حسین کریمی فرد
چکیده
نظریهپردازان نوسازی معتقدند بین توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرایند گذار به دموکراسی ارتباط مستقیم وجود دارد. طبق نظریههای نوسازی، توسعه اقتصادی و صنعتی شدن منجر به گذار به دموکراسی میشود. محققین نقطه عزیمت توسعه اقتصادی چین را سال 1978 میدانند. این کشور سالهای متوالی دارای رشد اقتصادی بیش از 10درصد بوده است. این امر باعث شده که ...
بیشتر
نظریهپردازان نوسازی معتقدند بین توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرایند گذار به دموکراسی ارتباط مستقیم وجود دارد. طبق نظریههای نوسازی، توسعه اقتصادی و صنعتی شدن منجر به گذار به دموکراسی میشود. محققین نقطه عزیمت توسعه اقتصادی چین را سال 1978 میدانند. این کشور سالهای متوالی دارای رشد اقتصادی بیش از 10درصد بوده است. این امر باعث شده که محققان از آن با عنوان معجزه چین نام ببرند اما این کشور طبق نظریه مدرنیزاسیون، گذار به دموکراسی را طی نکرده و به یک استثنا تبدیل شده است. هدف این مقاله بررسی اجمالی مدل توسعه سیاسی چینی و تبیین عدم گذار به دموکراسی در این کشور است. پرسش پژوهش این است که چه موانعی باعث عدم گذار به دموکراسی در چین از سال 1978تا 2021 شده است؟ فرضیه پژوهش که تلاش میشود با متدولوژی تحلیلی و تبیینی به اثبات برسد عبارت است از: عوامل مختلفی باعث عدم گذار دموکراسی در چین شده است اما مهمترین آنها هماهنگی و انسجام بین طبقه حاکم (حزب کمونیست چین، دولت و ارتش)، ضعف جامعه مدنی، چندپارهگی و وابسته بودن طبقه متوسط، بافت و ارزشهای جامعه چینی و ترس از بهم ریختگی و بیثباتی اجتماعی و سیاسی در پرجمعیتترین کشور جهان نزد اکثر گروهها، طبقات مختلف جامعه و بعضی از کشورهای جهان میباشد. مجموعه این عوامل باعث حمایت از سیستم اقتدارگرا و عدم تمایل آنها برای ورودی به فرایند گذار به دموکراسی در فاصله زمانی 1978تا2021 شده است.
مجید استوار
چکیده
بررسی موضوع گذار به دموکراسی از چشماندازهای نظری گوناگون از مهمترین مباحث در جامعهشناسی سیاسی معاصر است. پرسش اصلی این مقاله این است که نقش نخبگان حاکم و میدان سیاسی در گذار به دموکراسی در جمهوری اسلامی ایران چیست؟ بهمنظور پاسخ به این پرسش این فرضیه را مورد بررسی قرار دادیم که فرآیند گذار موفقیتآمیز به دموکراسی در ایران نهتنها ...
بیشتر
بررسی موضوع گذار به دموکراسی از چشماندازهای نظری گوناگون از مهمترین مباحث در جامعهشناسی سیاسی معاصر است. پرسش اصلی این مقاله این است که نقش نخبگان حاکم و میدان سیاسی در گذار به دموکراسی در جمهوری اسلامی ایران چیست؟ بهمنظور پاسخ به این پرسش این فرضیه را مورد بررسی قرار دادیم که فرآیند گذار موفقیتآمیز به دموکراسی در ایران نهتنها نیازمند نخبگان سیاسیای است که از حیث انسجام ساختاری و همبستگی ارزشی در مخالفت با گذار از کمترین هماهنگی برخوردار باشند، بلکه نیازمند میدان سیاسیای است که در آن سطحی از سازمانها و نهادهای مدنی، سیاسی و اقتصادی متکثر، احزاب و رسانهها وجود داشته باشد. بنابراین از منظر نقش نخبگان حاکم، با بررسی وضعیت گذار به دموکراسی در جمهوری اسلامی و طرح مباحث وضعیت گذار، ویژگیها و عوامل آن، کوشیدیم به تبیین رابطه میان ماهیت نخبگان حاکم و میدان سیاسی و گذار به دموکراسی در ایران بپردازیم. مقاله حاضر وضعیت گذار را در ایران متضمن تحکیم نخبگان حاکم میداند و برای رسیدن به این منظور، ضمن بررسی عملکرد نخبگان حاکم در جمهوری اسلامی ایران، به موانع عمده گذار به دموکراسی در ایران اشاره کرده و از دولت ایدئولوژیک، جامعه مدنی ضعیف و ساختار اقتصاد رانتی سخن میگوید.
مقصود رنجبر
چکیده
درک وتببین تئوریک دولت مهمترین عنصر در اندیشه سیاسی است.بدون درک تئوریک از دولت داشتن نظام دموکراتیک ممکن نیست. باتوجه به این که تئوریهای مختلفی درباب دولت وجود دارد سوال اصلی این پژوهش این است که دولت مورد نظر اسلامگرایان درون کدام یک از تئوریهای دولت میگنجد یا به کدام یک از آنها نزدیکتر است؟ فرض ما در این پژوهش ...
بیشتر
درک وتببین تئوریک دولت مهمترین عنصر در اندیشه سیاسی است.بدون درک تئوریک از دولت داشتن نظام دموکراتیک ممکن نیست. باتوجه به این که تئوریهای مختلفی درباب دولت وجود دارد سوال اصلی این پژوهش این است که دولت مورد نظر اسلامگرایان درون کدام یک از تئوریهای دولت میگنجد یا به کدام یک از آنها نزدیکتر است؟ فرض ما در این پژوهش این است که ایده دولت در اندیشه بنیادگرایی اسلامی با نظریه دولت مطلقه قرابت بیشتری دارد.یه عبارت دیگر در بسیاری از مولفه ها برداشت اسلامگرایان از دولت به مولفههای نظریه دولت مطلقه نزدیک است. برای بررسی این موضوع از روش توصیفی وتحلیلی ومقایسهای استفاده کردهایم .در این مقاله مولفههای رویکرد اسلام گرایی به دولت با نظریه دولت مطلقه براساس معیارهایی چون نوع برداشت از حاکمیت، پایههای حاکمیت و مشروعیت، مصلحت دولت،حق الهی حکومت ،مبنا ومحدوده مالکیت ،مفهوم ومحدوده قانون وقانونگذاری، اهداف دولت، قلمرو دولت بررسی گردیده ودرپایان هم نسبت این برداشتها با دولت مدرن مود بررسی قرار گرفت از این جهت که دولت مدرن مهم ترین قالب دولت دموراتیک بوده است.مفروض اساسی ما دراین پژوهش این است که زمانی که از ایده دولت در نزد اسلام گرایان اسلامی سخن میگوییم، بدین معنا نیست که آنان تئوری منسجم و ساخته و پرداختهای درباب دولت دارند، بلکه باید از ترکیب دیدگاههای آنها ،ارتباط و نزدیکی آن را با یکی از تئوریهای دولت مورد سنجش و مطالعه قرار دهیم.