایده دولت مقتدر در عصر مشروطه و پهلوی اول را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند. در پاسخ به این پرسش باید گفت که این دگردیسی ریشه در عوامل بسترساز سیاسی- اجتماعی عصر مشروطه همچون آنارشی و هرجومرج سیاسی، پراتوریانیسم یا تودهای شدن سیاست، بحران حاکمیت ملی، عدم تحقق اصول و باورهای دموکراتیک و خستگی و تنفر عمومی از بیثباتی سیاسی-اجتماعی است. یافتههای این تحقیق، نشان میدهند که جریان روشنفکری در همان سالهای نخستین پس از پیروزی انقلاب مشروطه به تاثیر از زمینه و بستر بحرانی جامعه، به این نتیجه رسید که در نبود دولت مقتدر بهمثابه محرک مهم برای توسعه، نه میتوان امیدوار به تحقق حاکمیت ملی بود و نه توسعه، مضافا اینکه بدون ثبات مقتدرانه، آزادی هم به آنارشیسم و حقارت ملی میانجامد.