ولی اله وحدانی نیا؛ مسعود درودی
چکیده
ویژگی سیاست عمومی در هیبت کلاسیک، اراده معطوف به قدرت از سوی حکومتی بود که به طور اقتدارآمیز و متمرکز، سیاستهایش را تدوین و در جامعه تحت امر خود اجرا میکرد. با افزایش مشکلات و چالشهای نوظهور که به گونهای پیچیده و ریزوموار بر بروز مشکلات دیگر تاثیر میگذارند، پیچیدگی اقدامات دولت و نتایج منبعث از آن، دوچندان شد که دولتها ...
بیشتر
ویژگی سیاست عمومی در هیبت کلاسیک، اراده معطوف به قدرت از سوی حکومتی بود که به طور اقتدارآمیز و متمرکز، سیاستهایش را تدوین و در جامعه تحت امر خود اجرا میکرد. با افزایش مشکلات و چالشهای نوظهور که به گونهای پیچیده و ریزوموار بر بروز مشکلات دیگر تاثیر میگذارند، پیچیدگی اقدامات دولت و نتایج منبعث از آن، دوچندان شد که دولتها وادار به تغییراتی در ماهیت سیاستگذاری عمومی خود گردیدند. این تغییر پارادایمی که در راستای افزایش قابلیت و ارتقای عمل دولت در طراحی و اجرای سیاستها است، متضمن رویکردی غیرمتمرکز و شبکهای به جای تمرکزگرایی و حکومتمحوری میباشد؛ رویکردی که جهت حل مسائل عمومی، به جای «نهاد» و «برنامه»، بر مجموعه وسیعی از «ابزارها»ی سیاستی یا فناوریهای اقدام عمومی، متمرکز است. تجارب اخیر نیز، بیشتر متمایل به موضوع «سبدهای سیاستی» یا آرایش و تنظیم ابزارها در «آمیختههای سیاستی» هستند که محتوای جعبه ابزاری را شکل میدهند که حکومتها میتوانند از آن، دست به انتخاب و ساخت سیاستهای عمومی بزنند. این مقاله با اتخاذ رویکردی معرفتشناسانه، روایتگر ابعاد این تغییر پاردایمی در جهت شناسایی روشهای جدید سیاستگذاری عمومی است؛ تلاشی برای فهم و استنباط منطق متاخر دانش سیاستگذاری عمومی مبتنی بر بازآفرینی نقش دولت که ظهور اشکال جدیدی از حکمرانی شبکهای، چندسطحی و چندذینفعی را درپی داشته است.
علی خواجه نایینی
چکیده
کانون توجه تحلیل گران و پژوهشگران سیاستگذاری عمومی، «شکل گیری یک سیاست» است: اینکه سیاستها از کجا میآیند و چه عواملی در اتخاذ آنها مؤثر هستند؟ پاسخهای مختلف و متفاوتی به این سؤال ارائه شده است. رویکرد شبکهای از جمله جدیدترین چارچوبهای پژوهشی معاصر است که نقش ارتباطات میان بازیگران و ذینفعان را در شکل گیری یک سیاست ...
بیشتر
کانون توجه تحلیل گران و پژوهشگران سیاستگذاری عمومی، «شکل گیری یک سیاست» است: اینکه سیاستها از کجا میآیند و چه عواملی در اتخاذ آنها مؤثر هستند؟ پاسخهای مختلف و متفاوتی به این سؤال ارائه شده است. رویکرد شبکهای از جمله جدیدترین چارچوبهای پژوهشی معاصر است که نقش ارتباطات میان بازیگران و ذینفعان را در شکل گیری یک سیاست بیشتر از دیگر عوامل میداند. رویکرد تحلیلی شبکههای سیاستی به پژوهشگران و تحلیل گران حوزه سیاستگذاری عمومی این امکان را میدهد تا با شناسایی بازیگران و ذینفعان مختلف که حول یک سیاست دولتی شکل میگیرند، خروجیهای سیاستی را با توجه به قدرت و ارتباطات آنها در شبکه سیاستی مورد ملاحظه قرار دهند. این رویکرد به خوبی نشان میدهد که قدرت بیشتر نوع خاصی از بازیگران زمانی که با ماهیت و کارکرد ویژه آنها پیوند میخورد، تعیین کننده ویژگی متفاوتی از یک سیاست است. این مقاله قصد دارد تا با مرور ادبیات شبکههای سیاستی، به بررسی و تحلیل نقش و کارکرد این شبکهها، ابعاد طیف شبکههای سیاستی، مکاتب مختلف شبکههای سیاستی، شاخصهای سنجش و تداوم پذیری شبکهها و در نهایت رویکردهای نوین در مطالعات این حوزه بپردازد. مقاله حاضر میتواند به مثابه یک دستور کار پژوهشی برای تحلیل گران سیاستهای دولتی در ایران به کار رود تا با استفاده از فنون تحلیل شبکههای سیاستی ـ که در قسمت پایانی پژوهش مورد بحث قرار گرفته است ـ به توسعه این رویکرد در ایران یاری رسانند.