علیرضا کوهکن
چکیده
هر جامعه مجموعهای از گروههای متعدد با منافع متفاوت و گاه متضاد است که حرکت آنها و جمع جبری تمایلاتشان باعث جهتدهی به دولت میشود. توضیح ساخت دولت ایالاتمتحده بر پایه گروههای نفوذ، یکی از مسائل بنیادی در شناخت نحوه عملکرد نظام سیاسی این کشور است و برای مداخله در تصمیمسازی و تغییر نگرشهای عملیاتی آن ضروری است. از همین رو ...
بیشتر
هر جامعه مجموعهای از گروههای متعدد با منافع متفاوت و گاه متضاد است که حرکت آنها و جمع جبری تمایلاتشان باعث جهتدهی به دولت میشود. توضیح ساخت دولت ایالاتمتحده بر پایه گروههای نفوذ، یکی از مسائل بنیادی در شناخت نحوه عملکرد نظام سیاسی این کشور است و برای مداخله در تصمیمسازی و تغییر نگرشهای عملیاتی آن ضروری است. از همین رو سؤال اصلی این نوشتار، چرایی اهمیت گروههای نفوذ در ساخت سیاسی دولت آمریکاست. این نوشتار، چرایی اهمیت گروه را بر اساس نظریه «آرتور بنتلی» با روش کیفی به شیوه علی و راهبرد پژوهش قیاسی توضیح میدهد. یافتههای پژوهش نشان میدهد گروههای ذینفوذ مهمترین واحد در تحلیل امور و روند سیاسی هستند. کنش گروهی در روابط میان گروهها، روندی دائماً متغیر و دینامیک است که در آن نیروهای اجتماعی برای فشار آوردن به دولت برای اجرای خواستههایشان تلاش میکنند. هیچ بخشی از حکومت در عرصه واقعی سیاست مصون از فشار گروههای مختلف نیست و این امر شامل دستگاه قضایی و دادگاهها نیز میشود. ازاینرو، با داشتن درک صحیح از چگونگی عملکرد گروههای ذینفوذ میتوان نحوه اداره جامعه و ساخت سیاست را در ایالاتمتحده درک کرد که شامل سیاست خارجی نیز میشود.
محمدتقی قزلسفلی
چکیده
پدیدار شدن واژه زیبایی شناسی در اواخر سدهی هجدهم در معنای لذت بیطرفانه بود. از نیمهی دوم سدهی نوزدهم با طرح نظریهی پایان هنر هگل و پیدایش ایدئولوژیها و جریانهای هنری مدرن، نسبت زیبایی و سیاست اهمیت یافت. چنان که در نیمهی نخست قرن بیستم در دو دولت تمامیت خواه کمونیسم و فاشیسم آثار این پیوند مورد توجه نظریه پردازان ...
بیشتر
پدیدار شدن واژه زیبایی شناسی در اواخر سدهی هجدهم در معنای لذت بیطرفانه بود. از نیمهی دوم سدهی نوزدهم با طرح نظریهی پایان هنر هگل و پیدایش ایدئولوژیها و جریانهای هنری مدرن، نسبت زیبایی و سیاست اهمیت یافت. چنان که در نیمهی نخست قرن بیستم در دو دولت تمامیت خواه کمونیسم و فاشیسم آثار این پیوند مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفت. در مقالهی حاضر این پرسش اساسی طرح شده است که ایدهی زیبایی شناسانه شدن سیاست چگونه سبب تحکیم و ابزار مشروعیت آفرینی دولت میگردد؟ مفروضهی نوشتار حاضر با تمرکز بر دولت فاشیستی، بررسی ساز و کارهای زیبایی شناسی فاشیستی است که با حذف نظریهی خودآئینی فرهنگ و هنر، این بار همچون تکنیک سلطه در خدمت ساخت و مشروعیت بخشی دولت عمل میکند. یافتههای پژوهش نشان میدهد پدیداری عینی سبب پالایش زیبایی شناختی قدرت دولت، تقویت و ضروری ساختن جنگ و خشونت و هم چنین حمایت از سرعت و فناوری در جهت وصول به اهداف این دولت تام گردیده است. مقاله از چارچوب نظری زیبایی شناسی انتقادی بهره برده و به روش توصیفی ـ تحلیلی به نگارش درآمده است.
احمد خالقی دامغانی؛ حمید ملک زاده
چکیده
یکی از مهمترین مسائلی که در ارتباط با مفهوم دولت در طول قرنهای متمادی مورد بررسی فیلسوفان و نظریهپردازان سیاست بوده را باید در نسبت میان مسئله تربیت و سیاست جستجو کرد. مسئلهای که به یک عبارت، گرهگاه اولیه نظریهپردازی درباره سیاست در یونان باستان بوده و هنوز اهمیّت زیادی را در پرداختن به دولت و مسائل مربوط به آن بهخود ...
بیشتر
یکی از مهمترین مسائلی که در ارتباط با مفهوم دولت در طول قرنهای متمادی مورد بررسی فیلسوفان و نظریهپردازان سیاست بوده را باید در نسبت میان مسئله تربیت و سیاست جستجو کرد. مسئلهای که به یک عبارت، گرهگاه اولیه نظریهپردازی درباره سیاست در یونان باستان بوده و هنوز اهمیّت زیادی را در پرداختن به دولت و مسائل مربوط به آن بهخود اختصاص میدهد؛ تا جاییکه هر پرسشی از چیستی دولت، سیاست و مفاهیمی که این دو با خود ایجاب میکنند، پرسشی است درباره کیفیات مربوط به تربیت در یک جامعه سیاسی. یا به بیان روشنتر، هر شکلی از سلطه سیاسی نسبت مستقیمی با ادعاهای مربوط به دخالتگری دولت در فرآیندهای آموزشی موجود در یک جامعه دارد. ما مقالهیِ خود را با توضیحی درباره چیستی سیاست و همچنین نسبتی که سیاست با هر کدام از ما بهعنوان اصلیترین موضوعات خودش برقرار میکند آغاز خواهیم کرد. بعد از آن سعی میکنیم تا توضیحاتی درباره چگونگی شکل گرفتن چیزی بهنام جماعت در ورای دولت، بهعنوان یک بستر متشکل از مردمانی که بهنحوی خودانگیخته گرد هم آمدهاند و ماجرای دخالتگری سیاست در جهتدار کردن این باهم بودگی خودانگیخته در راستای فراخوانی ویژه حاکمان ارائه دهم. در بخش پایانی نشان میدهیم که چرا تربیت را باید مهمترین عامل توجیه کننده اشکال مختلف اقتدار سیاسی و عاملی اساسی در ادعاهای دخالتگرانهی دولت در زندگی روزمره مردم بهحساب آورد. برای آغاز کار باید این مسئله را مورد تاکید مجدد قرار دهیم که از نظر نویسنده این نوشتار، نسبتی مشخص میان سیاست و تربیت وجود دارد که مطالعه در آن در واقع مطالعهای درباب ریشههای شکلگیری مفهوم سیاست در یک جماعت خواهد بود.